نویسنده: بهداد
کنون بنگر این بزم گوهرفشان شنو پندی از رزم اخرنشان
بر آرم سخن را چو گنج گهر بیارایم آن را به تابنده فر
یکی کاخ ماند ز من یادگار چو خورشید و ماه و خزان و بهار
ز داننده ی رازهای نهان کنون برشنو داستان جهان