کودکی
از كودكی علاقه خاصی به مسائل دينی داشتم و به مسجد نيز خيلی علاقهمند بودم و با مادر بزرگم كه شخص بسيار مذهبی بود، به مسجد میرفتم و همين امر موجب شد تا كمكم به سمت مسائل دينی كشيده شوم و حضور فعالی در مسجد و برنامههای دينی داشته باشم.
در دوران دبيرستان، دبير شيمی ما كه فردی بسيار مذهبی بود، در كنار تدريس درس شيمی از ما میخواست به همراه خود رسالهای به كلاس درس بياوريم تا در كنار درس شيمی، مسائل دينی را نيز به ما آموزش دهد و البته اين كار در زمان رضاشاه كار بسيار خطرناكی بود، اما با تمامی مشكلات و موانعی كه وجود داشت دبير شيمی ما اين كار را انجام داد و همين كار جذابيت بيشتری برای مسائل دينی در ما ايجاد كرد.
پس از اينكه رضاخان از دنيا رفت آزادی بيشتری در حوزه فعاليتهای دينی به ويژه در فعاليت حوزههای علميه ايجاد شد و به اين دليل كه در آن زمان، مدارس دينی به مراكز ديگری تبديل شده بودند، آيتالله نورالدين حسينی كه آن زمان در شيراز بود، اعلاميهای صادر و اعلام كرد كه ما میخواهيم حوزه علميه شيراز را زنده كنيم و پس از صدور اين اعلاميه بود كه عدهای از علاقهمندان جذب اين حوزه علميه شدند، همچنين اعلام شد كه لازم نيست كسانی كه در اين حوزه ثبت نام میكنند تمام وقت خود را برای حوزه صرف كنند و همين امر موجب شد تا من كه در آن زمان در مقطع دبيرستان تحصيل میكردم در اين حوزه علميه ثبت نام كنم.
كمكم در حوزه علميه شيراز مشغول به فراگيری علوم دينی شدم و ديدم خيلی خوب است و در آن زمان بود كه احساس كردم گمشدهام را پيدا كردهام و پس از آن به طور كامل مشغول تحصيل در علوم دينی شدم و شب و روز خود را در مدرسه بودم و البته اينكه يك عالم دينی مانند آيتالله نورالدين حسينی به موقع قيام كند چنين كار ارزشمندی انجام دهد بسيار اثرگذار بوده و درس بسيار بزرگی است.
مدرک گرایی طلاب
موضوع مدركگرايی خودش به تنهايی كار خوبی است اما نبايد اجازه دهيم كه طلاب درس را برای فقط برای مدرك بخوانند زيرا علم برای علم بوده نه برای مدرك و اين يكی از امتيازات حوزه علميه است و خيلی از علما پرورش يافتند و دنبال مدرك نيز نبودند. از سوی ديگر يك الزاماتی در دوره ما ايجاد شده كه علما و طلاب زمانی كه میخواهند در دانشگاه يا حوزه علميه تدريس كنند، نيازمند مدرك هستند و اگر مدرك نداشته باشند كاری از آنان ساخته نيست و همين امر موجب شد تا بحث صدور مدرك را به تصويب برسانيم تا كسانی كه در حوزه علميه تحصيل میكنند، مدرك دريافت كنند.
هرچند كه بحث مدركگرايی به تصويب رسيده اما بايد كاری كنيم كه سنت حوزوی دگرگون نشود و علم برای علم باشد نه برای مدرك و اين نكتهای است كه تمامی مسئولان و اساتيد حوزوی و طلاب نيز بايد به آن توجه داشته باشند.
عدهای از دانشجويان و جوانان از من سوال میكردند كه ما میخواهيم يك تفسير به زبان روز در اختيار داشته باشيم و به نظر شما چه تفسيری از همه بهتر است و من هم كه ديدم تفسير آيتالله علامه طباطبايی بسيار پيچيده و مشكل بوده و به زبان روز نيست و جوانان هيچ تفسيری در اختيار ندارند كه به زبان روز باشد، تصميم گرفتم كه يك تفسير به زبان روز بنويسم و البته بسياری از كتابهای من همينطور نوشته شد و زمانی كه ديدم در يك حوزهای خلأ داريم، تصميم گرفتم كه كتابی در آن حوزه به نگارش درآورم.
در آغاز اين كار 10 نفر از اساتيد را دعوت كرده و كار را بين اين 10 نفر تقسيم كردم و خودم نيز بر اين كار نظارت داشتم كه در نهايت جلد اول اين تفسير را آماده كرديم و زمانی كه مشاهده كردم استقبال خوبی از جلد اول اين تفسير صورت گرفت اين كار را جدی گرفته و تفسير نمونه را جزء متن كارهای خود قرار دادم تا جايی كه وقتی در تبعيدگاه بودم، تفسير نمونه را جدیتر از هر زمان ديگر دنبال كردم و بخش زيادی از كار اين تفسير را در تبعيدگاه به پايان رساندم و در نهايت توانستيم تفسير نمونه را طی 15 سال به پايان برسانيم.
اين تفسير ويژگیهای بسياری دارد مانند اينكه شيعه و سنی، مسلمان و غيرمسلمان از اين تفسير استفاده میكنند و اسلام را از طريق اين تفسير درك میكنند تا جايی كه يكی از اساتيد دانشگاههای كانادا گفت كه من طرحی در جهت اسلامشناسی دارم كه منبع آن تفسير نمونه است.
برخی از مجلدات اين تفسير در زمانی نوشته شده كه شايد جديت لازم را نداشتيم، افزود: در حال حاضر اگر بخواهيم يك تفسير نمونه بنويسيم تفسيری مینويسيم كه بسيار كاملتر از اين تفسير فعلی باشد زيرا در حال حاضر هر روز صبح كه قرآن را میخوانم به نكات جديدی برخورد میكنم و نگاه میكنم كه چه مطالبی وجود دارد كه تفسير نمونه به آن اشاره نكردهام و اين مطالب را يادداشت میكنم تا شايد اگر وقت شد يك بازنگری در اين تفسير داشته باشيم و اين يادداشتها را مورد استفاده قرار دهم.
قرآن منبع لايزال الهی است و هر چه در آن مطالعه كنيم باز هم كم است و فردای آن روز يك چيز تازه در آن پيدا میكنيم، انشاالله قصد دارم در صورت امكان تمامی موارد جديدی كه از قرآن يادداشت كردهام را در تفسير نمونه لحاظ كرده و يك بازنگری در برخی مطالب تفسير داشته باشم.
تكنولوژی
تكنولوژی همانند يك شمشير دو دم است و كسانی كه توليد میكنند مقيد به اين نيستند كه در چه مسيری باشد و يك تكنولوژی به وجود آمده كه گاهی خوب استفاده میشود و گاهی بد، كه البته نحوه استفاده از اين تكنولوژی نيازمند مديريت است كه اين تكنولوژی مانند اينترنت، ماهواره و … در چه كانالی سوق داده شود تا موثر واقع شود.
به طور مثال ماهواره اين امكان را دارد را كه برخی شبكهها را در آن حذف كرد و خانوادهها در صورتی كه میبينند شبكهای خوب نيست میتوانند آن شبكه را از كانالهای ماهواره حذف كنند.
غربیها دلشان
میخواهد از اين تكنولوژیها برای تخريب افكار مسلمانان استفاده كنند، دولتمردان، حوزههای علميه، خانوادهها و … بايد كاری كنند كه تكنولوژی در مسير درست خود ادامه پيدا كند و اگر به هوش نباشيم آسيبهای زيادی از تكنولوژی مانند ماهواره و اينترنت به جامعه ما و به ويژه نوجوانان و جوانان وارد خواهد شد.
www.iqna.ir