سؤال: با توجه به زندگی مشترک زن و شوهر و تماس مداوم آنها با یکدیگر، که باعث میشود آن دو بسیار با هم صمیمی و خودمانی شوند، آیا باز هم لازم است در روابط فیمابین، ادب را رعایت کنند؟
پاسخ: از قیمتیترین سرمایهها و میراثهای آدمی، «ادب» است، حتی بالاتر از ثروت و سرمایه است (ادب مرد به ز دولت اوست).
امام علی(ع) فرمودند: «الاَدَبُ کمالُ الرجلِ؛ رعایت ادب، نشانة کمال فرد است.»(منبع) شرح غررالحکم(خوانساری) ج1
در برخوردها، چیزی به زیبایی و جذابیت ادب نمیرسد. باید آن را آموخت و به کار بست تا روابطی سالم و احترامآمیز و پایدار میان افراد حاکم شود.
وقتی سخن از «ادب» به میان میآید، نوعی رفتار خاص و سنجیده با افراد پیرامون (از کوچک و بزرگ، و آشنا و بیگانه) در نظر میآید. این رفتار که از تربیت شایسته نشأت میگیرد، به نحوة سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سؤال، جواب و… مربوط میشود.
نشانهها و جلوهها
هر یک از ادب و بیادبی نشانههایی دارد. شناخت ادب هم, جز با توجه به نمودهای بیادبی میسر نمیگردد. این نمودها و نشانهها و علایم، هم در گفتار نمایان است و هم در رفتار و برخورد.
عاقلانه زیستن و متانت در گفتار و وقار در رفتار، نشانة ادب است؛ و بیخردی، گفتار زشت، بددهانی، تندخویی زشتگویی، دشنام و توهین، سبکسری، خیرهسری، لجاجت و عناد و… هم بیادبی است. مراعات آداب در خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن، دهن درّه، عطسه، سرفه و… نشانة ادب است. بیادبی، بیاعتنایی به حقوق و شخصیت و حرمت دیگران است. اگر کسی هنگام عطسه، آب دهان به سفره و صورت بیفکند، یا به طرز مشمئز کنندهای غذا بخورد، یا به جای تقدیم دو دستی نامه و وسیله و ابزار، آن را پرت کند، همه اینها نشانة بیادبی است.
ادب در معاشرت، نشاندهندة میزان رشد و شعور انسان است و هر کس به اندازهای میارزد که ادب دارد. عیار سنجش قیمت انسانی افراد، «ادب» آنان است.
وقتی میتوان با «ادب» دلها را خرید و هنگامی که «ادب داشتن» نشانة ایمان و وسیلة تقرب به خدا و محبوبیت نزد خالق و خلق است، چرا از سنت رسول خدا و سیرة اولیاء دین، ادب نیاموزیم؟
خداوند در قرآن خطاب به مسلمانان مى فرماید: صدا را بلندتر از صداى پیامبر (ص) کردن و در مقابل او جار و جنجال راه انداختن موجب حبط اعمال و از بین رفتن ثواب است.
روشن است تنها رعایت این نکته در برابر پیامبر (ص) کافى نیست، بلکه در زندگی رعایت ادب در برابرخانواده، همسر و دوست و همنشین نیز از اصول یک زندگی ایمانی و انسانی است.
سوء ادب و صداى بلند و جار و جنجال در محضرخدا ممنوع است و خداوند باذکر این نوع آیات مسلمانان را از هر گونه بی ادبی بر حذر میدارد.
در آیه ۶۳ سوره نور نیز مى خوانیم؛ هنگامى که پیامبر را صدا مى زنید با ادب و احترامى که شایسته او است صدا کنید نه همچون صدا زدن یکدیگر.
جالب اینکه قرآن در این آیه، بى ادبان را همچون چهار پایان بى عقل معرفى مى کند!
آری، ادب در گفتار و کرد
ار، در خانه و جامعه، با کوچک و بزرگ، با خودی و غریبه، در همه جا… و با همگان لازمه یک انسان سالم است.
ادب داشتن و نیکو سخن گفتن، دوستی میان افراد را افزایش میدهد و فرد را محبوب اهل و عیال و خانواده میگرداند؛ و در مقابل، بیادبی و بدزبانی با دیگران، دوستیها را از بین میبرد.
امام زینالعابدین(ع) فرمودند: «نیکو سخن گفتن، دارایی را افزون میکند، روزی را فراوان میسازد، مرگ را به تأخیر میاندازد، [انسان را] محبوب خانواده میکند، و [او را] وارد بهشت میسازد.»منبع بحارالانوار(بیروت) ج68 ص310
بنا بر این، در خانواده نیز بر زن و شوهر لازم است در برخوردها ادب را رعایت کنند و پا را از آن فراتر نگذارند. این کار علاوه بر آنکه راه را بر بسیاری از اختلافات و مشکلات میبندد صمیمیت آنان را افزایش میدهد و زندگی را
برای آنان شیرینتر میگرداند.
سؤال: چگونه حسن تفاهم را جانشین سوء تفاهم در خانواده کنیم؟
پاسخ: رسیدن به تفاهم، مستلزم کوششی دو جانبه است؛ بدین معنی که زن و شوهر هر دو باید برای آن تلاش کنند. آن چه غالباً نادیده گرفته می شود زمینه های سوء تفاهم و یا رفتار و کنش های سوء تفاهم برانگیز است. بنابراین برای رسیدن به تفاهم باید زمینه ها، کانون های بروز سوء تفاهم را از میان برد.
مسلماً زن و شوهر برای رسیدن به تفاهم، باید صادقانه عمل کنند. اما این بدان معنا نیست که ویژگی ها و تفاوت های فردی خود را نادیده انگارند. فراموش نکنیم که هر نه گفتنی خیانت نیست.
عشق با آن که محرک قدرتمندی برای زوج هاست که یار و یاور هم باشند، خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند، برای ادامه زندگی و حفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیات شخصی و مهارت هایی که لازمه زندگی مشترک موفق است ندارد. لازمه داشتن مناسبات حسنه، کیفیات و خصوصیات فردی متعهد است که از جمله آن ها می تواند به تعهد، حساسیت سخاوت، صمیمیت، وفاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان اشاره کرد. زن و شوهر به همکاری، مودت، حسن تفاهم، و باورهای همگون نیاز دارند. باید انعطاف پذیر، پذیرنده و بخشنده باشند، باید خطاهای یکدیگر را متذکر شوند وآن را مطرح کنند و عذر هم را بپذیرند.
در خاطرات زندگی علامه محمد تقی جعفری رحمه الله آمده است: زمانی میان او و همسرش سوء تفاهمی پیش آمد؛ قدری با یکدیگر صحبت کردند و همدیگر را مؤاخذه نمودند. بعد علّامه به مدت ده دقیقه سکوت کرد. سپس قضیه ای روی داد که فرزندان را به شگفتی آورد ؛ فیلسوف مشرق زمین به سوی همسر رفت، عذر خواهی کرد و خم شد و با کمال احترام دست همسر بی سوادش را بوسید!
این اولین و آخرین سوءتفاهم در زندگی آن دو بود و به این ترتیب، این اولین سوءتفاهم تبدیل به آخرین و تنها سوءتفاهم در زندگی مشترک آن دو بزرگوار گردید. منبع گلشن ابرار ج3 ص 522
تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت تدریجی آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی می رسد.
محمد علی جمشیدی
http://rahe-quran.ir