از این طرف اومدی: 
از نهج البلاغه -8- فرمان بسیج و سخن جمجمه

از نهج البلاغه -8- فرمان بسیج و سخن جمجمه

فهرست مطالب

 گردونة زمان در حركت بود، تا اين كه پنجم شوّال سال 36 هجري فرا رسيد و خبر آوري لشكر از اطراف پرداخته است و تصميم دارد به سرزمينهاي تحت پرچم علي(ع) هجوم آورد.


امام علي(ع) براي سركوب متجاوزين، سپاه مجهّزي را آماده ساخت. اين سپاه در «نُخَيله» (كه لشگرگا
ه و قرارگاه
‎ِ تصميمگيري و آمادهباش سپاه علي
(ع) بود) در آمادهباش كامل به سر ميبرد.


امام علي(ع) از كوفه بيرون آمد و رهسپار قرارگاه نُخَيله شد. در آنجا براي آمادهسازي و فرمان بسيج، به سخنراني پرداخت. در اين سخنراني پس از حمد و ثنا فرمود:


آگاه باشيد، من پيشتازان سپاه خود را به سوي ميدان نبرد فرستادهام و به آنان فرمان دادهام كه در كنار ساحل فرات بمانند، تا فرمان بعدي من به آنان برسد. نيك و بد كار را سنجيدهام و چنين صلاح ميدانم كه از آب بگذرم و از مسلمانان كنار دجله كمك بگيرم تا پشت سپاه قوي گردد و در نتيجه دشمن از هر سو خود را در محاصره ببيند و شكست را احساس كند.1


سپاه مجهّز علي(ع) همراه آن حضرت از نُخَيله به سوي «صفّين» حركت كردند،


و در مسير راه به مداين رسيدند. در اين هنگام كه آنان ويرانههاي كاخها و تالارها را مشاهده ميكردند، ناگاه علي(ع) جُمْجمة پوسيدهاي را در خرابهاي ديد؛ به يكي ازياران فرمود: آن را بردار و به همراه من بيا.


سپس علي(ع) به ايوان معروف كاخ مداين آمد و در آن نشست و طشتي طلبيد و مقداري آب در طشت ريخت و به آورنده جُمْجمه فرمود: آن را در ميان طشتبگذار.


او همان كار را انجام داد.


علي(ع) خطاب به جُمْجمه فرمود: اي جُمْجمه! تو را سوگند ميدهم بگو منكيستم و تو كيستي؟!»


جمجمه با زبان رسا گفت: تو امير مؤمنان و سيّد اوصياء و پيشواي پرهيزكاران هستي، ولي من بنده خدا و فرزند كنيز خدا «كَسْري‎َ انوشيروان» هستم.


علي(ع) به او فرمود: حالت چطور است؟


او پاسخي داد كه خلاصهاش اين است:


من نسبت به زير دستان مهربان بودم، ولي در آيين مجوس به سر ميبردم. رياست و زرق و برق سلطنت مرا از ايمان و دين حقيقي باز داشت. اينك از بهشت، محروم و گرفتار دوزخ هستم، امّا به خاطر اين كه با رعيت مدارا ميكردم، از آتش دوزخ در امان ماندهام. واحسرتا! اگر من ايمان مي&l t;/SPAN>آوردم با تو بودم اي سرور خاندان محمّد و اي اميرمؤمنان


سخن او به قدري جانسوز بود كه همه حاضران با صداي بلند گريه بلند كردند.3


امّيد آن كه با خواندن اين سرگذشت، تا مرگ به سراغ ما نيامده، هم اكنون تصميم بگيريم و پيرو واقعي امام امير مؤمنان علي(ع) شويم، تا واحسرتاي پس ازمرگ ما بلند نشود.


 پي نوشت ها :


 1- نگاه كنيد به خطبة 48 نهجالبلاغه.


2- مجموعة هفت شهر آبادان و نزديك به هم، كه مركز حكومت ساسانيان، يعني شهر تيسفون، نيز در اينمجموعه قرار داشت.


3- منهاجالبراعه، ج 4، ص 272.


http://nahjnews.com

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید