ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

زندگي نامه و شناخت پروين اعتصامي

فهرست مطالب

پروين اعتصامي که نام اصلي او “رخشنده ” است در بيست و پنجم اسفند 1285 هجري شمسي در تبريز متولد شد، در کودکي با خانواده اش به تهران آمد.

 

 پدرش
که مردي بزرگ بود در زندگي او نقش مهمي داشت، و هنگاميکه متوجه استعداد دخترش شد، به پروين در زمينه سرايش شعر کمک کرد.

 

 ” پدر پروين”

 

 يوسف اعتصامي معروف به اعتصام الملک از نويسندگان و دانشمندان بنام ايران بود. وي اولين “چاپخانه” را در تبريز بنا کرد، مدتي هم نماينده ي مجلس بود. اعتصام الملک مدير مجله بنام “بهار” بود که اولين اشعار پروين در همين مجله منتشر شد، ثمره ازدواج اعتصام الملک، چهار پسر و يک دختر است.

 

 “مادر پروين”

 

 مادرش اختر اعتصامي نام داشت. او بانويي مدبر، صبور، خانه دار و عفيف بود، وي در پرورش احساسات لطيف و شاعرانه دخترش نقش مهمي داشت و به ديوان اشعار او علاقه فراواني نشان مي داد.

 

 “شروع تحصيلات و سرودن شعر”

 

 پروين از کودکي با مطالعه آشنا شد. خانواده او اهل مطالعه بود و وي مطالب علمي و فرهنگي به ويژه ادبي را از لابه لاي گفت و گوهاي آنان درمي يافت در يازده سالگي به ديوان اشعار فردوسي، نظامي، مولوي، ناصرخسرو، منوچهري، انوري، فرخي که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسي به شمار مي آيند، آشنا بود و از همان کودکي پدرش در زمينه وزن و شيوه هاي يادگيري آن با او تمرين مي کرد. گاهي شعري از شاعران قديم به او مي داد تا بر اساس آن، شعر ديگري بسرايد يا وزن آن را تغيير دهد، و يا قافيه هاي نو برايش پيدا کند، همين تمرين ها و تلاشها زمينه اي شد که با ترتيب قرارگيري کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بياندوزد.

 

 هر کس کمي با دنياي شعر و شاعري آشنا باشد، با خواندن اين بيت ها به توانائي او در آن سن و سال پي مي برد برخي از زيباترين شعرهايش مربوط به دوران نوجواني، يعني يازده تا چهارده سالگي او مي باشد، شعر ” اي مرغک ” او در 12 سالگي سروده شده است:

 

 

 

 اي مُرغک خُرد، ز آشيانه

 

 پرواز کن و پريدن آموز

 

 تا کي حرکات کودکانه؟

 

 در باغ و چمن چميدن آموز

 

 رام تو نمي شود زمانه

 

 رام از چه شدي ؟ رميدن آموز

 

 منديش که دام هست يا نه

 

 بر مردم چشم، ديدن آموز

 

 شو روز به فکر آب و دانه

 

 هنگام شب آرميدن آموز

 

 

 

 با خواندن اين اشعار مي توان دختر دوازده ساله اي را مجسم کرد که اسباب بازي اش ” کتاب” است؛ دختري که از همان نوجواني هر روز در دستان کوچکش، ديوان قطوري از شاعري کهن ديده مي شود، که اشعار آن را مي خواند و در سينه نگه مي دارد. شعر ” گوهر و سنگ ” را نيز در 12 سالگي سروده است.

 

 شاعران و دانشمنداني مانند استاد علي اکبر دهخدا، ملک الشعراي بهار، عباس اقبال آشتياني، سعيد نفيسي و نصر الله تقوي از دوستان پدر پروين بودند، و بعضي از آنها در يکي از روزهاي هفته در خانه او جمع مي شدند، و در زمينه هاي مختلف ادبي بحث و گفتگو مي کردند. هر بار که پروين شعري مي خواند، آنها با علاقه به آن گوش مي دادند و او را تشويق مي کردند.

 

 ” ادامه تحصيلات” 

 

پروين، در 18 سالگي، فارغ التحصيل شد، او در تمام دوران تحصيلي، يکي از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پيش از ورود به مدرسه، معلومات زيادي داشت، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعي مي کرد، در حد توان خود از همه چيز آگاهي پيدا کند. مطالعات او در زمينه زبان انگليسي آن قدر پيگير و مستمر بود که مي توانست کتابها و داستانهاي مختلفي را به زبان اصلي ( انگليسي ) بخواند. مهارت او در اين زبان به حدي رسيد که 2 سال در مدرسه قبلي خودش ادبيات فارسي و انگليسي تدريس کرد. 

 

 

 

“سخنراني در جشن فارغ التحصيلي”

 

 در خرداد 1303، جشن فارغ التحصيلي پروين و هم کلاس هاي او در مدرسه برپا شد. او در سخنراني خود از وضع نامناسب اجتماعي، بي سوادي و بي خبري زنان ايران حرف زد. اين سخنراني، بعنوان اعلاميه اي در زمينه حقوق زنان، در تاريخ معاصر ايران اهميت زياد دارد. 

 

 

 

پروين در قسمتهاي از اعلاميه “زن و تا
ريخ” گفته است:

 

 «داروي بيماري مزمن شرق منحصر به تعليم و تربيت است، تربيت و تعليم حقيقي که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفيذ نمايد.» و درباره راه چاره اش گفته است:

 

 «پيداست براي مرمت خرابي هاي گذشته، اصلاح معايب حاليه و تمهيد سعادت آينده، مشکلاتي در پيش است. ايراني بايد ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک اين پرتگاه را عبور کند.» 

 

 

 

“اخلاق پروين”

 

 يکي از دوستان پروين که سال ها با او ارتباط داشت، درباره او گفته است:

 

«پروين، پاک طينت، پاک عقيده، پاکدامن، خوش خو و خوش رفتار، نسبت به دوستان خود مهربان، در مقام دوستي فروتن و در راه حقيقت و محبت پايدار بود. کمتر حرف مي زد و بيشتر فکر مي کرد، در معاشرت، سادگي و متانت را از دست نمي داد. هيچ وقت از فضايل ادبي و اخلاقي خودش سخن نمي گفت.» همه اين صفات باعث شده بود که او نزد ديگران عزيز و ارجمند باشد. مهمتر از همه اين ها، نکته اي است که از ميان اشعارش فهميده مي شود. پروين، با آن همه شعري که سروده، در ديواني با پنج هزار بيت، فقط يک يا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و اين نشان دهنده فروتني و اخلاق شايسته اوست.

 

 

 

 “نخستين چاپ ديوان اشعار” 

 

پيش از ازدواج، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و اين کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار، درست نمي دانست. او فکر مي کرد که ديگران ممکن است چاپ شدن اشعار يک دوشيزه را، راهي براي يافتن شوهر به حساب آورند! اما پس از ازدواج پروين و جدائي او از شوهرش، به اين کار رضايت داد. نخستين مجموعه شعر پروين، حاوي اشعاري بود که او تا پيش از 30 سالگي سروده بود و بيش از صد و پنجاه قصيده، قطعه، غزل و مثنوي را شامل مي شد. مردم استقبال فراواني از اشعار او کردند، به گونه اي که ديوان او در مدتي کوتاه پس از چاپ، دست به دست ميان مردم مي چرخيد و بسياري باور نمي کردند که آنها را يک زن سروده است، استادان معروف آن زمان، مانند دهخدا و علامهء قزويني، هر کدام مقاله هايي درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

 

 

 

 ” کتابداري”

 

 پروين مدتي کتابدار کتابخانه دانشسراي عالي تهران (دانشگاه تربيت معلم کنوني) بود. کتابداري ساکت و محجوب که بسياري از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمي دانستند او همان شاعر بزرگ است. پس از چاپ ديوانش وزارت فرهنگ نيز از او تقدير کرد.

 

 

 

  ” دعوت دربار و مدال درجه سه”

 

 معمولا رسم است که دولت، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طي برگزاري مراسمي خاص، مورد ستايش و احترام قرار مي دهد. در چنين مراسمي وزير يا مقامي بالاتر، مدالي را که نشانه سپاس، احترام و قدرداني دولت از خدمات علمي و فرهنگي فرد مورد نظ
ر است، به او اهدا مي کند، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لياقت را به پروين اعتصامي اهدا کرد ولي او اين مدال را قبول نکرد.

 

 گفته شده که حتي پيشنهاد رضا خان را که از او براي ورود به دربار و تدريس به ملکه و وليعهد وقت دعوت کرده بود، نپذيرفت، روحيه و اعتقادات پروين به گونه اي بود که به خود اجازه نمي داد در چنين مکان هايي حاضر شود.

 

 او ترجيح مي داد در تنهايي و سکوت شخصي اش به مطالعه بپردازد.

 

 او که در 15 سالگي درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته، چگونه مي تواند به محيط اشرافي دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد ؟ او که انساني آماده، داراي شعوري خلاق و همواره درگير در مسائل اجتماعي بود به اين نشان ها و دعوت ها فريفته نمي شد. در اين جا يکي از اشعار پروين در مذمت اغنياي ستمگر را مي خوانيد :

 

 

 

برزگري پند به فرزند داد، کاي پسر

 

 اين پيشه پس از من تو راست

 

 مدت ما جمله به محنت گذشت

 

 نوبت خون خوردن و رنج شماست

 

 ….

 

 هر چه کني نخست همان بدروي

 

 کار بد و نيک، چو کوه و صداست

 

 …. 

 

گفت چنين، کاي پدر نيک راي</P& gt;

 صاعقه ي ما ستم اغنياست

 

 پيشه آنان، همه آرام و خواب

 

 قسمت ما، درد و غم و ابتلاست

 

 ما فقرا، از همه بيگانه ايم

 

 مرد غ
ني، با همه کس آشناست

 

 خوابگه آن را که سمور و خزست

 

 کي غم سرماي زمستان ماست

 

 تيره دلان را چه غم از تيرگيست

 

 بي خبران را چه خبر از خداست

 

 

 

 

 

 ” دوران بيماري و مرگ پروين”

 

 پروين اعتصامي، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زماني که برادرش – ابوالفتح اعتصامي – ديوانش را براي چاپ دوم آن حاضر مي کرد، ناگهان در روز سوم فروردين 1320 بستري شد پزشک معالج او، بيماري اش را حصبه تشخيص داده بود، اما در مداواي او کوتاهي کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبي حال او بسيار بد شد و در بستر مرگ افتاد.

 

 

&# x0D;

 نيمه شب شانزدهم فروردين 1320 پزشک خانوادگي اش را چندين بار به بالين او خواندند و حتي کالسکه آماده اي به در خانه اش فرستادند، ولي او نيامد و …. پروين در آغوش مادرش چشم از جهان فرو بست.

 

 پيکر پاک او را در آرامگاه خانوادگي اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند. پس از مرگش قطعه شعري از او يافتند که معلوم نيست در چه زماني براي سنگ مزار خود سروده بود. اين قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند، آنچنانکه ياد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است. گزيده اي از اين شعر در ذيل آمده است:

 

 

 

 اين که خاک سيهش بالين است

 

 اختر چرخ ادب پروين است

 

 گر چه جز تلخي از ايام نديد

 

 هر چه خواهي سخنش شيرين است

 

 صاحب آن همه گفتار امروز

 

 سائل فاتحه و ياسين است

 

 آدمي هر چه توانگر باشد 

 

چون بدين نقطه رسد مسکين است…..

 

 

 

آثار و سبك شعري پروين اعتصامي:

 

دیوان پروین، شامل ۲۴۸ قطعه شعر می باشد، که از آن میان ۶۵ قطعه به صورت مناظره است. 

 

اشعار پروین اعتصامی بیشتر در قالب قطعات ادبی است که مضامین اجتماعی را با دیدهٔ انتقادی به تصویر کشیده است.

 

 در میان اشعار پروین، تعداد زیادی شعر به صورت “مــــناظره” میان اشیاء، حیوانات و گیاهان وجود دارد.

 

درون مایه اشعار او بیشتر غنیمت داشتن وقت و فرصت ها، نصیحت های اخلاقی، انتقاد از ظلم و ستم به مظلومان و ضعیفان و ناپایداری دنیاست.

 

در شعر پروین استفاده هایی از سبک شعرای بزرگ پیشین نیز شده است.

 

 

 

ملک الشعرای بهار در مقدمه ای که بر دیوان وی می نویسد، می گوید:

 

 این دیوان ترکیبی است از دو سبک و شیوهٔ لفظی و معنوی آمیخته با سبکی مستقل، و آن دو یکی شیوه خراسان است خاصه استاد ناصر خسرو قبادیانی و دیگر شیوهٔ شعرای عراق و فارس است به ویژه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی علیه الرحمه و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفا است، و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی که خاص عصر امروزی و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جوئی است ترکیب یافته و شیوه ای بدیع و فاضلانه به وجود آورده است.

 

 

 

 اشعار او را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

 

 

 

 دسته اول:

 

 که به آن سبک خراسانی گفته شده و شامل اندرز و نصیحت است و بیشتر به اشعار ناصرخسرو شبیه است.

 

 دسته دوم:

 

 اشعاری که به آن سبک عراقی گفته شده و بیشتر جنبه داستانی به ویژه از نوع مناظره دارد و به سبک شعر سعدی نزدیک است. این دسته از اشعار پروین شهرت بیشتری دارند.

 

 

 

خصوصیات شعر پروین:

 

 شعر پروين، شعر زنانه است. «در تاريخ شعر زنانه فارسي، پروين تنها زني اس
ت كه زيباترين اشعار سياسي ــ انتقادي را با نگرشي زنانه سروده است و از جهت كميت و كيفيت چنين اشعاري با هيچ كدام از زنان شاعر همانند نيست.

 

 مهم ترين امتياز پروين در تفاوت انديشه ي او با زنان شاعر هم زمانش در اتكا به توانايي انديشه و خردگرايي است.

 

 در شعر او اصالت و صداقت كلام و انديشه ي شاعرانه موج مي زند و انديشه هاي تازه و نو او متضمن نكات بلند اجتماعي، اخلاقي و انتقادي است و سرشار از عواطف و احساسات مادرانه ي يك زن؛ چنان كه طرز نگاه او به اطراف و جهان به عنوان مادري مهربان و دلسوز است به طوري كه استاد بهار مي گويد:

 

 «دائما در فكر است، بيشتر نگران وظايف مادري است. «همين مهر مادري او باعث مي شود كه وقتي از شب سخن مي گويد، شب بيچارگان و دردمندان است نه شب عاشقان هجران كشيده و اگر از اشك مي گويد، اشك يتيمان و بيوه زنان است نه اشك دلدادگان بلا دیده. پروين شاعري عاطفي بود و براي ناكامي هم نوعانش همدردي مي كرد و تنها در تصوير كردن اين احساس، هيجان خود
را بروز مي داد، تفاوت ادارك خود و ديگران را مي ديد؛ جهالت، تبه كاري،حقارت و نادرستي ها او را رنجيده خاطر مي كرد و براي ياري رساندن به انسان هاي رنج كشيده، احساس تكليف و وظيفه مي كرد.

 

 شعر پروين با تمام ويژگي هاي زنانه، با انديشه اي باز و نيرومند و بياني ساده و روان در مقابل زور و فساد و بيداد مردانه مي ايستد و راه مبارزه را عليه زورگويي و ستمگري هموار مي سازد و با لطافتي خاص زبان مردم را با شعر مردمي مي آميزد و در عين زبان زنانه كلامي استوار و مردانه مي آفريند. پروين در همه جا دل و جان با دردمندان دارد، غصه هاي آماس كرده مرامش را از زبان نخ و سوزن، توانا و ناتوان، عدس و ماش، سير و پياز، اميد و نوميدي و هزاران مسأله ي ديگر به طرزي قابل لمس نقاشي مي كند. استعداد هنري پروين بي اندازه حاصل خيز است. 

 

تصوراتش بال هاي بلند پروازي دارد. با رواني و سهولتي سحرانگيز در زبان شعري حرف مي زند. 

 

 

& lt;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0in 0in 0pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl” dir=rtl class=MsoNormal align=justify>پروين شاعري هنرمند است. وظيفه ي يك شاعر را به عنوان معمار روح و فكر انجام داده است و از گويندگاني است كه مصالح كارش را از كارگاه انديشه اي وسيع و دوربين و از پديده هاي موجود در جامعه ي خويش به دست آورده است. ديوان پروين پر از احساسات و آمال و اميدهاي بشري است. قصايدش حكيمانه است و به قول استاد بهارقصايد ديوان بو و لهجه اي از قصايد ناصر خسرو دارد و درضمن آن ها، ابياتي كه زبان شيرين سعدي و حافظ را فرا ياد مي آورد، بسيار است و بالجمله در پند و اندرز و نشان دادن مكارم اخلاق و تعريف حقيقت دنيا از نظر فيلسوف عارف و تسليت خاطر بيچارگان و ستمديدگان.

 

 زبان پروين در قصايد و قطعاتش متفاوت است.

 

 بيشتر قطعاتش به صورت سؤال و جواب يا مناظره است.

 

 «مناظره» از قديم الايام يكي از كهن ترين اسلوب حسن اداي مقصود و يكي از بزرگترين طرز سخن گويي و استادي خاص ادبيات شمال و غرب ايران بوده و در آثار پهلوي قبل از اسلام هم ديده مي شود و در زير “سبك خراساني” محكوم به زوال شده است كه ناگاه با آمدن شاعري چون اعتصامي از روي فطرت و غريزه خويش بار ديگر اين شيوه پسنديده در قطعات جاويد او احيا شده است.

 

در سراسر اشعار پروين عشق و محبت موج مي زند، اما اين عشق، نه عشق ليلي و مجنون است و نه عشق لفظي امروز، بلكه عشق عارفانه و حقيقت جويي است.

 

 

 

عشق او عشقي است، كه از عشق ها جداست و اصطرلاب اسرار خداست، عشق رسيدن به حق و عشق به مردم، عشق يكي شدن با خداست.

 

 

 

در قطعه هايش مهر مادري و لطافت خود را از زبان مادران فقير و مادران دلسوز و غمگسار بيان مي كند و به خاطر همين حمايت از بيوه زنان و مادران غم ديده و روح لطيفش است، كه شعرش ماندگار شده و علاوه بر اين در عين همان حمايت ها و دلسوزي ها سخنان طنزآميزي را با جديت و مردانگي بيان مي كند كه شعر او را زيباتر و خواندني تر جلوه مي دهد. پروين در يكي از زيباترين شعرهايش، كه لطف حق است، همچون مادري نگران است و در حين انجام وظيفه ي مادري و عمل به دستورهاي خداوند، قطعه قطعه اش را با سوز جگر و شهامت مردانه مي سرايد و خواننده را با حقايق و افكار بالاتري آشنا مي سازد. او نفس را مطابق تعبير عرفا مي شناسد، اهريمن را كه روح آرايي با آن وجود دوزخي كينه اي ديرينه دارد، همه جا در كمين جان پاك آدمي مي داند؛ مهر و عاطفت و شفقت و علم و فضايل اخلاق را طريقه ي رستگاري دانسته و تشكيل خانواده ي مهربان و كودكان نورس و سعادت آرام و بي سر و صدا را نتيجه ي حيات مي داند.

 

 او در شعر موسي(لطف حق) توكل بر خدا و قدرت لايزال و مشيت شكست ناپذير الهي و سنت پيروزي بر باطل را داستان گونه و الهام گرفته از آيات نوراني كلام خدا بازگو مي كند اكنون به ذكر برخي از ويژگي ها
ي سبكي شعر پروين اعتصامي مي پردازيم كه زنانه بودن شعرش را اثبات مي كند؛ چنانچه دكتر روح انگيز كراچي مي نويسد:

 

 

 

«نخستين ويژگي قطعات پروين، واژگاني است كه در سه حوزه قابل بررسي است:

 

 احوالات، محسوسات و عناصر زنانه.

 

الف ــ احوالات:

 

 بيشترين بسامد واژه ها و موضوعاتي كه حالات روحي و دروني شاعر را نشان مي دهد؛ دلتنگي، پژمردگي، اشك، عزلت، انزوا، غم، شكوه، گريه و…كه حالت غمگنانه اي به شعر او داده و خواننده را با روحيه ي افسرده ي او كه حاصل انزواي بي هنگام اين شاعر جوان است، آشنا مي كند…خالي بودن اشعار او از واژه هايي چون عشق، هوس، خنده و…كه مي تواند حاصل زبان و رفتار طبيعي دختر جوان باشد، مي تواند نشانه ي تفاوت هاي ذهني و رفتاري او با ديگران نيز تلقي شود. بوسه هايش مادرانه و از جهتي شرمناك است.

 

 

 

 ب ــ محسوسات:

 

 فراواني واژه هايي كه پروين در حوزه ي اشياء و مفاهيمي كه شاعر به طور مرتب وجود اثر آن ها را حس مي كرد، همه حكايت از فضايي تكراري و محيطي بسته دارد كه به ناگزير او در ارتباطي تنگاتنگ با آن ها قرار داشته است. كاربرد اشيايي كه در پ
يرامون قرار دارند، نشان دهنده ي زبان زنانه است كه خاص پروين است: سوزن، نخ، رفوگر، وصله، ديگ، لوبيا، ماش، مادر و مطبخ و… 

 

 

 

ج ــ عناصر زنانه:

 

 در اين حوزه مي توان واژه هايي را بررسي كرد كه به نوعي به زن ارتباط دارند و كاربرد آن ها با زن معنا مي گيرد. به لحاظ روانشناسي، پروين به سبب حجب و كم رويي در اشعارش از واژه هايي استفاده نكرده كه جسم را وصف مي كند و گردن، چهره، رخ و…واژه هايي است كه به هر دو جنس مي تواند تعلق داشته باشد. اما واژه هايي چون گوشواره، قبا، خلخال، شانه، گلوبند، چادر و…واژه هايي زنانه اند كه با زبان و جنسيت او معنا مي گيرند.

 

 

 

بررسی ساختار و سبك شناسي شعر «لطف حق» از پروين اعتصامي:

 

حسن آغاز شعر پروين واژه ي پر مهر و عاطفه ي مادر است كه نشانگر روح لطيف و پر از احساس يك زن و مادر ايراني است. او وزن شعر را آن چنان زيبا انتخاب كرده كه وقتي خواننده آن را مي خواند، انگار با همين خواندن و ريتم شعر، بچه اي را از روي لطف و عطوفت، ناز و نوازش مي كند. اين مادر دلسوز با دلي پر از اندوه و اضطراب، نگران آينده ي فرزندش است. نگاهي كه پروين به اين شعر دارد حتي اگر ناخودآگاه هم باشد، نگاهي مادرانه و لبريز از عشق است. چنان كه او در چند بيت نخست اين مثنوي، مهر مادري را برتر از عشق خداوند به بنده اش مي داند و به خاطر اينكه فرزند مظلوم و بي گناه به خود را به امواج دريا و به دست بي قرار طوفان سپرده است، در كنار ساحل با قلبي سرشار از غم و اندوه و پريشاني، بي قرار و مضطرب با افسوس و نگراني ترجمان حال خود مي گويد و از اين جهت است كه شاعر نقش مادر را بسي مهربانتر و مهمتر بيان كرده است. اما لحظه ي بعد كه ناگهان از سوي خداوند وحي نازل مي شود كه

 

«ما گرفتيم آنچه را انداختي»

 

 به شكلي ترحم آميز و در عين حال همراه با سرزنش هاي بسيار و آوردن داستان و مثال زدن براي مادر موسي، تسليم محض مي گردد و مهرباني خود را در مقابل شفقت الهي كم ارزش مي بيند.

 

با دلداري هاي پي در پي خداوند به اين مادر غم زده و مهربان، كم كم از اضطراب او كاسته مي شود و تا پايان داستان با گفتن هر بيتي خواننده را اميدوارتر مي سازد و به مادر دلگرمي مي بخشد، تا جايي كه هم مادر قهرمان داستان و هم خواننده در مقابل مشيت الهي و شكست ناپذيري او تسليم مي شوند.

 

پروين اين شاعر دلسوز و نازك طبع و مهربان كه هميشه در اشعارش به نوعي، حامي زن
ان بيچاره و درمانده است، در اين شعر نيز حامي مادر موسي است و به خاطر همين طبع لطيف و روحيه ي زنانه اش سعي دارد به نوعي با مادر موسي همدردي كند. از همه جالب تر اينكه يكي از خصوصيات اخلاقي زنان اين است كه به درد دل يكديگر گوش فرا مي دهند و در اين شعر نيز شاعر به پاي درد دل مادر موسي و گفتگوهاي او با خداوند مي نشيند و لحظه لحظه آن را به خاطر مي آورد.

 

 

 

پروين در اين شعر از اخلاق و رفتار زنان و كارهاي آنان به صورت خودآگاه و يا ناخودآگاه سخن مي راند و از اين جهت زنانه بودن شعرش را برجسته مي سازد و شعر او را از شعر مردانه متمايز مي گرداند. او در جايي از شعرش به كم طاقتي زنان اشاره مي كند و مي گويد با كوچكترين ضربه اي در دستشان قدرتي نمي ماند و زود دل شكسته و بي قرار مي گردند. پروين در سراسر ديوان و در اين شعر برخي از واژگاني كه زنان با آن ها سر و كار دارند را آورده است كه زن بودن شاعر را مي رساند و شعر او را از ديگر سبك ها متمايز مي سازد از جمله واژه ي دوك، رشته، سوزن، گاهواره و… 

 

شـــــعر بسيار زيباي ” مست و هوشيار” :

 

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

 

مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار

 

 نیست گفت زانسبب افتان و خیزان میروی

 

گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست

 

 گفت نزدیک است والی را سرای انجا شویم

 

گفت والی از کجا در خانه خمار نیست

 

 گفت تا داروغه را گویم در مسجد بخواب

 

گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

 

 گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان

 

گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست

 

 گفت از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم

 

گفت پوسیدست جز نقشی ز پود و تار نیست

 

گفت اگه نیستی کز سر افتادت کلاه

 

گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست

 

گفت می بسیار خوردی زان چنین بی خود شدی

 

گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست

 

گفت باید حد زند هشیار مردم مست را

 

گفت هوشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست….

 

نويسنده و طراح: مهدي پويان

 

گردآوري: مجله اينترنتي دلگرم

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید