ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

میلاد امام علی (علیه السلام) مبارک باد

امام علی (علیه السلام) - موسسه قرآن و نهج البلاغه

فهرست مطالب

سخن از پیشوایی است که شگفت زاده شد، شگفت زندگی کرد و شگفت از دنیا رفت.

تاریخ روز جمعه سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل را نشان می داد. فاطمه دختر اسد به سوی خانه خدا آمد و گفت : خداوندا! من به پیامبرانت و کتاب های آنها ایمان دارم، سخنان ابراهیم (علیه السلام) جد خود  که این خانه را به فرمان تو بنا نهاد، حقیقت می دانم… تو را به این کودک که با خویش در شکم دارم ، سوگند می دهم که زادنش را بر من آسان کنی.

در همین هنگام، دیوار خانه خدا از هم  شکافت و آن بانوی پرهیزکار پا به درون خانه کعبه گذاشت و دیوار دوباره به هم آمد … پس از چهار روز آن بانوی پاکدامن از خانه خدا پا به بیرون نهاد در حالی که کودکی در آغوش داشت که به آن می بالید … آن بانوی ارجمند گفت : پیامی از غیب شنیدم که فرمود نامش را علی بگذار.

پدری فداکار

حضرت ابوطالب (علیه السلام) پدر بزرگوار امام علی (علیه السلام) بود.ابوطالب (علیه السلام) بنا به وصیت عبدالمطلب (علیه السلام)

سرپرستی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از هشت سالگی به عهده گرفت و تا زمان رحلتش همیشه همانند پدری دلسوز و مهربان در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و از ایشان حمایت می کرد،درباره ایمان و بزرگواری ابوطالب سخن بسیار است، امام باقر (علیه السلام) می فرماید:«اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو و ایمان همه مخلوقات خدا را در کفه دیگر آن قرار گیرد، ایمان ابوطالب بر ایمان آن ها برتری می یابد.

مادری مهربان

فاطمه بنت اسد، مادر امام علی (علیه السلام) از اولین کسانی بود که مسلمان شد، این بانوی بزرگوار برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز همچون مادری مهربان بود و آن حضرت بخشی از دوران کودکی خود را در دامان آن بانوی پرهیزکار گذرانده بود،پیامبر (صلی الله علیه و آله) همیشه سپاسگزار نیکی های ایشان بود.

پیامبر در هنگام دفن این بانوی پاکدامن حاضر شد و با آداب خاصی او را دفن کرد و سپس فرمود: این بانو مرا طعام می داد در حالی که فرزندانش گرسنه بودند و مرا لباس می پوشانید در حالی که آنها احتیاج به لباس داشتند.

کودکی و دامان پیامبر

امام علی (علیه السلام) درباره دوران کودکی خود چنین می فرماید: به هنگام کودکی ، پیامبر مرا به آغوش می گرفت،غذا را می جوید و به دهانم میگذارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله)فرمان می داد که از کار های او پیروی کنم ، هر سال به کوه حرا می رفت و در این هنگام  هیچ کسی به جز من او را نمی دید … .

چند خاطره شیرین از کودکی امام علی (علیه السلام)

  1. کشتی گرفتن امام علی (علیه السلام)

ابوطالب ورزش کشتی را دوست داشت از این رو پسران و پسر عمو های خود را به گرد هم جمع می کرد و به آن ها می گفت: دو نفر دو نفر کشتی بگیرند. در آن وقت علی (علیه السلام) نوجوانی بود و کمتر از ده سال داشت، ابوطالب می دید پسرش علی (علیه السلام) با هر کسی کشتی می گیرد بر او پیروز می شود، ابوطالب هنگامی که صحنه پیروزی علی (علیه السلام) را می دید، باخوشحالی زیاد می گفت: علی (علیه السلام)پیروز و غالب شد.

  1. اولین کسی که اسلام را پذیرفت

روی ابوطالب دید که پسرش علی (علیه السلام) که در آن هنگام 10 ساله بود با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نماز می خواند، با نگاهی محبت آمیز به علی (علیه السلام) گفت : این دینی که برگزیده ای چگونه و چیست ؟ علی (علیه السلام) در پاسخ فرمود : ای پدر ! ایمان آورده ام به خدا و رسول او ، همراه او برای خدا نماز می خوانم و از او پیروی می کنم. ابوطالب وقتی این سخنان را شنید او را تشویق کردو به او گفت : آگاه باش ! محمد تو را جز به خیر و سعادت دعوت نمی کند پس به او بپیوند و با او همراه باش.در این جا این نکته را باید گفت که : علی (علیه السلام) از کودکی یکتاپرست بود و هرگز آلوده به بت پرستی نشد و با بعثت پیامبر  (صلی الله علیه و آله) اولین کسی بود که رسالت او را پذیرفت و مسلمان شد.

بزرگ ترین فداکاری

دین اسلام روز به روز در حال گسترش بود با وجود پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای قریش بسیار خطرناک بود، سران قریش در «دارالندوه» جمع شدند تا برای چگونگی کشتن پیامبر چاره ای بیندیشند، سرانجام تصمیم گرفتند که از هر قبیله ای یک نفر انتخاب شود تا این عده شبانه به خانه پیامبر حمله کنند و او را شبانه در بستر بکشند.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) از سوی خدا آگاه شد و فرمان یافت که آن شب در جای و «بستر» خود نخوابد و شبانه هجرت کند.

علی (علیه السلام) با شنیدن این خبر در بستر پیامبر خوابید و حاضر شد که جانش را در راه پیامبر (صلی الله علیه و آله) فدا کند .

شب رسید و تاریکی و ظلمت همه جا را گرفت، ماموران قتل، اطراف خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) را محاصره کردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی که آیاتی از سوره «یس» را می خواند از خانه خارج شد و به غار ثور رفت … .

قاتلان با شمشیر های برهنه به خانه حمله کردند و به بستر پیامبر یورش بردند، علی (علیه السلام) از جا برخاست و در بستر نشست …

قاتلان با بغض و کینه گفتند: پس محمد کجاست؟ علی (علیه السلام) فرمود : مگر من مامور و مسئول نگه داشتن او بودم؟ علی (علیه السلام)  را به مسجد الحرام بردند و اندکی نگه داشتند و سپس آزاد کردند.

ازدواج با حضرت زهرا (علیها السلام)

سال دوم هجرت بود که حضرت زهرا(علیها السلام) وقتی نه سالش تمام شد. با اجازه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عقد امام علی (علیه السلام) در آمد و با او ازدواج کرد.

علی (علیه السلام) در جبهه های جنگ

فداکاری های امام علی (علیه السلام) در میدان های جنگ ، بی شمار است ،پیامبر اسلام پس از هجرت به مدینه ، بیست و هفت«غزوه » با مشرکان ، یهودیان و شورشیان داشت که علی(علیها السلام) در بیست و شش غزوه شرکت داشت و فقط در غزوه تبوک به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله)در مدینه ماند تا جلوی توطئه ی منافقان را بگیرد.

ما در این جا به نقش امام علی (علیه السلام) در دو جهاد بزرگ در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) اشاره می کنیم:

  1. جنگ بدر

نخستین جنگ میان مسلمانان و مشرکان جنگ بدر است که در سال دوم هجری رخ داد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) آگاهی یافت که کاروان بازرگانی قریش به سرپرستی ابوسفیان از شام عازم بازگشت به مکه است و به زودی از نزدیکی های مدینه می گذرد، پیامبر با 313 نفر از مهاجرین و انصار به سوی آنها حرکت کرد تا جلوی تجارت آن ها را بگیرد،  هدف پیامبر از این اقدام این بود که قریش بدانند که اگر جلوی رشد اسلام را بگیرد مسلمانان نیز جلوی تجارت آن ها را می گیرند و نمی گذارند آن ها به راحتی به داد و ستد بپردازند.

نبرد آغاز شد و این در حالی بود که تعداد مشرکان بیش از 950 نفر بود در ابتدای جنگ 3 نفر از دلاوران قریش به نام عتبه،شیبه و ولید به میدان جنگ آمدند  و مبارزه کردند در این هنگام علی (علیه السلام) ، حمزه و عبیده بن حارث از سپاه اسلام  برای مبارزه با آن ها به پا خواستند و علی (علیه السلام) با ولید جنگید و او را کشت و همزه ، شیبه را به قتل رسانید و عبیده بن حارث ، عتبه را به هلاکت رساند. پس از پیروزی 3 قهرمان بزرگ اسلام بر دلاوران قریش، ترس و وحشت، سپاه مشرکان را فرا گرفت و در پایان جنگ، جنگ به سود مسلمانان تمام شد ومشرکان شکست خوردند.

2.جنگ خندق «احزاب»

به پیامبر (صلی الله علیه و آله) خبر رسید که قبیله های مختلف مشرکان در کنار هم جمع شده اند و برای از بین بردن مسلمانان لشکری 10 هزار نفری تشکیل داده اند و این در حالی بود که تعداد مسلمانان حدود 3 هزار نفر بیشتر نبود. سران قریش چنان نقشه دقیقی کشیده بودند که به خیال خود می توانند، برای همیشه مسلمانان را نابود کنند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) بی درنگ با سران اسلام به مشورت پرداخت. از میان آنان سلمان فارسی، پیشنهاد کندن خندق را در سراسر راه های ورودی مدینه داد و این پیشنهاد پذیرفته شد. سپاه قدرتمند شرک با همکاری یهودیان از راه رسید و وقتی خندق را مشاهده کرد از این کار بی سابقه حیرت زده شد و مجبور شدند که در پشت خندق بمانند تا چاره ای پیدا کنند این ماجرا حدود یک ماه به طول انجامید تا اینکه ان ها تصمیم گرفتند چند نفر از قهرمانان خود را از جا های باریک تر خندق عبور دهند و راه را برای دیگران هموار کنند، در بین جنگ آوران و قهرمانان سپاه شرک ، شجاعی به نام «عمر بن عبدود»  بود که بسیار نیرومند و دلیر بود، عمرو پس از پرش از خندق در جلوی مسلمانان قرار گرفت و مبارزه طلبید و چون کسی آماده مقابله با او نبود ، شروع به خندیدن و مسخره نمودن مسلمانان کرد تا اینکه حضرت علی (علیه السلام) با اجازه گرفتن از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شتابان به میدان رفت! و در برابر عمرو قرار گرفت، درگیری شدید بین علی و(علیه السلام) عمرو رخ داد، گرد و غباری از زیر پای آن ها بر خاسته بود و آن ها را پوشانید. ناگاه صدای تکبیر علی (علیه السلام) بلند شد. عمرو به دست توانای علی (علیه السلام) کشته شد. فریاد شادی در میان مسلمانان برخاست. پیامبر در این نبرد فرمود : پیکار علی بن ابیطالب  با عمرو بن عبدود در روز جنگ خندق از اعمال امت من تا روز قیامت ، فضیلت و اجرش بیشتر است.

دوران خلافت

خلافت و زمامداری علی (علیه السلام) یعنی برپایی عدل و رعایت تمامی دستورات اسلامی و این با خواسته های دنیا پرستان و نیرنگ بازان که فقط درظاهر خود را مسلمان معرفی می کردند، ناخوشایند بود ، آنها همانند گذشته  چهره ی واقعی خود را نشان دادندو به مخالفت با امام علی (علیه السلام) پرداختند، آن ها به شکل های مختلف می کوشیدند که به حکومت علی (علیه السلام) پایان دهند، این مخالفت ها به سه جنگ تبدیل شد که به آن ها اشاره می کنیم:

1. نبرد با ناکثین

ناکثین همان پیمان شکن ها بودند ، طلحه و زبیر وقتی با امام علی (علیه السلام) بیعت کردند، از ایشان تقاضا کردند که آن ها را به عنوان فرمانروایان بصره و کوفه انتخاب کند ولی چون امام درخواست آن ها را نپذیرفت بسیار ناراحت شدند و مخفیانه به مکه رفتند و ارتشی محیا و آماده ساختند و به بصره حمله کردند،  امام علی (علیه السلام)  با لشکری به سوی آن ها رفت و در اطراف بصره با آن ها مقابله کرد که سر انجام لشکر پیمان شکنان شکست خورد، این نبرد در سال 36 هجری اتفاق افتاد و چون یکی از سران ناکثین بر شتری سوار شده بود، به جنگ جمل شهرت یافت

2. نبرد با قاسطین

معاویه از مدت ها قبل خود را برای خلافت آماده کرده بود اما بر خلاف آن چیزی که فکر می کرد ، امام علی (علیه السلام) به خلافت رسید، امام فرمان عزل و برکناری معاویه را صادر کرد، و نتیجه آن شد که سپاه معاویه و لشکر امام علی (علیه السلام) در سرزمینی به نام «صفین» با هم به نبرد پرداختند و نزدیک بود که لشکر امام علی (علیه السلام) به پیروزی برسد اما معاویه با نیرنگ و فریب در سپاه امام علی (علیه السلام) فتنه و شورش ایجاد کرد. با پیشنهاد برخی از گمراهاهن کار به انتخاب حکم و نماینده رسید که او بین 2 سپاه داوری کند و حق و باطل را مشخص کند، و عمرو عاص از سوی لشکر معاویه انتخاب شد و ابو موسی اشعری که مردی ساده لوح بود از سوی برخی از لشکریان فریب خورده امام علی برگزیده شد،با نیرنگ عمروعاص، ابوموسی اشعری فریب خورد  و ماجرا به نفع معاویه تمام شد. این نبرد در سال 37 هجری به وقوع پیوست.

3. نبرد با مارقین

مارقین کسانی بودند که فریب معاویه را در جنگ صفین خوردند، و امام را وادار کردند که حکمیت را بپذیرد ولی پس از قبول امام از کار خود پشیمان شدند و این بار از امام خواستند که پیمان خود را بشکند و با معاویه بجنگد ولی امام کسی نبود که پیمانی را که بسته است بشکند، در نتیجه این افراد نادان که به خوارج مشهور بودند در برابر امام علی (علیه السلام) ایستادند و در منطقه ای به نام نهروان به جنگ پرداختند امام در این نبر پیروز شد و آن ها شکست خوردند. این نبرد در سال 38 به گفته برخی در سال 39 هجری رخ داد.

شهادت

سحرگاه شب نوزدهم ماه رمضان چهلم هجری  بود و امام علی (علیه السلام) به سوی مسجد کوفه حرکت کرد، همین که وارد مسجد شد ، به محراب رفت و مشغول خواندن نماز شد. وقتی که خواست سر از سجده رکعت اول نماز بردارد ، ابن ملجم که یکی از خوارج بود از تاریکی استفاده کرده، خود را کنار محراب رسانید و آنچنان ضربه شمشیر بر فرق حضرت علی (علیه السلام) زد که فرق آن حضرت تا پیشانی اش شکافته شد. امام علی (علیه السلام) در آن هنگام فرمود :«بسم الله و بالله و علی مله رسول الله فزت و رب الکعبه»؛ «به نام خدا وبرای خدا و بر دین رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، به خدای کعبه  سوگند که رستگار شدم»

صورت امام غرق خون شد. یاران آمدند و آن حضرت را به خانه بردند و در بستر شهادت قرار دادند. 2 روز بعد، در شب 21 ام ماه رمضان، خورشید خوبی ها غروب کرد و امام علی (علیه السلام) بر اثر همان ضربه شمشیر زهر آگین به شهادت رسید.

بدن مطهرش در خاک مقدس شهر نجف به خاک سپردند.

سرچشمه فضیلت

جرج جرداق مسیحی می گوید: به من اعتراض می کنند که تو باید درباره ی پاپ و رهبران خودتان شعر بگویی چرا در باره ی علی (علیه السلام) شعر گفته ای؟ جواب می دهم که من عاشق فضیلت و بزرگواری هستم و سر چشمه همه بزرگواری ها و فضیلت ها علی است و من برای او شعر گفتم.

از سخنان نورانی امام علی (علیه السلام)

  • هرکسی درون و نهان خویش را درست کند، خدا آشکار او را درست می فرماید.
  • سخت ترین و بد ترین گناهان، گناهی است که شخص آن را آسان و ناچیز بپندارد و به آن اهمیت ندهد.
  • امام علی (علیه السلام) پس از آن که به دست ابن ملجم در بستر شهادت قرار گرفت در آخرین لحظات عمر پر برکت شان فرمودند:«… شما را به پرهیزکاری سفارش می کنم و به این که کارهای خود را منظم کنید و این که همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید …  .

یتیمان را فراموش نکنید، حقوق همسایگان را مراعات کنید … .

قرآن را برنامه عملی خود قرار دهید … .

نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست… .

در راه خداوند با ثروت و بیان و جان خود جهاد و فداکاری کنید … .

امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید چرا که اگر این وظیفه الهی سرپیچید پلیدان جامعه بر شما حکومت می یابند و آن گاه هر چه بر نابودی آن ها دعا و نفرین کنید، مستجاب نمی شود (چون با آن ها مقابله نکردید) … .

برای مطالعه بیشتر در مورد امام علی (علیه السلام) به وبسایت با اسلام مراجعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید