سيده مريم طباطبايى
ازدواج همه ابعاد وجودى انسان را به محك فرا مىخواند، تا قب
ل از ازدواج عوامل آزماينده خصوصيات حقيقى افراد، بسيار كم و انگشتشمار است؛ اما با ازدواج به يكباره صحنه تغيير مىكند. آن قدر عوامل آزماينده در اين مرحله زياد است كه كمتر بُعدى از ابعاد وجودى انسان، خارج از آزمايش قرار مىگيرد. ازدواج دورى از تنهايى، بهرهگيرى از تمتع جنسى و … نيز است اما در پس پرده و اعماق آن، يك عرصه مهم براى رشد يافتن انسان است، آنقدر كه ازدواج مىتواند انسان را رشد دهد، كمتر مسئلهاى اين خاصيت را دارد.
شايد بپرسيد ازدواج با مسائل و مشكلاتى كه درخور دارد چگونه مىتواند رشد انسان را در پى داشته باشد؟ جواب اين است كه همين مشكلات و مسائل زندگى زوجين است كه توانايىهاى آنها را محك مىزند و به واسطه همين مسائل، تمرين تواناتر شدن صورت مىگيرد.
در واقع ازدواج را مىتوان به يك منشور چند پهلو تشبيه كرد كه هر طرف آن بيانگر بُعدى از زندگى زناشويى است، يك طرف شور و شوق و لذت، يك بُعد آن محبت و صميميت، طرف ديگر آن آرامش و يك طرف تلاش و زحمت؛ كه با نگاه به ابعاد خوشايند آن، راه تلاش و زحمت و رويارويى با مشكلات آن براى زوجين هموار مىشود.
همان طور كه اشاره كرديم، داشتن يك رابطه با همسر كه از جنس مخالف است مىتواند سرچشمه احساس آرامش، حمايت و لذت براى هر يك از زوجين باشد و اين در حالى است كه همين رابطه مىتواند به منشأ اضطراب و ناكامى تبديل شود.
با وجود اينكه بيشتر ازدواجها با عشق و علاقه و محبت طرفين صورت مىگيرد، در مواردى شاهديم كه زن و مرد با تمام تلاشى كه در جهت انجام وظايف خود دارند، به مرور زمان عشق و علاقه بين آنها كمرنگ شده و گاهى به طور كامل محو مىشود. به اين نوع جدايى، اصطلاحاتى نظير طلاق عاطفى، طلاق روحى يا طلاق خاموش داده مىشود. با همه سعى و تلاش همسران براى نرسيدن به مرحله جدايى، متأسفانه بسيارى از اين نوع ازدواجها منجر به طلاق رسمى شده و درصد بسيار بالاترى در مرحله طلاق عاطفى باقى مىماند.
در شرايطى كه زن و مرد از لحاظ روانى و عاطفى علاقهاى به زندگى مشترك خود ندارند، از يك دوره طولانى مدت بحث، مشاجره و دعواهاى هميشگى از وضعيت عناد و دشمنى و عصبانيتهاى مداوم تنفر پيدا كرده و وارد مرحله بىتفاوتى نسبت به يكديگر مىشوند. در اين شرايط هيچ تلعق روحى و عاطفى نسبت به طرف مق
ابل ندارند و بيشتر انحرافات اخلاقى، آسيبهاى اجتماعى و بيمارهاى روانى در اين مرحله خود را نشان مىدهند.
كسب قدرت حل تعارضات زناشويى، اصلاح و تصحيح باورهاى غلط زناشويى، منطقى كردن انتظارات طرف مقابل و به رسميت شناختن هويت مستقل همسر، بعد از مرحله همسرگزينى و معيارهاى انتخاب همسر، از مهمترين مهارتها و باورهايى است كه زوجين بايد به آنها مجهز باشند. اين مهارتها باعث مىشود كه از عشق خود از همان آغاز تولدش محافظت كرده و بتوانيم عواطف همسر خود را تقويت كنيم.
لازم است به چند راهكار عملى و كاربردى براى روشن ماندن چراغهاى رابطه ميان زوجين و تحكيم محبت همسران اشاره شود.
1. حكم كردن و بيان تحكمى:
گاهى مشاهده مىشود كه زوجين به جاى درخواست كردن، پيشنهاد دادن و ابراز تقاضاهاى خود، از الزام و يا به عبارتى از جملههايى «بايددار» استفاده مىكنند.
اين نوع بيان انتظارات، شايد در مواقعى منجر به برآورده شدن خواسته و نياز شود اما در بلندمدت منجر به ايجاد مقاومت و سرسختى در مخاطب مىشود.
افرادى كه با اين نوع بيان (عبارتهاى تحكمى) مورد خطاب قرار مىگيرند احساس مىكنند كه «قربانى ابدى» هستند و انگيزه مبارزه در آنها تقويت مىشود.
به جاى استفاده از عبارت «بايد هميشه به من اط
لاع بدهى كه دير مىآيى.»
بهتر است گفته شود: «دوست دارم وقتى دير مىآيى، مرا مطلع كنى.»
2. برجستهسازى مشكلات:
زوجهايى كه انتظار دارند همسرشان كاملاً مطابق با خواسته آنها رفتار كند و از سوى ديگر در برابر مشكلات و ناكامىها تحمل پايينى دارند چنانچه مشكلى پيش بيايد اقدام به درشتنمايى و فاجعهسازى مىكنند. اين افراد مشكلاتى هر چند كوچك و بىاهميت را خارج از تحمل جلوه داده و عموماً به جاى پيدا كردن راهحل شروع به بيقرارى، گريه كردن، خود را سياهبخت روز معرفى كردن و … مىكنند و عملاً هر نوع انرژى كه امكان داشت موجب پيدا كردن راه حل يا رفع مشكل شود صرف منفىنگرى مىكنند. از طرفى اين افراد تمايل كمى براى ديدن چشماندازهاى مثبت موجود در رابطه دارند. اين افراد لازم است فهرستى از تمام نقاط قوت خود و همسرشان تهيه و با كسب انرژى مثبت از داشتههاى خ
ود، آستانه تحمل خود را در رويارويى با مشكلات بالا ببرند و براى حل و تعديل مشكل يا مشكلات موجود با همسر خود به بحث و تبادل نظر بپردازند.
3. بىتوجهى به تأييد رفتارهاى مطلوب:
تشويق، تأييد و بيان نكات مثبت و رفتارهاى مطلوب همسر در جمع و تذكر نكات منفى و انتقاد به طور محرمانه. يكى از نكتههايست كه متأسفانه بسيارى از زوجين به شيوه معكوس آن عمل مىكنند. گاهى زوجين خطاى همسر خود را در حضور ديگران، فرزندان و آشنايان بازگو مىكنند و زمينههاى مقاومت روانى را در طرف مقابل ايجاد مىكنند.
با مطالعه كتب مربوط به آئين همسردارى، چگونگى ايجاد ارتباط با ديگران و نيز شركت در جلسههاى آموزش خانواده، دانش و مهارت خود را در اين زمينه افزايش دهيد.
براى داشتن يك زندگى با نشاط و موفق خوب بينديشيد، وقت بگذاريد، احساس مسئوليت كنيد تا موانع ارتباط سالم و سازنده از ميان برود، و زمينههاى تكامل فراهم شود.
منبع: پیام زن؛ شماره 211
www.al-shia.org