ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

تصوير هفت آسمان در قرآن و «تمام نهج البلاغه»(4)

فهرست مطالب

نويسنده: حجه الاسلام والمسلمين دکتر سيد علي رضا حجازي(1)


4. 3. آسمانهاي هفت گانه در روايات ديگر امامان


در متون روايي وتفسيري و در ذيل آيات مربوط به آسمانها روايات فراواني وارد شده؛ مثلاً مفسران در ذيل آيه 7 سوره ذاريات (والسماء ذات الحبک)، با عنايت به روايات و در توجيه آيه، چنين گفته اند:
الف) سوگند به آسمانها، که در آن راههاي نيکوست وراههاي آن در مثل به طرقي مي ماند که روي ريگ يا آب صاف کشيده ومانند حلقه هاي زره به هم پيوسته شده باشد.
ب) مقصود از حبک راه سير ستارگان است (کاشاني، 1377، ج9، ص29)
.
ج) از امير المؤمنين (ع) سؤال شد حبک به چه معناست. حضرت فرمود: الحسن والزينه.
علي بن ابراهيم از پدر خود چنين روايت کرده که حسين بن خالد گفت: از علي بن موسي الرضا (عليهما السلام) پرسيدم: معني الحبک در قوله تعالي، والسماء ذات الحبک چيست؟ فرمود: محبوکه الي الارض (يعني بر زمين محکم و استوار گرديده) وانگشتان خود را مثل شبکه درهم داخل گردانيد که نشان دهد آسمان و زمين چگونه داخل هم است. حسين بن خالد گويد گفتم: چگونه چنين است در صورتي که حق سبحانه فرموده: رفع السماوات بغير عمد؟ پاسخ داد که حق تعالي فرموده بغير عمد ترونها يعني ستونها هست، لکن ديده نمي شود راوي گويد گفتم فداي تو شوم اين مطلب را توضيح فرما. حضرت دست چپ خود را پهن کرد ودست راست خود را ماند قبه بر بالاي آن نهاد وفرمود دست چپ مانند زمين دنياست ودست راست مانند قبه بالاي آن است وهمين طور است زمين دوم بر بالاي آسمان دنيا وآسمان دوم بر بالاي آن و زمين سوم بر بالاي آسمان دوم وآسمان وسوم بر بالاي آن وبه همين ترتيب هر آسمان و زميني تا آسمان هفت وعرش الهي بالاي آسمان هفتم است وهمين است معني قوله تعالي خلق سبع سماوات ومن الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن (طلاق، آيه 12) تا آخر حديث (علي بن ابراهيم، بي تا، ص 646؛ بانوي اصفهاني، 1361، ج13، ص306؛ حويزي، بي تا، ج5، ص 366؛ جوادي آملي، همان، ج2، ص616).
اکنون متن حديث را از تفسير نورالثقلين نقل مي کنيم:
في تفسير علي بن ابراهيم حدثني ابي عن الحسين بن خالد عن ابي الحسن الرضا عليه السلام قال: قلت له اخبرني عن قول الله: والسماء ذات الحبک فقال: هي محبوکه الي الارض و شبک بين اصابعه. فقلت: کيف يکون محبوکه الي الارض والله يقول: رفع السماوات بغير عمد ترونها [رعد، 2]
فقال: سبحان الله! اليس الله يقول: بغير عمد ترونها فقلت: بلي. فقال: فثم عمد ولکن لا ترونها. قلت: کيف يکون محبوکه ذلک جعلني الله فداک؟ قال: فبسط کفه اليسري ثم وقع اليمني عليها فقال هذه الارض الدنيا والسماء عليها فوقها قبه، والارض الثانيه فوق السماء الدنيه،و السماء الثانيه فوقها قبه، والارض الثالثه فوق السماءالثانيه و السماء الثالثه فوقها قبه،و الارض الرابعه فوق السماء الثالثه والسماء الرابعه فوق قبه، والارض الخامسه فوق السماء الرابعه والسماء الخامسه فوقها قبه، والارض السادسه فوق السماء الخامسه والسماء السادسه فوقها قبه، والارض السابعه فوق السماء السادسه والسماء فوقها قبه، وعرش الرحمن تبارک وتعالي فوق السماء السابعه وهو قول الله: الذي خلق سبع سماوات ومن الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن [طلاق، آيه 12] فاما صاحب الامر فهو رسول الله صلي ال
له عليه وآله و الوصي بعد رسول الله قائم علي وجه الارض فانما يتنزل الامر اليه من فوق السماء بين السموات والارضين، قلت: تحتنا
[الا ارض واحد؟ فقال: فما تحتنا] الا ارض واحده و ان الست لهي فوقنا (حويزي، همان، ج5، ص 366).
از امام جعفر صادق (ع) هم نقل شده که فرموده:
ان الله عز وجل اثني عشر الف عالم کل عالم منهم اکبر من سبع سماوات وسبع ارضين ما يري عالم منهم ان الله عز وجل عالما غير هم (از براي حق تعالي دوازده هزار عالم است که هر عالمي بزرگ تر از هفت آسمان و هفت زمين است. هيچ عالمي از آن عوالم تصور نمي کند خداي تعالي را عالمي سواي آنها بوده باشد).
از اين دو خبر واخبار بسياري که از معصومان (عليهم السلام) نقل شده دو مطلب را مي توان استخراج کرد:
اول) بزرگي قدرت وعظمت فياض مطلق ومحدود نبودن عوالم به همين عالمي که ما مي بينيم، زيرا دراين دو حديث آمده که هر عالمي بزرگ تر از هفت آسمان وهفت زمين است.
دوم) از حديث اول مي توان استفاده کرد وآسمانها را مثل حلقه هاي زنجيري دانست که با اينکه به هم پيوستگي دارند از هم بازند و آن گونه نيست که علماي هيئت قديم اظهار مي کردند. آنان طبقات آسمان را به پرده هاي پياز که به هم چسبيده (محدب هر يک متصل به مقعر ديگري) تشبيه مي کردند و، در پي اين اصل غلط، منکر معراج جسماني حضرت رسول (ص) بودند. نظر به اينکه خرق والتيام در افلاک ممکن نيست، چنين گمان مي کردند که به علت چسبيده بودن طبقات آسمانها در عروج پيغمبر به آسمان لازم است آسمانها از يکديگر جدا شوند وچنين امري را محال مي دانستند.
از امام جعفر صادق (ع) نقل شده که فرمود (بح
راني، 1416، ج1، ص 108)
:
ان من وراء شمسکم هذا اربعين عين شمس فيها خلق کثير وان من وراء عين قمر کم هذه اربعين قمرا فيها خلق کثير لا يدرون ان الله تعالي خلق آدم (ع) ام لم يخلقه (پس از خورشيد شما، چهل چشمه خورشيد است که در آنها مخلوق بسيارند و پس از ماه شما چهل ماه است و ندانند که خداي تعالي آدم را آفريده يا نه).
از اين روايت نيز کثرت ومحدود نبودن عالم، به آنچه علماي هيئت قديم محدود مي کردند، معلوم مي شود. به همين ترتيب، کشفيات جديد حاکي است که آسمانها و زمين وکرات وستارگان از هم بازند وبه هم نچسبيده اند. آيات قرآن واحاديث و برخي از آنچه اولياي الهي از راه سر وباطن و وحي مي دانسته اند مطابق است با آنچه علماي جديد، بعد از زحمات بسيار از راه تجربه وتجزيه و وسايل وتجهيزات بسيار اندک، فهميده اند.
حديث زينب عطاره (عطر فروش) هم اينجا چندان بي ربط به موضوع نيست، که پيامبر به او درباره آفرينش آسمانها وزمين چنين فرمود:
ان هذه الارض بمن عليها عند التي تحتها کحلقه ملقاه في فلاه قي وهاتان بمن فيهما ومن عليهما عند التي تحتها کحلقه ملقاه في فلاه قي والثالثه حتي انتهي الي السابعه وتلا هذه الايه خلق سبع سماوات ومن الارض مثلهن والسبع الارضين بمن فيهن و من عليهن علي ظهر الديک کحلقه ملقاه في فلاه قي والديک له جناحان جناح في المشرق و جناح في المغرب ورجلاه في التخوم والسبع والديک بمن فيه و من عليه علي الصخره کحلقه ملقاه في فلاه قي والصخره بمن فيها ومن عليها علي ظهر الحوت کحلقه ملقاه في فلاه قي والسبع والديک والصخره و الحوت بمن فيه ومن عليه علي البحر المظلم علي الهواء الذاهب کحلقه ملقاه في فلاه قي والسبع والديک و الصخره والحوت والبحر المظلم والهواء علي الثري کحلقه ملقاه في فلاه قي ثم تلا هذه الايه – له ما في السماوات وما في الارض وما بينهما وما تحت الثري – ثم انقطع الخبر عند الثري والسبع والديک والصخره والحوت والبحر المظلم والهواء والثري بمن فيه ومن عليه عند السماء الاولي کحلقه في فلاه قي وهذا کله و سماء الدنيا بمن عليها ومن فيها عند التي فوقها کحلقه في فلاه قي وهاتان السماء ان ومن فيهما و من عليهما عند التي فوقهما کحلقه في فلاه قي وهذه الثلاث بمن فيهن و من عليهن عند الرابعه کحلقه في فلاه قي حتي انتهي الي السابعه وهن ومن فيهن ومن عليهن عند البحر المکفوف عن اهل الارض کحلقه في فلاه قي وهذه السبع والبحر المکفوف عند جبال البرد کحلقه في فلاه قي وتلا هذه
الايه – وينزل من السماء من جبال فيها من برد – وهذه السبع والبحر المکفوف وجبال البرد عند الهواء الذي تحار فيه القلوب کحلقه في فلاه قي وهذه السبع والبحر المکفوف وجبال البرد والهواء عند حجب النور کحلقه في فلاه قي وهذه السبع والبحر المکفوف وجبال البرد والهواء و حجب النور عند الکرسي کحلقه في فلاه قي و ثم تلا هذه الايه – وسع کرسيه السماوات والارض ولا يوده حفظهما وهو العلي العظيم – وهذه السبع والبحر المکفوف وجبال البرد والهواء و حجب النور والکرسي عند العرش کحلقه في فلاه قي وتلا هذه الايه – الرحمن علي العرش استوي (همانا اين زمين وهر چه در آن است در برابر آن (زميني) که در زير آن قرار دارد (مقصود ستارگان و کواکبي است که گاهي بالاي سر ماست وگاهي زير سياره زمين قرار مي گيرد) مانند حلقه اي (کوچک) است که در بيابان (بي سر وته و) پهناوري افتاده باشد و آن دو با هم و هر چه بر آنهاست در برابر آنچه در زير آن دو قرار گرفته چون حلقه اي است که در بيابان تهي و پهناوري افتاده، وسومي نيز (اين چنين است) تابرسد به هفتمين زمين (نسبت به هر کدام به آن ديگري مانند همان حلقه است که در بيابان تهي وپهناوري افتاده باشد) وآيه 12 سوره طلاق را شاهد آورد: الله الذي خلق سبع سماوات ومن الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعلموا ان الله علي کل شيء قدير وان الله قد احاط بکل شي ء علما (خدايي که هفت آسمان وزمينها نيز مانند آن آفريد…) وهفت زمين با آنچه بر آن است که بر پشت خروس است چون حلقه اي است که در بيابان تهي وپهناوري افتاده باشد، وخروس دو بال دارد، بالي در مشرق و بالي در مغرب ودو پايش در آخرين حد از عمق است، وهفت زمين با خروس و آنچه در آن است وبر آن قرار دارد روي صخره (سنگ) چون حلقه اي است که در بيابان تهي وپهناوري افتاده باشد، وصخره با آنچه در آن است وبر آن است برپشت ماهي چون حلقه اي است که در بيابان تهي وپهناوري افتاده باشد، وهفت زمين وخروس وصخره وماهي با هر چه در آن است و هر چه بر آن قرار دارد روي درياي تاريک چون حلقه اي است که در بيابان تهي وپهناوري افتاده باشد وهفت زمين با خروس و صخره وماهي و درياي تاريک روي هواي روان چون حلقه اي دربياباني تهي وپهناور. وهفت زمين با خروس وصخره وماهي و درياي تاريک وهوا روي ثري چون حلقه است در بياباني تهي وپهناور
.
سپس آيه 6 سوره طه را خواند: له ما في السماوات وما في الارض وما بينهما وما تحت الثري (از آن اوست آنچه در آسمانهاست وآنچه در زمين است وآنچه بين آن دو وجود دارد وآنچه در زير ثري است). وخبر و آگاهي بشر درهمان ثري منقطع است.هفت زمين وخروس وصخره وماهي و درياي تاريک هوا وثري دربرابر آسمان اول مانند حلقه اي است ودر آن است، در برابر آسماني که بالاي آن است، چون حلقه اي است در بياباني تهي وپهناور، و اين دو آسمان و آنچه در آنها و بر انهاست،در برابر اسماني که بالاي ان دو است چون حلقه اي است در بياباني تهي و پهناور،و اين سه اسمان و انچه در ان است وبر آن قرار دارد، دربرابر آسمان چهارم، چون حلقه اي است در بياباني تهي و پهناور، وبه همين ترتيب، تا برسد به آسمان هفتم.
اين هفت آسمان با آنچه در آن است وبر آنهاست، دربرابر دريايي که از زمينيان پنهان است، چون حلقه اي است در بياباني تهي وپهناور و همه اين هفت آسمان ودرياي پنهان، دربرابر کوههاي تگرگ، چون حلقه اي است در بياباني تهي و پهناور. آنگاه آيه 43 سوره نور را خواند… ينزل من السماء من جبال منها من برد… (…فرو فرستد از آسمان از کوههايي که در آن است تگرگ..).
واين هفت آسمان ودرياي پنهان وکوههاي تگرگ، دربرابر آن هوايي که دلها در آن سرگردان اند، چون حلقه اي است در دريايي تهي وپهناور، و اين هفت آسمان و درياي پهناور وکوههاي تگرگ وهوا، در برابر پرده هاي نور چون حلقه اي است در بياباني تهي و پهناور، واين هفت آسمان و درياي پنهان وکوههاي تگرگ وهوا وپرده هاي نور، در برابر کرسي، چون حلقه اي است در بياباني تهي وپهناور، سپس آيه 255 سوره بقره را خواند:… وسع کرسيه السماوات والارض، ولا يوده حفظهما وهو العلي العظيم (… وکرسي او آسمانها وزمين را فرا گيرد ونگه داشتن آن بر او سنگيني نکند که اوست والا وبزرگ). واين هفت آسمان ودرياي پنهان وکوههاي تگرک وهوا و پرده هاي نور و کرسي، دربرابر عرش، چون حلقه اي است در بياباني تهي وپهناور، و آيه 5 سوره طه را خواند: الرحمن علي العرش استوي
(خداي رحمان بر عرش استوار است؛ کليني، همان، ج8، ص 155).
در روايت اخير و نظاير آن بايد به اين نکته توجه داشت:
1
. درزمان رسول خدا(ص) وائمه اطهار(ع)، مردم از کرويت زمين و بقيه آنچه در علم هيئت جديد از فضا وستارگان وافلاک کشف شده هيچ گونه اطلاعي نداشتند وغالباً مردماني جاهل وعامي بودند. دانشمندان آن زمان نيز بيش از آنچه بطلميوس کشف کرده بود نمي دانستند، يعني افلاک را اجسامي بلورين وسخت مي پنداشتند که نمي توان آنها را به پيوست يا شکافت، وخورشيد وماه و ديگر ستارگان را نيز همچون گل ميخهايي چسبيده به اين افلاک مي دانستند ومعتقد بودند که دستگاه آسمان از نه فلک تشکيل شده که مانند ورقه هاي پياز روي هم قرار دارند کشفيات جديد بر اساس اين عقايد را ويران ساخت وبلکه آن را مسخره دانشمندان جهان کرد.
با توجه به آنچه گفته شد، احتمال قوي مي رود که (بر فرض صحت اين گونه احاديث وصدور آنها از پيامبر عالي قدر اسلام وائمه اطهار (عليهم السلام) آنان، براي نزديک ساختن اين گونه مطالب علمي واطلاع از وضع آسمانها به ذهن مردم عامي آن زمان، حقايقي را در قالب اين گونه الفاظ وعبارات ريخته واز باب تشبيه معقول به محسوس براي هر يک از اين افلاک وعوالم نامي مانند خروس و صخره و درياي تاريک و هواي روان و غير آنها قرار داده اند، که با توجه به موقعيت آنها، بي شباهت هم نيست وبين اسم ومسمي تناسبي هم وجود دارد، چنانچه درحديث (… زمين روي شاخ گاه است اين مطلب آمده ومرحوم علامه شهرستاني درکتاب الهيئه والاسلام در آن تحقيقي کرده است.اگرائمه (عليهم السلام) مي خواستند حقايق مربوط به ساختمان آسمانها را صريح بگويند، آن مردمان باور نمي کردند ونسبت دروغ وامثال آن به ساحت مبارک آنان مي دادند.
2& lt;/SPAN>. چنانچه گفته شد، راويان هيچ اطلاعي از وضع آسمانها، مطابق هيئت جديد، نداشتند – وبلکه بسياري از آنها از هيئت بطلميوسي هم بي خبر بودند. از اين رو، به نظر يکي از استادان در حاشيه برشرح ملا صالح «معلوم نيست آنها توانسته باشند تمام الفاظ وعباراتي را که معصوم املا مي فرمود با تمام خصوصيات وريزه کاريهايش ضبط کرده ونقل کرده باشند وبسا مي شود جملات را هنگام نقل پس و پيش يا برخي را اشتباه نقل کرده باشند، يا آنها را که شنيده ونوشته انداين اشتباه را کرده باشند». و اصل خطا نکردن راوي (اگر درجاي خودش صحيح باشد) دراين گونه موارد صدق نمي کند. البته اينها همه پس از آن است که ما در صدور اصل حديث از معصوم (عليه السلام) ترديد نداشته باشيم وروايت از نظر سند معتبر باشد، که تصادفاً هيچ يک از اين دو حديث بهره اي از آن ندارند. مجلسي (1363) درمراه العقول در ذيل اين حديث گويد: « مجهول است»، ودر ذيل حديث اصبغ گويد: «حسن است ولي درآن شائبه ارسال وجود دارد چون روايت کناني از اصبغ بدون واسطه بعيد است» (کليني، همان، ج1، ص 227).


پي‌نوشت‌ها:


1– استاديار وعضو هيئت علمي دانشگاه قم واستاد جامعه المصطفي العالميه.Sa.hejazi@yahoo.com آدرس ایمیل جهت جلوگیری از رباتهای هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نیاز به فعال ساختن جاوا اسکریپت دارید


منبع: نشريه النهج شماره 27و 28&lt ;/SPAN>


 www.muhammadi.org

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید