از این طرف اومدی: 
نگاهى به جایگاه ایرانیان در علم قرائت، تفسیر و حدیث/بخش دوم

نگاهى به جایگاه ایرانیان در علم قرائت، تفسیر و حدیث/بخش دوم

فهرست مطالب

&lt ;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0in 0in 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto” dir=rtl class=MsoNormal align=justify>علم تفسیر


علم تفسیر یا به بیان ساده‏تر، علم برداشت معانى قرآن کریم، یکى از بزرگ‏ترین و مهم‏ترین علوم قرآنى است. در تفسیر قرآن کریم از همان ابتدا شخص رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تمام مفسّران دیگر را تحت شعاع خود قرار داد. پس از رسول خدا شمارى از صحابه نزدیک به ایشان مهم‏ترین مفسّران قرآن بودند. در این دوره بسیارى از صحابه رسول خدا به اجتهاد خود یا خلیفه رفتار مى‏نمودند.اما در میان ایشان کسانى چون حضرت على علیه‏السلام، ابن‏مسعود و ابن‏عباس در علم تفسیر بیش از دیگران مورد توجه بودند.19در کنار ایشان ابوذر غفارى و سلمان فارسى نیز به گونه شفاهى و کتبى قرآن را تفسیر مى‏کردند. البته از میان تفسیرهاى این صحابه، تنها مى‏توان برخى از آراى حضرت على علیه‏السلام را در خطبه‏هاى نهج‏البلاغه و برخى از آراى ابن‏عباس و ابن‏مسعود را در برخى متون فقهى قرون بعدى یافت.


ابن ابى‏کعب و کعب‏الاحبار از دیگر مفسران مهم این دوره‏اند، که در تفسیر شاخص‏هاى جدیدى را بر مبناى توجه به کتب دینى پیش از قرآن بنا نهادند. در این میان تفاسیر سلمان که پیر طریقت صوفیان بود، نقش مهمى در عرفان اسلامى بازى کرد. وى پس از رحلت پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، تفسیرى نیز از قرآن به نگارش درآورده است.20 نصر و شهید مطهّرى، سلمان را نخستین مفسّر بزرگ شیعه دانسته‏اند.21


بدیهى است که در میان این مفسّران قرآن ایرانیان چندانى به چشم نیاید. در این دوره جز سلمان فارسى، فقط نام یک ایرانىِ دیگر آن هم از میان ابناء یمن دیده مى‏شود: طاووس یمنى که درباره او چیز زیادى نمى‏دانیم. برخى از آراى اسلام و زردشت در موارد گوناگون مشابه یکدیگرند، پس شاید طاووس با تقویت مطالعات خود و در نظر داشتن فرضیه‏اى مشابه با فرضیه اتحاد ادیان که در قرآن بارها تصریح شده است، تفاسیر خود را ارائه مى‏داده است.بررسى ویژگى‏هاى اجتماعى سرزمین یمن این احتمال را تقویت مى‏کند که طاووس به علت وجود مسیحیان و یهودیان در یمن در تفسیر خود مى‏توانسته است، از آراى سایر ادیان ابراهیمى نیز بهره جوید و به همین دلیل است که او تنها مفسّر بزرگ قرآن در چهار قرن بعدى در یمن مى‏باشد.22


قبل از اتمام قرن دوم تنه
ا یک ایرانى دیگر در فهرست مفسّران قرآن دیده مى‏شود. حسین‏بن سعید اهوازى مفسّر شیعه مذهب و از اصحاب امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم‏السلام است23 که در نیمه دوم قرن دوم هجرى مى‏زیست.24سیدحسین نصر و شهید مطهّرى در بخش چهاردهم از جلد چهارم کتاب تاریخ ایران به روایت پژوهشگران دانشگاه کمبریج حسین‏بن سعید اهوازى را معاصر امام چهارم زین‏العابدین علیه‏السلامدانسته‏اند که گویا از منظر تاریخى صحیح نیست.25


طبیعى است شاگردى که افتخار مصاحبت با چهار امام را داشته باشد، دانشمندى برجسته خواهد بود. حسین‏بن سعید در ضمن یکى از اولین مفسّران شیعه قرآن ایرانى است. حسین‏بن سعید را مى‏توان یکى از پل‏هاى ارتباطى بین طبقه دانشمندان متأثر از جندى شاپور با علوم اسلامى دانست. او علاوه بر تفسیر در بسیارى از علوم دیگر نیز دست داشته است.


با شروع قرن دوم و توسعه اسلام در ایران، زبان عربى رفته رفته بیشتر مورد توجه قرار گرفت. همچنین با ظهور نسل دوم و سپس نسل سوم، اینک ایرانیان از ساسانیان چیزى جز در داستان‏ها نخوانده و نشنیده بودند. ایشان در عمل مى‏دیدند که از دروازه‏هاى پیرنه در جنوب فرانسه تا دروازه‏هاى هندوستان، مسلمانان همه جا فاتح‏اند، وجود چنین افتخارى براى نسل سوم که بوى ساسانیان نیز به مشامشان نخورده بود، بسیار باارزش‏تر از میراثى بود که ایشان را با تحمیل در طبقات، از بسیارى حقوق اجتما
عى محروم کرده بود.


به این ترتیب ایرانیان از نسل سوم پس از سقوط ساسانیان کم‏کم در همه عرصه‏هاى علوم و فنون ظاهر شدند. این نیروهاى جدید که پارسى زبان مادرى‏شان بود، در اغلب موارد به زبان عربى، بهتر و قانون‏مندتر از عرب‏ها سخن مى‏گفتند. این نقطه آغاز توسعه دانش اسلامى به دست ایرانیان بود.پس از سال 100 ق / 718م و شروع قرن دوم اسلامى اکثر دانشمندان اسلامى در علم تفسیر کم‏کم به ملیت ایرانى متمایل بودند. در میان مفسّران مهم قرن دوم مى‏توان به سلیمان‏بن مهران عماش اشاره کرد.26 


او از اهالى دماوند و در دوره‏اى بسیار حساس، از برترین مفسّران قرآن در جهان اسلام بود. عماش نقش مهمى در پایه‏گذارى دانش ایرانى ـ اسلامى در رى داشت. او جایگاه مهمى در تفسیر قرآن در میان مفسّران مقدم ایرانى دارد. البته وجود سلیمان‏بن مهران ـ که احتمالاً به خاندان بزرگ مهران وابسته بود، مى‏تواند نشانى مهمى از هضم‏شدن خاندان‏هاى مهم ایرانى در فرهنگ و تمدن اسلامى باشد.27


اما دیگر مفسّر بزرگ ایرانى در این عهد مقاتل‏بن سلیمان است. هنوز به درستى مشخص نیست، که مقاتل اهل رى بوده است یا خراسان. او اهل هر جا بوده، نقش مهمى در توسعه علم منطقه داشته است؛ زیرا بسیارى از علوم قرآنى و همچنین سایر دانش‏هاى اسلامى برخاسته از علم تفسیر است. مقاتل که شهرتى بیشتر از عماش داشته است، همزمان با عماش در سال 150ق / 767م درگذشت.28 شهرت مقاتل به قدرى بوده است که شافعى، یکى از چهار امام بزرگ اهل‏تسنن، درباره او مى‏گوید: مردم در علم تفسیر به مقاتل نیازمندند.29


اما در میان مفسّران ایرانى، یک جایگاه ویژه وجود دارد و آن، ابوزکریا، فراءبن یحیى‏بن زیادالاقطع دیلمى چهره سرشناس است.30 گویا لقب «الاقطع» نشانه‏اى از نسلش نیست؛ زیرا کنیه او ابوزکریاست. شاید کلمه اقطع، نشانه‏اى ازقدرت بسیار زیاد او در علم تفسیر بوده و بیانگر اینکه پس از فراء در تفسیر قرآن کسى مانند او نمى‏تواند بیاید. تفسیر فراء المعانى نام داشت.31 گویند این تفسیر زمانى نوشته شد که یکى از شاگردان فراء از وى درخواست کرد جزوه‏اى به او دهد تا بتواند با کمک آن به پرسش‏هاى دینى و تفسیر قرآن به بهترین وجهى پاسخ دهد.32


در پاسخ به این کار فراء در روز جمعه شاگردان را فراخواند و در حضور قارى که آیات را یک‏به‏یک مى‏خواند، آنها را تفسیر مى‏کرد.33 این
شیوه تفسیر قرآن و مقبولیت بزرگ آن در میان علماى خراسان و رى در قرون دوم و سوم، نشان از هوش و توانایى خارق‏العاده فراء دارد. ابن خلکان، نویسنده یک دائره‏المعارف علمى در قرون بعد که مى‏توان او را یکى از فلاسفه علم مقدماتى اسلامى‏دانست،فراءرابزرگ‏ترین‏مفسّرقرن‏دوم‏مى‏داند.34در قرن سوم فاصله بین مفسّران شیعه و سنى افزایش یافت. در این قرن در ایران تفاسیر قرآن به دو صورت کاملاً مستقل دیده مى‏شود. در میان این افراد، مفسّرانى دیده مى‏شوند که آثارشان سالم باقى مانده و مورد استفاده تاریخ‏نگاران و مفسّران قرون بعد قرار گرفته است.


در میان سایر مفسّران شیعه در قرون ابتدایى اسلامى که به دلیل علاقه ایرانیان به مذهب شیعه نمودهاى بیشترى در تاریخ ایران دارند، مى‏توان حداقل پنج مفسّر بزرگ دیگر را در این دوره همزمان با امامان شیعه نام برد. از میان این پنج مفسّر بزرگ على‏بن مهزیار اهوازى، محمد و خالدبن حسن برقى، هر سه معاصر امام رضا علیه‏السلام هستند.35 


دو تن دیگر، یکى على‏بن ابراهیم قمى است که در سال 306 ق / 918م هنوز زنده بود و دیگرى ابن بابویه (على‏بن بابویه قمى) که در 323 ق / 935م درگذشت. ابن بابویه که معاصر آغاز دوران غیبت صغرى و کبراى امام زمان علیه‏السلام بوده است، از علماى طراز اول شیعه به شمار مى‏رود.36آرامگاه على‏بن مهزیار در اهواز مورد احترام اهالى شهر قرار دارد، به گونه‏اى ک
ه این مقبره مهم‏ترین زیارتگاه شهر محسوب مى‏شود. على‏بن مهزیار همانند آن دو تن دیگر، از عالمان مهم ایرانى نیمه دوم قرن دوم و ابتداى قرن سوم است. او علاوه بر تفسیر در علوم دیگر مانند حدیث نیز بسیار مشهور است.


از مفسّران شیعه قرن چهارم مى‏توان از عیاشى سمرقندى و ابوالعباس اسفراینى نام برد.37 این دو تن ادامه‏دهندگان راه تفسیر در مکتب خراسان و رى در دوره شکوفایى فرهنگى ایران‏اند. اما در میان ایشان عیاشى اقبال بیشترى در عصر خود و تا شش قرن بعد داشته است؛ به گونه‏اى که حتى در دوره ابن‏الندیم نیز هنوز آثار عیاشى در خراسان خریداران فراوانى داشته است.38


از قرن پنجم به دلیل درگیرى‏هاى سلجوقیان و غزنویان در خراسان و توابع آن، نهضت علمى ایران در برخى رشته‏ها، به ویژه علوم دینى، کم‏کم به خارج از ایران و به ویژه به مرکز مهم شیعه، نجف، منتقل شد. در این میان علماى تفسیر نیز مانند سایر عالمان دینى، به تحصیل و تدریس در جوار بنیان‏گذار مذهب شیعه، حضرت على علیه‏السلام بیشتر تمایل داشتند؛ پدیده‏اى که هنوز هم پس از نه قرن دیده مى‏شود.


در میان مفسّران بزرگ شیعه در این عصر مى‏توان به ابن مرزبان، از نوادگان یزدگرد سوم، اشاره کرد.39 او در کتاب معروفش خصائص قرآن، به بررسى ویژگى‏هاى کلام خدا ازدیدگاه‏هاى نو مى‏پردازد. این کتاب هنوز هم پس از 9 قرن در موارد بسیارى مورد توجه علماى تفسیر و کلام قرار دارد. ابن مرزبان در سال 418ق / 1027م در نجف درگذشت.40


اما مکتب خراسان نیز در این دوره بدون راهبر نماند. فضل‏بن شاذان نیشابورى در این زمان در خراسان و مرکز علمى آن، نیشابور، چراغ علم تفسیر شیعه را روشن نگاه داشت. اما در این میان خراسان بزرگ مرد دیگرى را به دنیاى علوم دینى معرفى کرد. این فرد ابوجعفر محمدبن حسن طوسى، معروف به «شیخ طایفه» است. شیخ طایفه در طوس زاده شد، اما بخش مهمى از زندگى خود را در بغداد گذراند.41


او در سال 460ق / 1072م در نجف اشرف به دیار باقى شتافت. از میان آثار وى تفسیر التبیان شهرتى عالمگیر دارد.هنوز هم قرن‏ها پس از شیخ طایفه این کتاب طراوت و تازگى خاصى در تفسیر از خود بر جاى گذاشته است. بسیار از شیعیان جهان این کتاب را برترین کتاب تفسیر قرآن مى‏شناسند.42شیخ طایفه علاوه بر تفسیر التبیان، مصباح‏المجتهد، الحل و العقد، تهذیب‏الاحکام و استبصار را در فقه و سایر علوم دیگر نیز نگاشت  .43


طوسى شاگرد شیخ مفید بانى حوزه علمیه نجف اشرف است؛ حوزه‏اى‏که‏هنوز پابرجاست.44اما پس از مفسّران شیعه نوبت به مفسّران اهل تسنن مى‏رسد. در میان مفسّران اهل تسنن، مفسّران مذاهب شافعى و حنفى در ایران بیش از دو مذهب دیگر مهم‏اند. همانند مفسّران شیعه‏مذهب، مفسّران اهل تسنن نیز عمدتا وابسته به دو مکتب رى یا خراسان بودند.


در قرن سوم در ایران چند مفسّر بزرگ سنى‏مذهب پدید آمدند. نخستین مفسّر بزرگ اهل تسنن در قرن دوم، ابوحامد محمودبن احمد فرجى سمرقندى است که در سال 208 ق / 824م دیده به جهان گشود و در سال 250ق / 865م دیده از جهان فروبست.45 او از دانشمندان بنام علوم دینى بود که در تفسیر، حدیث و فقه ید طولایى داشت و از بنیان‏هاى علومدینى اهل تسنن در مکتب خراسان بود.


درگذشت زودهنگام این مفسّر بزرگ ضایعه دردناکى براى دنیاى علم محسوب مى‏شود.اما به طور همزمان دیگر کانون علم ایران یعنى رى نیز از قافله عقب نماند. ابویحیى جعفربن محمد رازى زعفرانى یکى از بزرگ‏ترین مفسّران قرآن در مذاهب اهل تسنن بود. سیوطى او را امام‏الفسرین خوانده است.46 او در سال 279 ق / 893م درگذشت.47


دیگر مفسّر بزرگ این قرن مردى است که نه تنها در تفسیر، بلکه در علوم دیگر قرآنى و ادبى زبان زد عام و خاص است. این مرد محمدبن جریر طبرى مورخ بزرگ، عالم حدیث، فقیه و صاحب تفسیر معروف جامع‏البیان است. بلعمى این کتاب را به فرمان نوح‏بن منصور سامانى به فارسى برگرداند. طبرى بزرگ‏ترین نثرنویس عربى در تاریخ است. کتاب تاریخ وى کامل‏ترین نمونه نثرنویسى یک نویسنده غیرعرب در زبان عربى خوانده مى‏شود. محمدبن جریر طبرى در سال 310 ق / 923م درگذشت.


در سال‏هاى انتهایى قرن سوم و آغاز قرن چهارم، ایرانیان در خارج از ایران نیز از بزرگ‏ ترین مفسّران و فقیهان علوم اسلامى خوان
ده مى‏شدند. ابوبکر محمدبن ابراهیم‏بن منذر نیشابورى که در مکه مى‏زیست، نمونه‏اى از این سخن است. منذر نیشابورى داراى تفسیرى است که سیوطى آن را بى‏مانند خوانده است.48


اما با شروع قرن چهارم، علم تفسیر همراه با سایر علوم دینى رشدى سریع یافت و به روزهاى اوج خود نزدیک شد. در نیشابور از کانون‏هاى مهم مکتب خراسان، ابوبکر احمدبن محمد فارسى، واعظ و مفسّر نیشابور در این قرن قدرتى بى‏چون و چرا در تفسیر قرآن داشت. گویند در مجالس او هزاران تن حضور مى‏یافتند.49اما قدرت علمى نیشابور در فارسى خلاصه نمى‏شد. ابوالقاسم حسن‏بن محمد نیشابورى مفسّر و واعظ معروفى بود، که سیوطى او را بزرگ‏ترین مفسّر خراسان نامیده است.50 او معلم ثعلبى بود و در سال 406ق / 1016م درگذشت.


ابوعبدالرحمن حیرى نیشابورى (360ـ430ق/ 970ـ1039م) که علاوه بر تفسیر، قارى نیز بود و با وجود نابینایى از دانشمندان بزرگ این دوره محسوب مى‏شد.51 ابوعثمان صبورى نیشابورى (373ـ449ق / 983ـ1058م) نیز که علاوه برتفسیر در حدیث نیز از شهرت برخوردار بود، از دوستان حیرى نیشابورى بود. صبورى فردى عارف‏ مسلک بود. او در تقوا و تیزهوشى ضرب‏المثل خراسانیان بود.52


در هرات کانون مهم دیگر مکتب خراسان ابوحامد احمدبن محمد هروى، مفتى هرات که مذهب شافعى داشت، در همین دوره از بزرگان تفسیر بود. ابوحامد معلم عالم بزرگ حدیث حاکم نیشابورى بود. او در سال 355ق/ 968م درگذشت.53در اصفهان که از این دوره کم‏کم خود به کانونى مستقل از رى تبدیل مى‏شد، ابوسعید حسین‏بن محمد اصفهانى زعفرانى نیز که از منابع مهم عالم معروف دیگر علوم قرآنى ابونعیم اصفهانى بود، در این دوره مى‏زیست. حسین اصفهانى در سال 369ق/ 980م درگذشت.


رى کانون دیگرْ تمدن ایرانى و هماورد علمى خراسان در این عهد نیز از علماى بزرگ تفسیر اهل تسنن بى‏نصیب نماند. ابوحسن على‏بن موسى‏بن یزداد قمى که حنفى مذهب بود، در رى حضور داشت. وى در سال 350ق درگذشت. در رى مفسّر بزرگ دیگرى نیز در همین عصر مى‏زیست. او احمدبن فارس‏بن زکریا لغوى قزوینى بود که در آغاز شافعى و سپس مالکى شد. دو تفسیر مهم او جامع‏التاویل و غریب اعراب قرآن بود.54


به این ترتیب در کنار عالمان شیعه ایران، علماى اهل تسنن این سرزمین نیز پا به پاى ایشان، نقش مهمى در توسعه علوم دینى ایران و جهان اسلام داشتند. البته باید گفت که در ا
ین دوره به دلیل تمایل فراوان به علوم دینى در میان علاقه‏مندان به دانش، تقریبا در تمام دنیاى اسلام مفسّرانى کوچک یا بزرگ دیده مى‏شود و هر منطقه نسبتا در این امر مستقل از دنیاى خارج است. البته این مسئله منحصر به علم تفسیر و فقه است و سایر علوم دینى را شامل نمى‏شود.


ادامه دارد…


منبع: ماهنامه معرفت شماره 164


www.iec-md.org

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید