از این طرف اومدی: 
چگونه قرآن بخوانيم؟- بخش چهارم: بيست و پنج نكته درباره روش صحيح خواندن قرآن

چگونه قرآن بخوانيم؟- بخش چهارم: بيست و پنج نكته درباره روش صحيح خواندن قرآن

فهرست مطالب

2/5 - (1 امتیاز)

آيت الله محمد مهدي آصفي، ترجمه: سيد حبيب الله طاهري


 يادآوري


در بخش های قبلی اين مقاله درباره‌ي فضيلت قرائت قرآن رواياتي ذكر گرديد و نكاتي نيز در مورد آداب تلاوت و خواندن صحيح قرآن مثل پاك بودن و طهارت داشتن، زمان و مكان مناسب براي قرائت در نظر گرفتن، استعاذه، خواندن قرآن با آرامش و تأنّي، قرآن را با صداي زيبا خواندن و… مطالبي ذكر گرديد و در اين قسمت نكات ديگري بيان مي‌گردد.


 


11. حضور قلب


در هنگام قرائت قرآن لازم است كه قلب انسان از همه تعلقات و پيشامدها به دور باشد تا متوجه سخن و پيام خداوند بزرگ گردد. انسان با فكر پراكنده، بهره‌ي كافي از تلاوت قرآن نمي‌برد.


انسان در سه مورد بيشتر نيازمند حضور قلب است: هنگام قرائت قرآن، نماز و دعا. مسأله حضور قلب هنگام قرائت قرآن و نماز و اينكه روح انسان در وقت قرائت و نماز از مشاغل ديگر فارغ باشد بسيار مهم است؛ زيرا روح نماز و قرائت، حضور قلب است و اينكه انسان تنها متوجه قرائت و نماز باشد.


هنگامي كه نماز و قرائت از حضور قلب تهي باشد، از آنها جز صورت ظاهر بدون محتوا و پوست بدون مغز، چيزي باقي نمي‌ماند.


قرآن پيام خداوند است كه به سوي بندگانش فرو فرستاده شده است و نماز و دعا سخن بندگان است كه به سوي خداوند بالا مي‌رو
د. آنچه در نماز و دعا مناسب است، در قرائت هم شايسته و مناسب است.


در اينكه خطاب و سخن چه بالا رود يا فرود آيد سزاوار است كه انسان خود را از هر مشغله‌ي ديگر جدا سازد، تا با تمام وجود متوجه سخن خداي سبحان گردد. راه آن اين است كه انسان اين حقيقت را درك كند كه قرآن كتاب خداست كه به سوي بشر نازل شده است. وقتي اين موضوع درك شد ديگر وي شايسته نمي‌داند كه ذهن‌اش متوجه چيز ديگري جز سخن خداوند گردد. ديگر ممكن نيست كه روحش را از كلام الهي دور بسازد و به امور ديگر مشغول سازد. و اگر توجه انسان به اين حقيقت اندك باشد، پراكندگي فكرش بيشتر و توجّه او به قرآن كمتر مي‌گردد.


از يكي از صالحان و پارسايان پرسيده شد: هنگامي كه قرآن مي‌خواني ذهنت به امور ديگر مشغول مي‌گردد؟ وي گفت: چه امري براي من از قرآن محبوب‌تر است؟ برخي از صالحان هرگاه سوره‌اي را تلاوت مي‌كردند، وقتي متوجه مي‌شدند كه با حضور قلب نبوده است، دوباره آن را اعاده مي‌كرده‌اند.&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; LETTER-SPACING: -0.2pt; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>


جدا سازي ذهن از ديگر مشاغل از مهمترين امور است كه بايد انسان به آن اهتمام ورزد؛ زيرا پراكندگي ذهن انسان را از به دست آوردن مهمترين گنج‌ها در زندگي محروم مي‌سازد. در هر دو خطاب، چه خطابي كه به سوي خداوند بالا رود و يا خطابي كه از سوي خداوند فرو فرستاده شده است، قلب انسان زنده و نوراني مي‌شود، هرگاه جان انسان از اين دو خطاب محروم گردد خسارت جبران‌ناپذيري به بار خواهد آمد.


12. انديشيدن و فهميدن


تدبر و انديشيدن غير از حضور قلب است. حضور قلب آن است كه انسان غير از سخن خداوند از هر امر ديگري خود را جدا سازد. و امّا تدبّر به كارگيري عقل و انديشه براي فهم سخن خداست و اينكه برخي از كلام الهي را با برخي ديگر ارتباط دهد و در حال قرائت، آيات كتاب الهي را مرور كند و تمام قدرت فكري‌‌اش را براي به دست آوردن ژرفاي نامرئي قرآن به كار گيرد تا معارف قرآن در ذهن‌اش نقش بندد.


خداوند متعال ما را به تدبّر در قرآن دستور داده است:


«أَ فَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ  لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً.»(نساء/82)


آيا درباره‌ي قرآن نمي‌انديشند؟ اگر از سوي غير خدا بود، اختلاف فراواني در آن مي‌يافتند.


و خداوند از ما خواسته تا درباره‌ي كتابش تعقل كنيم:


«إنّ أنزلناه قرآناً عربياً لعلّكم تعقلون.»(يوسف/2)


ما آن را قرآن عربي نازل كرديم، شايد شما درك كنيد و بينديشيد.


با انديشيدن است كه انسان اهداف سخن خدا را درك مي‌كند. با مرور سريع، انسان به فهم كل مطالب دست پيدا نمي‌تواند و محتواي آيه و رموز و ظرايف آن از انسان دور مي‌ماند، فهم دقيق معناي آيه و رمز و راز آن نيازمند دقت و تأمل است.


از رسول اكرم(ص) نقل شده كه آن حضرت فرمود:


«إن اردتم عيش السعداء و موت الشهداء  والنجاة يوم الحشر و الظل يوم الحرور و الهدي يوم الضلالة فادرسو القرآن.»(1)


اگر شما زندگي سعادتمند و مردن مانند شهيدان و نجات روز قيامت و سايه در روز بسيار گرم و هدايت در هنگام گمراهي را مي‌خواهيد به مطالعه و بررسي قرآن بپردازيد.


زيستن و مردن مانند شهيدان پاداش مطالعه و بررسي قرآن نيست بلكه نتيجه و اثر آن است.


اميرالمؤمنين علي(ع) فرمود:


«ألا لاخير في قرائة لاتدبّر فيها.»(2)


به راستي در قرائتي كه همراه انديشه و تدبّر نباشد خير و بركت نيست.


خير و بركتي كه خداوند به بندگانش  عنايت مي‌كند به وسيله‌ي انديشيدن، تدبّر و تأمّل در آيات قرآني فراهم مي‌شود.


و از امام صادق(ع) نقل شده كه آن حضرت فرمود:


«إن هذا القرآن فيه منار الهدي و مصابيح الدّجي فليجل جال بصره و يفتح للضياء نظره فانّ التفكر حياة قلب بصير كما يمشي المستنير في الظلمات بالنور.»(3)


تحقيقاً قرآن نور هدايت و چر اغ‌هايي در تاريكي است، هركه در اين وادي گام بر دارد بايد چشم‌اش را باز كند، زيرا تفكر حيات قلب بصير است، همانگونه كه فردي در تاريكي‌ها با نور راه مي‌رود.


و از اميرالمؤمنين(ع) نيز چنين نقل شده است:


«ألا كل حارث مبتلي في حرثه و عاقبة عمله غير حرثة القرآن فكونوا من حرثته و أتباعه.»(4)


به راستي كه هركس گرفتار بذري است كه كاشته و اعمالي است كه انجام داده جز اعمال منطبق با قرآن پس در شمار عمل كنندگان به قرآن باشيد و از قرآن پيروي كنيد.


14. به ژرفاي قرآن نگريستن


از امام سجاد علي بن الحسين(ع) درباره‌ي ژرفاي قرآن چنين نقل شده است:


«آيات القرآن خزائن، فكلّما فتحت خزانة ينبغي لك أن تنظر فيها.»(5)& lt;/o:p>


آيات قرآن گنجينه‌هايند و هر زماني گنجينه‌اي را گشودي بر تو سزاست كه در آن نگاه كني.


خزانه و گنيجينه به چيزي گفته مي‌شود كه آشكار نيست و با چشم نتوان آن را ديد. آيات قرآن گنجينه‌هايي از علم و معرفت را داراست كه از چشم انسان پوشيده است و مثل گنج‌ها و معادني كه انسان با تلاش و زحمت آنها را به دست مي‌آورد ديده نمي‌شود.


هر آيه از آيات قرآن كريم را كه انسان بخواند و در آن تأمل كند، خداوند بخشي از اين گنج‌ها را بر او مي‌گشايد و اين گنج‌ها با قدرت فكر و انديشه در آيات الهي به دست مي‌آيد كه عموم مردم با ديد نخستين و ابتدايي بدان‌ها نمي‌رسند. كساني كه در وادي بي‌پايان قرآن سير مي‌كنند بايد با ژرفاي انديشه به آنها بنگرند؛ زيرا با ديدن ابتدايي به قرآن، ديد انسان از سطح ظاهري فراتر نمي‌رود.


سطح و ژرفاي قرآن


قرآن داراي ظاهر و عمق است كه ظاهر آن را توده‌ي مردم مي‌فهمند؛ ولي ژرفاي آن در وراي اين ظاهر است كه به آن جز افرادي كه خداوند به آنان ديد نافذ و بصيرت به كتابش داده است، نمي‌رسند و به اين مطلب روايتي از پيامبر اكرم(ص) اشاره كرده است: «إن للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطناً إلي سبعة أبطن.»(6)


درباره‌ي ژرفنا و باطن قرآن آنچه را مذاهب باطني مي‌گويند نمي‌گوييم؛ زيرا آنان اصلاً ظاهر قرآن را نمي‌پذيرند آنان بر اين پندارند كه ظاهر قرآن به كلّي مقصود نيست؛ شكي نيست كه قرآن ظاهري دارد كه آن مقصود و مطلوب است، ولي عمق ژرفاي دارد كه مندرج در آن ظاهر است و خارج از آن نيست بلكه در امتداد و مكمّل آن است، نه مخالف آن. مثل اينكه دانش آموزي در مراحل ابتدايي مثلثات را مي‌خواند و در مراحل بالاتر آن را كامل مي‌كند.


علي(ع) در مورد ژرفا و گستره‌ي افق قرآن و گنج‌هاي كه خداوند در آن به وديعه نهاده مي‌فرمايد:


«و له ظهر و بطن فظاهره حكم و باطنه علم، ظاهر انيق و باطنه عميق.»(7)


قرآن ظاهر و باطني دارد، ظاهرش حكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش زيبا و باطنش ژرف است.


جاي بسي شگفتي است كه ظاهر و ژرفاي قرآن هماهنگ است، نه ظاهر قرآن ژرفاي آن را نفي مي‌كند و نه ژرفاي آن ظاهرش را. هم جمال ظاهر و هم ژرفاي باطن آن محف
وظ است و اين از شگفت‌انگيزترين وجوه اعجاز قرآن كريم است.


14. به سخن در آوردن قرآن


اميرالمؤمنين علي(ع) مي‌فرمايد:


«ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق و لكن اخبركم عنه: ألا إن فيه علم ما يأتي و الحديث عن الماضي و دواء دائكم و نظم مابينكم.»(8)


از قرآن بخواهيد سخن بگويد و قرآن خود سخن نمي‌گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر مي‌دهم، بدانيد كه در قرآن علم آينده، و حديث روزگاران گذشته است و شفا دهنده‌ي دردهاي شما و سامان دهنده‌ي امور فردي  واجتماعي شماست.


قرآن با كسي سخن مي‌گويد كه توانايي به سخن درآوردن آن را داشته باشد، در اين صورت است كه فتنه‌ها را علاج و دردها را درمان مي‌كند.


در نهج البلاغه اميرالمؤمنين در خطبه‌ي يك صد و نود و سوم كه معروف به خطبه‌ي متقيان است مي‌فرمايد: «و يستثيرون به دواء دائهم» يعني پرهيزگاران دواي درد خود را از قرآن استخراج مي‌كنند.


ما به خوبي نمي‌توانيم قرآن را به سخن درآوريم، اگر بتوانيم به نيكي آن را به نطق درآوريم بين ما و قرآن حجاب و مانعي نخواهد ماند و درهاي قرآن بر روي ما
گشوده مي‌شود و گنج‌هايي را از معارف و معاني كه خداوند به آن بخشيده به ما خواهد داد. امام علي(ع) راه ورود به اين گنج‌ها را به ما مي‌آموزد. اگر از آن خوب بهره گيريم، قرآن با ما خواهد گفت و ابهامي براي ما نخواهد ماند آن حضرت مي‌فرمايد: «ينطق بعضه ببعض» يعني برخي از قرآن از برخي سخن ديگر سخن مي‌گويد. كسي كه بعضي از قرآن را با بعضي ديگر به سخن در مي‌آورد، به اين صورت كه دلالت‌هاي آيات الهي را با همديگر ضميمه مي‌كند، چنين فردي داراي شرح صدر شده و گنج‌هايي از معارف و معاني قرآن برايش آشكار مي‌گردد.


قرآن راه‌هاي خروج از فتنه‌ها را براي كساني كه بتوانند آن را به سخن درآورند مي‌آموزد.


علي(ع) از رسول خدا(ص) روايتي را نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمود:


«أتاني جبرئيل فقال يا محمد سيكون في امتك فتنة قلت فما المخرج منها؛ فقال كتاب الله فيه بيان ماقبلكم من خبر و فيه خبر من بع
دكم و حكم مابينكم.»(9)


رسول گرامي اسلام فرمود: جبرئيل پيش من آمد و گفت اي محمد در ميان امت تو فتنه‌اي واقع مي‌شود، پيامبر فرمود راه خروج از آن چيست؟ جبرئيل گفت: كتاب خداوند كه در آن گزارش پيشينيان و آيندگان و احكام مورد نياز زندگي شما وجود دارد.


بنابراين قرآن همان گونه كه بازگو كننده‌ي حوادث گذشته است، بيان كننده‌ي حوادث آينده نيز هست و درباره‌ي زندگي امروز ما قضاوت مي‌كند و اين براي كسي است كه راز و رمز به سخن درآوردن آن را بداند، لغات و اشارات قرآن را فهميده باشد.


قرآن چگونه سخن مي‌گويد؟


قرآن سخن خداوند متعال با مردم است كه در آن امر، نهي، سرزنش، تشويق، ملامت، تأييد، دوست داشتن، فرياد كشيدن و… وجود دارد.


در اين خطاب‌ها مانع بين خداوند و بنده برداشته شده تا اينكه انسان بدون واسطه و به صورت مستقيم، اين خطاب‌ها را از خداوند اخذ كند. هرگاه انسان به اين درجه از آگاهي و معرفت برسد كه خطاب‌هاي قرآن را بدون واسطه از خداوند بگيرد، در خواندن قرآن لذّتي مي‌يابد كه هيچ چيزي را برابر آن نمي‌داند.


ممكن است بنده‌اي، اوّل قرآن بخواند و از آن لذّتي چنداني نبرد و به ثواب آن قناعت كند، ولي كم كم تحوّلي در او ايجاد مي‌شود كه آيات آن را از زبان مبارك رسول خدا  مي‌شنود و بعد به درجه‌اي مي‌رسد كه انگار آن را از فرشته‌ي وحي بدون واسطه مي‌شنود. در اين صورت از قرائت آن لذّتي مي‌برد كه در توصيف نمي‌گنجد و ديگر از تلاوت قرآن سير نمي‌شود و انسان به مرحله‌ي مي‌رسد به طوري كه انگار قرآن را از خداوند مي‌شنود. هرگاه انسان به آن مرحله برسد كه خطاب‌هاي قرآني را بدون واسطه از خداوند دريافت كند، از خداوند كرامت و بزرگواري ر
ا مي‌بيند كه توان تكرار آن را ندارد؛ زيرا خداوند فقط او را مخاطب ساخته و ديگران از آن نعمت محروم‌اند و خداوند فرموده است «يا ايها الذين آمنوا».


علي(ع) در مورد خطاب قرآن مي‌فرمايد:


«آمر زاجر و صامت ناطق، حجة الله علي خلقه، اخذ عليهم ميثاقه.»


قرآن فرماندهي بازدارنده و ساكتي گويا و حجت خدا بر مخلوقات است و خداوند پيمان عمل كردن به قرآن را از بندگان گرفته است.


 در اين خطاب انسان لذّتي را مي‌يابد كه فوق آن تصور نمي‌شود، يك نوع روشنايي را به دست مي‌آورد كه آن را در غير قرآن نمي‌يابد.


قرآن نصيحت كننده‌ي صادق براي ماست كه انسان را به سوي خداوند راهنمايي مي‌كند، در زماني كه راه از بيراهه شناخته نشود و نصيحت كنندگان كم باشند. علي(ع) مي‌فرمايد:


«و استدلوه علي ربّكم و استنصحوه علي انفسكم و اتّهموا عليه آرائكم»(10)


با قرآن خدا را بشناسيد و خويشتن را با قرآن اندرز دهيد و رأي خود را در برابر قرآن متّهم كني
د.


قرآن در اين هنگام كتاب ناطق است، مهم اين است كه راه به سخن درآوردن آن را بدانيم و اينكه با بعضي از قرآن مي‌توان بعضي ديگر را به سخن درآورد.


اميرالمؤمنين علي(ع) مي‌فرمايد:


«كتاب الله تبصرون و تنطقون به و تسمعون به و ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض.»(11)


اين قرآن است كه با آن مي‌توانيد راه حق را بنگريد و با آن سخن بگوييد و به وسيله‌ي آن بشنويد، بعضي از قرآن به وسيله بعضي ديگر سخن مي‌گويد و برخي بر برخي ديگر گواهي مي‌دهد.


بنابراين قرآن راهنمايي صادق و نصيحت كننده‌اي امين است، كتابي نيست كه فقط از گذشته گزارش دهد؛ بلكه از آينده نيز خبر مي‌دهد، مردم در هر امري مهم و در فتنه‌ها و بيماري‌ها به آن مراجعه مي‌كنند. البته اين مسأله با دو شرط انجام مي‌پذيرد:


1. انسان با بينش و بصيرت قرآن را بشناسد؛


2.  و انسان خود را تسليم قرآن نمايد، در نتيجه انسان قرآن را راهنماي هر مكان پر پيچ و خم مي‌يابد.


ادامه دارد…


پي‌نوشت‌ها


1. تحف العقول/240، بحار الانوار، 2/19.


2. معاني الاخبار، 67.


3. جامع الاخبار و ال‍آثار، 165؛ الكافي، 2/600، ح5؛ الوسائل، 8284، ح1.


4. جامع الاخبار و ال‍آثار، 157؛ نهج البلاغه، 252، ح167؛ عنه في البحار، 92/23.


5. الكافي، 2/446.


6. تفسير الصافي ، المتقدمة‌ الثانية و سفينة‌البحار، مادة بطن.


7. الكافي، 2/438.


8. نهج البلاغه، خطبه 156.


9. تفسير العياشي، 1/3.


10. نهج البلاغه، خطبه 176.


11. نهج البلاغه، خطبه 133.


www.faslnamekothar.com

به این مطلب امتیاز دهید:
2/5 - (1 امتیاز)

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید