دین به دو قسم حق و باطل تقسیم میشود.
دین حق، آیینی است که دارای عقاید درست و صحیح و مطابق با واقع بوده و رفتارهایی را مورد توصیه و تاکید قرار میدهد که از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشند و دین باطل چنین نیست.
خداوند در قرآن کریم به پیامبر خطاب میکند به کافران بگو: «لَکمُْ دِینُکُمْ وَ لىَِ دِین» دین و آیین شما براى خودتان، و دین و آیین من براى خودم. (کافرون/6)
به جهت اینکه آشنایی با ادیان حق و باطل، فوائد بسیاری – از جمله؛ 1. انسان ذاتا کنجکاو است و دوست دارد از چگونگی عقاید و اعمال دیگران مطلع باشد، 2. مطالعه افکار، اعمال و تاریخ ادیان باعث میشود تاثیر شگفت آور دین در زندگى بشر و نقش آن در شکوفایى علم و هنر روشن شود، 3. تحقیق درباره ادیان براى دینداران سود معنوى دارد و به باورهاى دینى ایشان عمق مىبخشد. حق را از باطل بهتر تشخیص میدهند و آنان در بحث خود، کژیها و نابهنجاریهاى ادیان دیگر را میفهمند، 4. فهم درست اعتقادات و اعمال دینى ملتها میسر میشود و تنها پس از آن مىتوان راه راست را به آنان نشان داد و کاستیهاى آن ادیان را تفهیم کرد – دارد، مجموعه آشنایی با ادیان جهان را تقدیم مخاطبان گرامی میکنیم.
آیین مغان
قبل از ظهور زردشت، بومیان غیر آریایى ایران آیینی داشتند که آیین مغان نامیده مىشود.
کلمه مُغ (مگوش) در زبان قدیم ایران به معناى خادم بوده است. به نظر مىرسد مغان سکنه بومى ایران بودهاند و مانند دراویدیان هندوستان، پس از ورود آریاییان سرزمین خود را تسلیم آنان کردهاند. واژه «مجوس» که در زبان عربى به زردشتیان اطلاق مىشود، از همین کلمه مگوش مىآید.
در فرهنگ لغت دکتر محمد معین ذیل واژه مغ آمده است؛ مغ: عمق، ژرفا، گودی. مغ: فردی از قبیله مغان، موبد زردشتی. مشتقات مغ عبارتند از: مغان، پیر مغان، مغانه، مغبچه، مغ زاده، مغکده.
شماری بر این باورند که «مغ/ مگ» با «مد/ماد» میتواند همریشه باشد. این تیره از دیرباز و پیش از پیدایش زرتشت جایگاه دینداری و فرازمینی داشتند. پس از پیدایش زرتشت نیز از سر ناچاری، یا خودخواسته به این آیین گرو
یدند و توانستند در دستگاه شاهنشاهی هخامنشی نیز رخنه کرده و به گونهای «مغ» را با «موبد» زرتشتی برابر گردانیدند.
دوگانهپرستی از آیین مغان رسیده است
برخى از پژوهشگران معتقدند که دوگانهپرستى یعنى ایمان به خداى خیر و خداى شر در دین زردشتى از مغان قدیم ایران آمده است؛ زیرا در کتاب گاتها که قدیمترین بخش اوستا و داراى صبغه ایرانى است، چیز صریحی در مورد دو گانگى یافت نمىشود، ولى از کتابهاى تاریخى بر مىآید که مغان قدیم دو گانه پرست بودهاند حتی مغها اهریمن را در برابر اهورامزدا فاعلی مستقل و نیرویی قادر و جادویی میدانستهاند.
پلوتارک مورخ یونانی ذکر میکند که مغها به نام اهرمن قربانیها میکرده و عقیده ثابت و صریحی برای قدرت و توانایی دو فاعل خیر و شر متساویا در عالم هستی قائل بودهاند و این با عقیدههای قدیم زردشتی که همه چیز را مخلوق خدای نیکیها و اهورا مزدا میداند و در پایان کا
ر نیز او را بر اهرمن پیروز میشمارد تباین واضح دارد.
مغان به رستاخیز نیز ایمان داشت.
برخی محققین گفتهاند دو مکتب اساسی مغانه که اکنون میتوانیم از آنها نام ببریم یکی آیین مهر بوده است و دیگری آیین زرتشت که دومی را میتوان برگرفته از دل اولی دانست.
در هر دین و آیینی بسته به شرایطی تجزیهها و نو آوریهایی پدید میآید و افرادی هستند که با سنت شکنی حرفهایی جدید را میگویند که زرتشت کسی بود که در آیین مهر این کار را کرد و آهورا مزدا را جانشین مهر که میانجی مینو و گیتی بود ساخت و گفت: دریافت راز آفرینش بر پایه خرد ناب است و انسان تا دست نیاندیشد خود و خدای خود را نخواهد شناخت.
زرتشت کسی بود که این آیین را برقرار ساخت اما ی
اران و پیروان او راهش را ادامه دادند و به احتمال بسیار زیاد جانشینان او نیز زرتشت خوانده میشدند (زرتشت معانی گوناگونی دارد از جمله: دارنده چهره نورانی و یا دارنده ردای زرد) و این ابهاماتی که در مورد زمان زیستن این مرد بزرگ وجود دارد به همین دلیل است که افراد پس از او که در نقش راهبر و پیشوای این آیین بودهاند همین لقب را میگرفتهاند.
یکی از مبادی قدیم مغان که نزد زردشتیان نیز متداول گشته مسئله «عبادت آفتاب» است و مخصوصا آن رسم که در هنگام ستایش آفتاب شاخههای سبزی در برابر چهره و بینی خود نگاه میداشتهاند. ظاهرا مراسم معروف به برسوم «Barsom» که نزد زرتشتیان معمول است از این عبادت قدیم ناشی شده است. برسوم یعنی گذاشتن شاخههای برگ سبز برابر بینی، از خصایص مغان است که منابع قدیم «کلاسیک» یونانی همه وجود آن را نزد ایشان تایید میکنند.
به عقیده مهرپرستان، خداى مهر، روزى به صورت انسانى در یک غار ظهور کرد و شبانانى که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وى ایمان آوردند. آنگاه خداى مهر، گاو نرى را کشت و خون او را بر روى زمین افشاند.
هر جا که قطرهاى از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد. وى پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پیوسته براى کمک به بندگان خود در زمین آماده است.
از آنجا که به عقیده مهرپرستان، خداى مهر در آغاز در غارى ظاهر شد، آنان معابد خود را در غارها مىساختند و درون آن به پرستش مهر مىپرداختند. برخى از آن معابد متروکه اکنون در بخشهایى از اروپا یافت مىشود.
رسوم و عبادات مهرپرستی
کسانى که به دین مهرپرستى روى مىآوردند، لازم بود از هفت مرحله بگذرند و در هر مرحله به وى نامى مىدادند. مثلا در مرحله پنجم او را پارسى و در مرحله ششم آفتاب و در مرحله هفتم پدر مىنامیدند، سپس مراسم نان و عسل که یادآور مراسم نان و شراب مسیحیت است، انجام مىشد و سرانجام وى را با خون گاو تعمید مىدادند.
مغان برای آن که چهار عنصر طبیعت آلوده و نجس نشود اجساد اموات را که نزد ایشان شی ناپاک و مورد رعب یعنی «تابو» بوده است در خاک دفن نمیکرده و مانند هندیان آن را نمیسوزانده بلکه کالبد مرده را در معرض هوا میگذاشتهاند تا طیور و درندگان لاشخوار آن را ببلعند.
برخی گفتهاند برخی از اعتقادات و آیینهاى مسیحیت کنونی از مهرپرستى گرفته شده است.
www.farsnews.com