گردونة زمان در حركت بود، تا اين كه پنجم شوّال سال 36 هجري فرا رسيد و خبر آوري لشكر از اطراف پرداخته است و تصميم دارد به سرزمينهاي تحت پرچم علي(ع) هجوم آورد.
امام علي(ع) براي سركوب متجاوزين، سپاه مجهّزي را آماده ساخت. اين سپاه در «نُخَيله» (كه لشگرگا
ه و قرارگاهِ تصميمگيري و آمادهباش سپاه علي
(ع) بود) در آمادهباش كامل به سر ميبرد.
امام علي(ع) از كوفه بيرون آمد و رهسپار قرارگاه نُخَيله شد. در آنجا براي آمادهسازي و فرمان بسيج، به سخنراني پرداخت. در اين سخنراني پس از حمد و ثنا فرمود:
آگاه باشيد، من پيشتازان سپاه خود را به سوي ميدان نبرد فرستادهام و به آنان فرمان دادهام كه در كنار ساحل فرات بمانند، تا فرمان بعدي من به آنان برسد. نيك و بد كار را سنجيدهام و چنين صلاح ميدانم كه از آب بگذرم و از مسلمانان كنار دجله كمك بگيرم تا پشت سپاه قوي گردد و در نتيجه دشمن از هر سو خود را در محاصره
سپاه مجهّز علي(ع) همراه آن حضرت از نُخَيله به سوي «صفّين» حركت كردند،
و در مسير راه به مداين رسيدند. در اين هنگام كه آنان ويرانههاي كاخها و تالارها را مشاهده ميكردند، ناگاه علي(ع) جُمْجمة پوسيدهاي را در خرابهاي ديد؛ به يكي ازياران فرمود: آن را بردار و به همراه من بيا.
سپس علي(ع) به ايوان معروف كاخ مداين آمد و در آن نشست و طشتي طلبيد و مقداري آب در طشت ريخت و به آورنده جُمْجمه فرمود: آن را در ميان طشتبگذار.
او همان كار را انجام داد.
علي(ع) خطاب به جُمْجمه فرمود: اي جُمْجمه! تو را سوگند ميدهم بگو منكيستم و تو كيستي؟!»
جمجمه با زبان رسا گفت: تو امير مؤمنان و سيّد اوصياء و پيشواي پرهيزكاران هستي، ولي من بنده خدا و فرزند كنيز خدا «كَسْريَ انوشيروان» هستم.
علي(ع) به او فرمود: حالت چطور است؟
او پاسخي داد كه خلاصهاش اين است:
من نسبت به زير دستان مهربان بودم، ولي در آيين مجوس به سر ميبردم. رياست و زرق و برق سلطنت مرا از ايمان و دين حقيقي باز داشت. اينك از بهشت، محروم و گرفتار دوزخ هستم، امّا به خاطر اين كه با رعيت مدارا ميكردم، از آتش دوزخ در امان ماندهام. واحسرتا! اگر من ايمان مي&l t;/SPAN>آوردم با تو بودم اي سرور خاندان محمّد و اي اميرمؤمنان!»
امّيد آن كه با خواندن اين سرگذشت، تا مرگ به سراغ ما نيامده، هم اكنون تصميم بگيريم و پيرو واقعي امام امير مؤمنان علي(ع) شويم، تا واحسرتاي پس ازمرگ ما بلند نشود.
پي نوشت ها :
1- نگاه كنيد به خطبة 48 نهجالبلاغه.
2- مجموعة هفت شهر آبادان و نزديك به هم، كه مركز حكومت ساسانيان، يعني شهر تيسفون، نيز در اينمجموعه قرار داشت.
3- منهاجالبراعه، ج 4، ص 272.
http://nahjnews.com


