از نظر نهج البلاغه اهل دنیا، مردن بدن خویش را بزرگ مى شمارند اما اهل عبادت و ذکر، براى مردن دل خودشان اهمیت قائل هستند
دین ما را از مردن دل هایمان برحذر داشته است لذا از نظر نهج البلاغه اهل دنیا، مردن بدن خویش را بزرگ مى شمارند اما اهل عبادت و ذکر، براى مردن دل خودشان اهمیت قائل هستند و آن را بزرگتر مى شمارند. براستی اهل عبادت چه می کنند که دلهایشان زنده است؟ بیاییم راز زنده ماندن دل هایمان را در کلام حضرت علی علیه السلام جستجو کنیم.
شیران روز و پارسایان شب
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه گروهی را اهل عبادت می خواند. آنان کسانی هستند كه خداوند متعال را فراموش نكرده و به وعده هایش یقین دارند. برای همین است که جانانه سر
بر آستان دوست می سایند.
اما اللیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القران یرتلونه ترتیلا، یحزنون به انفسهم و یستثیرون به دواء دائهم، فاذا مروا بآیة فیها تشویق ركنوا الیها طمعا و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا انها نصب اعینهم، و اذا مروا بآیة فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فى اصول آذانهم، فهم حانون على اوساطهم، مفترشون لجباههم و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم، یطلبون الى الله تعالى فى فكاك رقابهم،
و اما النهار فحلماء علماء ابرار اتقیاء. (1) شبها پاهاى خود را براى عبادت جفت مىكنند، آیات قرآن را با آرامى و شمرده شمرده تلاوت مىنمایند، با زمزمه آن آیات و دقت در معنى آنها غمى عارفانه در دل خود ایجاد مىكنند و دواى دردهاى خویش را بدین وسیله ظاهر مىسازند، هر چه از زبان قرآن مىشنوند مثل این است كه به چشم مى بینند.
هر گاه به آیهاى از آیات رحمت مى رسند بدان طمع مى بندند و قلبشان ا
ز شوق لبریز مى گردد، چنین مى نماید كه نصب العین آنهاست، و چون به آیهاى از آیات قهر و غضب مى رسند بدان گوش فرا مى دهند و مانند این است كه آهنگ بالا و پایین رفتن شعلههاى جهنم به گوششان مى رسد، كمرها را به عبادت خم كرده و پیشانیها و كف دستها و زانوها و سر انگشت پاها به خاك مى سایند و از خداوند آزادى خویش را مى طلبند. همینها كه چنین شب زندهدارى مى كنند و تا این حد روحشان به دنیاى دیگر پیوسته است، روزها مردانى هستند اجتماعى، بردبار، دانا، نیك و پارسا.
هجم بهم العلم على حقیقة البصیرة و باشروا روح الیقین و استلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون(2)؛ علمى كه بر پایه بینش كامل است بر قلبهاى آنان هجوم آورده است، روح یقین را لمس كردهاند، آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است بر آنان نرم گشته است و با آن چیزى كه جاهلان از آن در وحشتند انس گرفتهاند.
نماز گناهان را مانند برگ درختان مى ریزد و گردنها را از ریسمان گناه آزاد مى سازد. پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم كه بر در خانه شخص باشد و روزى پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود. آیا با چنین شستشوها چیزى از آلودگى بر بدن باقى مى ماند؟
لو لا الاجل الذى كتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفة عین شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب (3)؛ اگر اجل مقدر و محتوم آنها نبود، روحهاى آنها در بدنهاشان از شدت عشق و شوق به كرامتهاى الهى و خوف از عقوبتهاى او یك چشم به هم زدن باقى نمى ماند.
رنگ خدایی راز زنده ماندن دل
امیرالمۆمنین علی علیه السلام به زیبایی راز زنده ماندن دل های اهل عبادت را ترسیم می نماید. از نظر ایشان، انسان باید بهگونهای تربیت شود كه تمامی كارها و فعالیتهایش، رنگ و بوی معنوی و الهی داشته و هدف اصلی او كسب رضای الهی باشد.
قد احیى عقله و امات نفسه، حتى دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع كثیر ا
لبرق، فابان له الطریق و سلك به السبیل و تدافعته الابواب الى باب السلامة و دار الاقامة، و ثبتت رجلاه بطمانینة بدنه فى قرار الامن و الراحة بما استعمل قلبه و ارضى ربه (4)؛ عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنجا كه ستبریهاى بدن تبدیل به نازكى و خشونتهاى روح تبدیل به نرمى شده است و برق پر نورى بر قلب او جهیده و راه را بر او روشن و او را به رهروى سوق داده است. پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل كه منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسایش، ثابت ایستاده است. این همه به موجب این است كه دل و ضمیر خود را به كار گرفته و پروردگار خویش را خشنود ساخته است.
او خود را و عمل خود را براى خدا خالص كرده است، خداوند نیز به لطف و عنایت خاص خویش او را مخصوص خویش قرار داده است. قد اخلص لله فاستخلصه (5)
رنگ خدایی هیچ گاه زنگ نمی زند
هر گناه اثرى تاریك كننده و كدورت آور بر دل آدمى باقى مىگذارد و در نتیجه میل و رغبت به كارهاى نیك و خدایى كاهش مىگیرد و رغبت به گناهان دیگر افزایش مى یابد. متقابلا عبادت و بندگى و در یاد خدا بودن وجدان مذهبى انسان را پرورش مى دهد،
میل و رغبت به كار نیك را افزون مىكند و از میل و رغبت به شر و فساد و گناه مى كاهد، یعنى تیرگیهاى ناشى از گناهان را زایل مى گرداند و میل به خیر و نیكى را جایگزین آن مى سازد.
امیرالمومنین علی علیه السلام به زیبایی راز زنده ماندن دل های اهل عبادت را ترسیم می نماید. از نظر ایشان، انسان باید بهگونهای تربیت شود كه تمامی كارها و فعالیتهایش، رنگ و بوی معنوی و الهی داشته و هدف اصلی او كسب رضای الهی باشد.
در نهج البلاغه خطبهاى هست كه در باره نماز، زكات و اداء امانت بحث كرده است. پس از توصیه و تاكیدهایى در باره نماز، مىفرماید: و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق و شبهها رسول الله صلى الله علیه و آله بالحمة تكون على باب الرجل فهو یغتسل منها فى الیوم و اللیلة خمس مرات، فما عسى ان یبقى علیه من الدرن(6)؟
نماز گناهان را مانند برگ درختان مى ریزد و گردنها را از ریسمان گناه آزاد مى سازد. پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم كه بر در خانه شخص باشد و روزى پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود. آیا با چنین شستشوها چیزى از آلودگى بر بدن باقى مى ماند؟
در خطبه 234 پس از اشاره به پارهاى از اخلاق رذیله از قبیل سركشى، ظلم و كبر مى فرماید: و عن ذلك ما حرس الله عباده المۆمنین بالصلوات و الزكوات و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات تسكینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم و اذهابا للخیلاء عنهم. چون بشر در معرض این آفات اخلاقى و بیماریهاى روانى است، خداوند به وسیله نمازها و زكاتها و روزهها بندگان مۆمن خود را از این آفات حراست و نگهبانى كرد. این عبادات دستها و پاها را از گناه باز مىدارند، چشمها را از خیرگى باز داشته به آنها خشوع مىبخشند، نفوس را رام مى گردانند، دلها را متواضع مى نمایند و باد دماغ را زایل مى سازند.
بار الها بحق محمّد و آله الطاهرین دل های ما را به خودت برسان که از دوریت سخت نالانیم. اللهمّ صلّ علی محمّد و آله محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه؛ خطبه 184.
2. نهج البلاغه؛ حكمت139.
3. نهج البلاغه؛ خطبه 184.
4. نهج البلاغه؛ خطبه 210.
5. نهج البلاغه؛ خطبه86.
6. نهج البلاغه؛ خطبه 190.
http://www.linkafarin.com