ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

ربا گناهي بزرگ واستثنا ناپذير/بخش اول

فهرست مطالب

آيت الله محمد هادى معرفت (ره)


مقدمه
ربا، و ربا خوارى، از ديدگاه اسلام، از خطرناكترين آفتهاى اجتماعى، و از گناهان بزرگ به شمار مى‏رود، كه هرگز استثنا پذير نبوده و قابل تخصيص نمى باشد; زيرا در لسان شرع به گونه اى مطرح شده كه قبح ذاتى آن را مى رساند و هر گونه گناهى كه به قبح عقلى توصيف شود، از نظر فقاهت تخصيص بردار نيست. بلكه عموميت و ابديت آن، براى هميشه محفوظ مى باشد.


مواردى كه به نظر مى رسد استثنا گرديده، با دقت در متون روايات مربوطه، روشن مى گردد كه
اساسا ربا نيست، بلكه صورت ربا را دارد، و به اصطلاح: تخصصا خارج مى باشد نه تخصيصا. زيرا معقول نيست، ربا كه با «اعلام جنگ با خدا و رسول‏» مساوى است، در برخى موارد تجويز شود. همانگونه كه ظلم و خيانت – با حفظ عنوان – در هيچ موردى قابل تجويز نمى باشد، و هر گونه عمل زشتى كه قبح آن، لازم مساوى آن باشد، قابل تجويز نخواهد بود. تقبيحات عقلى، هرگز استثناپذير نيستند
.


از اين رو، مسايلى را كه برخى، تحت عنوان «حيله هاى شرعى‏» براى فرار از ربا، مطرح مى كنند، با حفظ ماهيت واقعى ربوى بودن آن، و دارابودن بار منفى – كه همان مفسده اجتماعى و قبح عقلى آن است – قابل قبول نمى باشد. و رواياتى كه در اين زمينه ارائه مى دهند، صرفا ناظر به: رباى حكمى است، نه رباى واقعى. چنانچه خواهد آمد.


ربا از ديدگاه قرآن
در سوره بقره (2/278-279) مى خوانيم: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقى من الربا ان كنتم مؤمنين. فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله. و ان تبتم فلكم رؤوس اموالكم لا تظلمون و لا تظلمون‏»


در اين دو آيه، خطاب به مؤمنان چنين گويد: «خدا را پروا داريد، و بازمانده ربا را رها كنيد، و اگر چنين نكرديد – و همچنان به ربا خوارى ادامه داديد – پس بدانيد كه آهنگ جنگ و ستيز با خدا و رسول را نموده ايد. ولى اگر توبه كرديد، سرمايه ها از آن شما است – و نه بيش از آن – نه ستم كنيد و نه بر شما ستم شود».


در اينجا، رباخوارى را، آهنگ جنگ با خدا و رسول دانسته و اين تشبيه، بزر
گى گناه را مى رساند. چون، كه رباخوارى سلامت جامعه را تهديد كرده، توازن اقتصادى كشور را بر هم مى‏زند
.


رباخوارى، فرصت انديشه و عمل را از كارگر مى گيرد، او پيوسته در اين انديشه است كه هر چه زودتر، سود كلان رباخوار را فراهم سازد، تا برايش دردسر ايجاد نكند. لذا با انديشه اى آزاد وارد عمل نمى شود، و به هر كارى دست مى زند، و چه بسا فكر نكرده از روى عجله و شتاب به كارهاى كم درآمد دست زند، و از اين رو هستى خود را از دست‏ بدهد. مخصوصا افراد ضعيف و نوپا، كه با دستپاچگى و براى حفظ حيثيت و آبرو، احيانا به كارهايى روى مى آورند، كه چندان سودآور نيست و چون سود ثابت و مقررى بايد بپردازند، چه بسا از سرمايه كه در دست دارند، مايه بگذارند و رفته رفته خود را به نابودى بكشانند، و هستى خود را تباه سازند.


در صورتى كه در «مضاربه‏» سود ثابتى مقرر نگرديده، و صرفا سهم مشاع درآمد را بايد بپردازد، و ا
گر زيانى به سرمايه وارد آمد، از كيسه كارفرما رفته است. لذا خاطر كارگر، كاملا آسوده است، و با خيال راحت و انديشه اى آزاد، بهترين و شايسته ترين كارها را انتخاب مى كند، شتاب و عجله به خرج نمى‏دهد. لذا پيوسته موفق است
.


تجربه نشان داده است افرادى كه خواسته اند با وامهاى ربوى، سر و سامانى به زندگى خود بدهند، بيشتر در گرداب بدبختى و بيچارگى غرق شده اند.


لذا چون نوعا رباخوارى، در جامعه بيشتر ما به بدبختى و بيچارگى مردم است، با عنوان «جنگ با خدا و رسول‏» در قرآن مطرح شده. زيرا «مستضعفان‏» در «كنف‏» الهى قرار دارند، و پيوسته مورد مهر و عنايت ‏خداوند هستند، لذا كسانى كه كوشش دارند بر «استضعاف‏» آنان بيفزايند با خدا و رسول، اعلام ستيز نموده اند.


ربا از گناهان كبيره و
در آيه ديگر از سوره بقره (2/275-276) مى خوانيم: «الذين ياكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس. ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا. و احل الله البيع و حرم الربا. فمن جاءه موعظة من ربه فانتهى، فله ما سلف و امره الى الله. و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون. يمحق الله الربا و يربى الصدقات، و الله لا يحب كل كفار اثيم‏».


«كسانى كه رباخوارند،
در ميان جامعه، همچون ديوانگان بر پا مى خيزند، يعنى: جايگاه آنان در جامعه همچون جايگاه ديوانگان است. و اين بدان جهت است كه پنداشته اند: ربا همانند يك داد و ستد معمولى است، در صورتى كه خداوند داد و ستدها را روا، و ربا را ناروا دانسته، اينك كسى كه پند و اندرز پروردگار را بر دل نهد، و از كردار نارواى خود دست‏باز دارد، برگذشته او ايرادى نيست. ولى هر كه بر كردار زشت‏خود – كه در گذشته انجام مى داده – بازگردد، يعنى بر ربا خوارى ادامه دهد، هر آينه در آتش دوزخ جاويد خواهد ماند. البته خداوند، ربا را بى بركت و نابود مى سازد، و صدقات را بركت مى بخشد. خداوند هرگز كفر پيشه گان را دوست ندارد، لذا عنايت‏خود را از آنان دريغ مى‏دارد»
.


در اين دو آيه، رباخواران در ميان جامعه، به كسانى تشبيه شده اند كه حركات مستقيم ندارند، و مانند ديوانگان، رفتارهاى ناهنجارى از خود نشان مى دهند. يعنى: اوضاع را بر هم مى زنند، و در جاده مستقيم رهسپار نيستند. خود نمى دانند چه كار مى كنند، و در جهت ‏خلاف خرد و انديشه صحيح حركت مى كنند.


اساس جامعه، و سلامت آن برپايه كار و كوشش و فعاليت است، و كسى بهره مى برد كه عمل و كوششى داشته باشد. و هر گونه سود بايستى از كار و فعاليت‏به دست آيد.


رباخوارى، داراى دو شاخصه اى است كه درست‏بر خلاف طبيعت نظام جامعه خودنمايى مى‏كند، و ناگزير درهم شكننده سلامت جامعه است:


اولا رباخوار، با سرمايه كلانى كه در دست دارد، مى خواهد از تلاش و كوشش ديگران بهره‏مند شود، و خود، با عنوان «عضو فلج‏» جامعه، سربار ديگران باشد.


ثانيا با سود ثابت و مقررى كه برگرده ناتوان كارگر نهاده، او را از هر توانى باز مى دارد، فرصت انديشه و انتخاب آزاد او را از وى سلب مى كند، و او را به سوى نابودى و سقوط، سوق مى دهد.


در آيات فوق نكاتى به كار رفته كه قابل توجه است:


1. تشبيه رباخواران، به ديوانگان سپس تعليل آن، به آنكه: پنداشته اند «ربا» همانند «بيع‏» است. كه همين پندار، موجب گرديده كه در انديشه و رفتار، همانند ديوانگان انديشيده و رفتار كنند، و برخلاف جهت عقل و خردمندان حركت كنند، زيرا «بيع‏» يك عمل سازنده است، و در جهت‏بالا بردن سطح اقتصاد جامعه، و رفاه مردم، بزرگترين عامل مؤثر است.در صورتى كه «ربا» يك عامل مخرب و مايه به تباه كشاندن جامعه است. لذا «بيع‏» و «ربا» در مقابل هم قرار گرفته، «بيع‏» عامل سازنده، و «ربا» ويران كننده است، و از كمال بى خردى است كه اين دو را يكسان بگيرند. به همين دليل پروردگار جهان، چون واقف به مصالح و مفاسد واقعى بشر است، «بيع‏» را با عنوان عنصر فعال و سازنده حلال و «ربا» را كه عنصر فاسد كننده است‏حرام دانسته است.


2. رباخوار، در آتش دوزخ جاويدان است «و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون‏». و اين، كنايه از «كفر» محض است كه در نهاد رباخواران وجود دارد. زيرا «خلود» در دوزخ، صرفا براى كفار است، كه هرگز در دل انديشه ايمان ندارند و براى هيچ گنه كارى، هر چند گناه او سنگين باشد، خلود در آتش ثابت نگرديده، زيرا – اگر ايمان خود را حفظ كرده باشد – ايمان بزرگترين عمل نفسانى است كه استحقاق «مثوبت‏» را به دنبال دارد. لذا در پايان رهسپار بهشت‏خواهد گرديد. پس كسى
در آتش دوزخ جاويد است، كه در نهاد او، ذره اى از ايمان وجود نداشته باشد. لذا از آيه استفاده مى شود: رباخوارى با نبودن ايمان مساوى است
.


3. قرض الحسنه نوعى «صدقه‏» است، زيرا قرض دهنده از بهره‏اى كه ممكن است از سرمايه اش به دست آورد، براى خدا و بهره‏مند شدن ديگران، چشم مى پوشد. كسى كه سرمايه‏اى را بلاعوض در اختيار ديگران، قرار مى‏دهد، ممكن ست‏خودش با به كار انداختن آن، بهره ها ببرد، ولى براى رضاى خدا و خشنودى پروردگار، مجانا در اختيار درمانده‏اى قرار مى‏دهد، و اين خود بزرگترين گذشت در راه خداست.


خداوند، وعده فرموده كه به مال و ثروت چنين افراد با گذشتى بركت د
هد، و از ثروت و اموال خود، خير و خوبى ببينند، و از زندگى سعادتمند لذت برده، بهره‏مند شوند. برعكس، از ربا خواران سلب بركت‏شده، و نااميدى و نگرانى در زندگى نصيب آنان مى گرددد. «يمحق الله الربا و يربى الصدقات‏» محق: نابود ساختن است. ارباء: افزودن و فزونى دادن است
.


4. «و الله لا يحب كل كفار اثيم‏» كفار: مبالغه در كفر ورزيدن است اثيم: تبه كار حرفه‏اى است و اين كنايه از اين است كه جايگاه يك رباخوار در جامعه اسلامى، جايگاه يك تبه‏كار حرفه‏اى است كه همواره بر كفر و عناد خود مى افزايد. تعابير اين آيات بزرگى اين گناه را مى رساند.


در سوره آل عمران (3/132-130) مى خوانيم:


«يا ايهاالذين آمنوا لا تاكلوا الربا اضعافا مضاعفة، و اتقوا الله لعلكم تفلحون. و اتقوا النار التى اعدت للكافرين. و اطيعوا الله و الرسول لعلكم ترحمون‏»
باز هم خطاب به مؤمنان است – و اين مى رساند كه شرط داشتن ايمان، پذيرفتن تكليفى است كه در خطاب آمده -: ربا را با چندين برابر سود و بهره، آسان نگيريد، و مانند يك خوراك گوارا بر خود روا نداريد كه آن را، براحتى و خوشى بخوريد. يعنى يك غذاى گوارا نيست، بلكه بسى ناگوار است. سپس مى گويد: از خدا پروا داريد، باشد تا رستگار شويد. بعلاوه از آتشى بپرهيزيد كه صرفا براى كافران آماده شده. يعنى رباخوار، در نهايت در زمره ك
افران، محشور، و با آنان و در كاروان كفر ورزيدگان، رهسپار دوزخ، و در جايگاه ويژه جايگزين خواهد گرديد
.


بزرگى اين گناه از همين آيه بخوبى روشن مى گردد و اين آيه، تاكيد دارد كه رباخوار با كافر همسو است. در پايان مى افزايد: از خدا و رسول پيروى كنيد، تا مورد عنايت ‏حق قرار گيريد. يعنى: رباخوار، از عنايت‏حق محروم است.


ربا از ديدگاه روايات
در روايات نيز حرمت ربا شدت بيان شده، و از گناهان بسيار سنگ
ين به شمار آمده. تا آنجا كه يك «درهم‏» به دست آمده از «ربا» را، در حرمت و غلظت آن، برابر هفتاد بار «زناى‏» با محارم دانسته
.


1. ثقة الاسلام كلينى، و ابن بابويه صدوق، و ابوجعفر طوسى با سندهاى صحيح از امام جعفر بن محمد الصادق عليه السلام روايت كرده‏اند، فرمود:


«درهم ربا – عند الله – اشد من سبعين زينة كلها بذات محرم‏» (1) .


2. همچنين ثقة الاسلام كلينى، با سند صحيح از امام صادق عليه السلام روايت كرده فرمود:


«اخبث المكاسب كسب الربا» (2) پليدترين درآمدها، درآمدى است كه از راه «ربا» باشد.


3. از پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم روايت‏شده فرمود:


«شر المكاسب كسب الربا» (3) بدترين راه درآمد، درآمدى است كه از راه «ربا» به دست آيد.


4. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:


پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم رباخوار، و دست اندركاران او را، لعنت فرمود. (4)


5. در كتاب عقاب الاعمال، از پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم روايت نموده، فرمود:«و من اكل الربا ملا الله بطنه من نار جهنم بقدر ما اكل. و ان اكتسب منه مالا لم يقبل الله منه شيئا من عمله. و لم يزل فى لعنة الله و الملائكة، ما كان عنده منه قيراط‏» (5) .
در اين حديث‏شريف، درباره ربا خوار سه فراز آمده:


الف – خداوند، شكم رباخوار را به اندازه‏اى كه رباخوارى كرده، در دوزخ، از آتش انباشته مى‏كند.


ب – هرگونه كار نيكى را كه با پول به دست آمده از ربا انجام دهد، مورد قبول حق قرار نمى گيرد.


ج – پيوسته مورد نفرين خدا و فرشتگان قرار دارد، تا هنگامى كه حتى يك قيراط از پول ربا نزد او باشد (قيراط: كوچكترين وزن سنجش را گويند كه تقريبا به اندازه يك «نخود»: 124 مثقال مى باشد).


. در تفسير آيه شريفه «اكالون للسحت‏» (6) : ربا و رشوه و اجرت زنان فاجره آمده (7) . از جمله: محمدبن عيسى در «نوادر» روايت كرده: امام ابوجعفر الجواد عليه السلام فرمود: «السحت: الربا» (8) . سحت: مال حرامى است كه مايه ننگ وعار بوده باشد.


7. از ابوجعفر الباقر عليه السلام روايت است فرمود: «انما حرم الله – عز و جل – الربا، لئلا يذهب المعروف‏».


8. در روايت ديگر از امام صادق عليه السلام فرمود: «انما حرم الله الربا، كيلا يمتنعوا من صنائع المعروف‏».


9. باز از امام صادق عليه السلام روايت‏شده فرمود: «انه لو كان الربا حلالا، لترك الناس التجارات و ما يحتاجون اليه. فحرم الله الربا لتنفر الناس من الحرام الى الحلال، و الى التجارات من البيع و الشراء»&l t;SPAN dir=ltr>. (9)


در اين روايات، مفسده ربا را در اين جهت‏يادآور شده، كه سرمايه داران را از اقدامات نيك و خير انديشانه باز مى دارد. به علاوه، از كسب و فعاليت، و تجارت انبوه كه با سرمايه هاى آنان ممكن است‏به نفع جامعه و در راه رفاه مردم به كار بيفتد، جلوگيرى مى كند، و صرفا به همين اندازه بسنده مى كنند كه از دسترنج ديگران و در تنگنا قرار دادن مردم، بهره‏مند شوند. از اين جهت ضرر و زيان كلانى به روند اقتصاد و تجارت وارد مى سازند. و چنين جامعه‏اى رو به تباهى است لذا در حديث از امام صادق‏عليه السلام آمده: «اذا اراد الله بقوم هلاكا ظهر فيهم الربا» (10) موقعى يك جامعه رو به تباهى مى روند، كه ربا در ميان آنان رواج پيدا كند.


آثار و پيامدهاى ربا
آنچه از آيات و روايات، به دست مى آيد: ربا، يكى از آفات خطرناك جوامع بشرى است، كه در دو جهت اخلاق و اقتصاد، اثر سوء مستقيم دارد:


مردم را از نيكوكارى، و كمك رسانى به يكديگر، و يارى رساندن به طبقه مستضعف، و خدا را در نظر گرفتن، و هر گونه عمل نيك و خدا پسندانه، باز مى دارد.


بعلاوه، مايه توقف در حركت اقتصادى است و از به كار انداختن سرمايه ها در راه تجارت و صنعت و كشت و زراعت، و هر گونه عمل اقتصادى فعال، جلوگيرى مى كند، و صرفا سرمايه داران بزرگ، با استثمار كار ديگران، و سوء استفاده از نقطه ضعف فقر و نياز مستمندان، بار خود را مى‏بندند.


از اين رو، مورد نفرت و نفرين حضرت حق قرار گرفته، از هر گونه عنايت و رافت الهى دور مى‏مانند.


ربا و رباخوارى، مساوى است‏ با: 1. اعلام جنگ با خدا و رسول; «فاذنوا بحرب من الله و رسوله‏». 2. ظلم و ستم بر ديگران; «لا تظلمون …». 3. كفرورزيدن، بلكه شدت و غلظت در كفر; «ان الله لا يحب كل كفار اثيم‏». 4. تبه كار حرفه‏اى; «اثيم…». 5. مورد لعنت الهى قرار گرفتن; «لم يزل فى لعنة الله و الملائكة‏». 6. هفتاد بار زنا با محارم در بيت الله الحرام. 7. انتخاب نمودن پليدترين و پست ترين راه معيشت. 8. سلب بركت از زندگى و فلاكت‏بار شدن آن. 9. از دست دادن عقل و خرد و انديشه. 10. جاويد ماندن در جايگاه ويژه كافران در آتش دوزخ.


اين است آثار ده گانه رباخوارى، كه لازم مساوى آن بوده و قابل تفكيك نيستند و لذا حرمت ربا – با حفظ عنوان – قابل تخصيص نيست.


رباى قرضى و رباى معاملى
ربا، دوگونه است: يا در وام (قرضى) يا در معامله و داد و ستد نقدى (معاملى) است.


در وام، هرگونه اضافه بر مقدار آن، ربا محسوب مى شود و حرام است. صرفا اتحاد جنس شرط است، خواه «مكيل و موزون‏» باشد، يا از «معدودات‏» شمرده شود.


مقصود از «مكيل‏»: آنچه با پيمانه اندازه گيرى مى شود. و مقصود از «موزون‏»: آنچه با وزن و كشيدن مشخص مى گردد. و مقصود از «معدود»: چيزهايى است كه صرفا با شمارش عددى تعيين مى گردند.


در تمامى اينها اگر كسى به ديگرى، وامى دهد، كه همان جنس را با اضافه باز ستاند، ربا است.


البته شرط نيست كه صريحا اضافه را شرط كند، بلكه اگر قرار بر اين باشد، كه هر كه در اين شعبه پولى بسپارد، به او سود مى دهند، و مراجعه كننده با علم به اين جهت، به همان شعبه بسپارد، ربا و حرام است.


در رباى معاملى يا نقدى، فقط در «مكيل و موزون‏» حرمت دارد، مانند حبوبات و ميوه جات و هر چه با پيمانه يا كشيدن معامله شود. ولى در چيزهايى كه با مشاهده (ديدن) مانند گوسفند – در برخى جاها – يا با شمارش مانند تخم مرغ – نيز در برخى جاها – داد و ستد مى گردد، تفاضل (اضافه گرفتن) اشكالى ندارد (11) . لذا در معاملات پولى – اگر نقدا انجام گيرد – اضافه گرفتن بدون مانع است ولى اگر سكه مسكوك و از طلا يا نقره باشد، چون اعتبار به وزن آن مى باشد، در صورت تماثل (هر دو از يك جنس باشد) جايز نيست. همچنين اگر ديگر سكه ها يا اسكناس را، به اعتبار پشتوانه طلا يا نقره و جواهرات بدانيم، نيز همين حكم را دارد و به نظر مى رسد همين گونه است.


ادامه دارد…


منبع: فصلنامه نامه مفيد – شماره 13


www.iec-md.org

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید