فاطمه وثوقي
مقدمه
مردم قبل از اسلام در يك مرتبه پايين انساني زندگي ميكردند و دائماً در حال جنگ و جدال با يكديگ
ر بودند، تا اينكه نور اسلام بر دلهاي تاريك آنها تابيد و حيات طيبه را براي آنها به ارمغان آورد. از آن روز تاكنون دشمنان دين و بشريت، از راههاي گوناگون به مقابله با اسلام پرداخته و در صدد انحراف مسلمين بودهاند. در عصر حاضرهم با تهاجم فرهنگي غرب و صهيونيسم و ضعيف جلوه دادن دين به دست روشنفكران<
SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt" dir=ltr lang=AR-SA> بيمار ونيز به وسيله تجمل گرايي، هويت اصلي مسلمانان را مورد هجوم قرار دادهاند.
مقاله حاضر با ذكر نكاتي از آثار منفي تجمل در اسلام و جامعه و… به بررسي آن پرداخته تا گوشهاي از راههاي تهاجم فرهنگي دشمن را نشان دهد و ضمن آگاهي دادن از عواقب سوء تجمل گرايي و زيانهاي جبرانناپذير يا صعب العلاج آن، توجه خردمندان جامعه رابه نيرنگهاي جديد دشمن جلب كند و ضمن ياد آوري توجه اسلام به زندگي دنيايي مسلمانان به ياد آورد كه دنيا محل زندگي موقت ميباشد. خوشيهاي آن موقت و گذرااست و آنچه زندگي واقعي تلقي ميشود، زندگي ابدي، راحت و هميشگي آخرت ميباشد.
در اين باره قرآن ميفرمايد: «المال و البنون زينة الحياة الدّنيا و الباقيات الصّالحات خير عند ربّك ثواباً و خير املا»1 مال و فرزندان زينت حيات دنيايي هستندو (ليكن) اعمال صالح كه تا قيامت باقي است (مانند نماز، تهجد و ذكر خدا< ;/SPAN> و صدقات جاري چون بناي مسجد و مدرسه و موقوفات و خيرات در راه خدا)، نزد پروردگار بسي بهتر و عاقبت آن نيكوتر است.
جايگاه تجمل در اسلام
دين مبين اسلام در عين حال كه به زندگي دنيايي انسان توجه دارد و خداوند متعال وسايل رفاه و آسايش او را در دنيا فراهم آورده است، مسلمانان را به عدم افراط و تفريط در اين زمينه فراخوانده و به يك زندگي معتدل و خوب دعوت ميكند.
وقتي كه انسان زمام نفس خود را در دست گرفت، بر او لازم است كه حقوق جسماني خود رانيز بشناسد و از زيباييهاي زندگي كه خداوند براي او حلال كرده، كه شامل تمام لذات و مظاهر زندگي است و مزاج انسان سالم و معتدل طالب آنها است، بي تفاوت نباشد، حتي براي نياز جسمي ارزش قائل شده و دستور
ميدهد كه در صورت ضرورت، افرادي كه چيزي براي خوردن ندارند تا زنده بمانند براي ادامه حيات از گوشت ميته بخورند. در حاليكه گوشت ميته براي افراد عادي حرام است!
انسان فطرتاً كمال جو و زيبايي دوست ميباشد. بر همين اساس، اسلام ضمن اعتراف بهاين مسأله و نيازمنديهاي ديگر زندگي كه در طبيعت انسان نهاده شده، آنها را با ميل به ترقي كه اين ميل نيز در طبيعت انسان ريشه دارد معارض نميداند.
«گوستاولوبن» وزير سابق فرانسه در كتاب «تاريخ تمدن اسلامي» مينويسد:
«تاكنون هيچ مردمي مانند مردم جزيرة العرب ديده نشده كه در مدتي كوتاه و اندك، بتواند به اين حد از تمدن نائل شود»2. اين پيشرفت سريع مسلمين در صدر اسلام، نشانه اهميت دادن اسلام به زندگي دنيايي مسلمانان است. اما نظر اسلام اين است كه با ابزارهاي ترقي به ترقي نهايي كه همان هدف خلقت انسان است برسند و آن، تأمين رفاه زندگي ابدي در كنار زندگي دنيايي است. اينك زيبايي و تجمل را در اسلام بررسي مي كنيم.
فرق است بين زيبايي و تجمل
زيبايي غير از تجمل ميباشد و در اسلام جايگاه مثبتي دارد. به عنوان مثال، اسلام نظافت را نوعي زيبايي مي داند و به آن سفارش ميكند، زيرا در اثر مراعات نظافت زندگي انسانها در صفا و آرامش خواهد بود. اما تجمل كه ناشي از زياده خواهي و اسراف ميباشد، افراد جامعه را به ورطه سقوط مي كشاند و موجب از بين رفتن شخصيت والاي انسان ميشود. دشمنان اسلام نيز دقيقاً از اين همين راه، يعني با نشان دادن تجمل به عنوان يك نياز در جامعه. ايجاد وابستگي مي كنند و ملتها را ـ به خصوص ملتهاي مسلمان را ـ به سقوط و تباهي ميكشانند.
در هر جامعه مترقي و متمدن، نشانه ترقي و تمدن، مغزهاي متفكر و مخترعان و… آن جامعه هستند، نه درصد بالاي تجمل و مصرف گرايي. نويسنده خود شاهد بود كه در جنگ عراق و كويت، افرادي كه از كويت به ايران آمده بودند وقتي زندگي غير تجمل مردمايران (قم) را ميديدند، اعتراف ميكردند كه زندگي درست و اسلامي همين است و اظهار ميداشتند كه وقتي كه به كويت برگرديم به روش شما ايرانيان زندگي ميكنيم و قبول داشتند كه زندگي آنها يك زندگي مصرفي و پرتجمل است. روح مصرف گرايي به قدري درآنها ريشه دوانده بود. كه حتي نخهاي كامواي بافتني، به صورت بريده و كوتاه شده ازكشورهاي ديگر برايشان فرستاده ميشد! به همين علت است كه دشمنان انقلاب اسلامي درصدد رخنه كردن به شجره طيبه انقلاب اند كه بسان موريانه آن را از درون بپوسانند چون ديدند كه مردم شريف ايران نه تنها زمين نخورد و سقوط نكرد، بلكه دست سايرملتهاي ضعيف جهان را هم گرفت و الگوي آنها شد.
تجمل انواع و مراتبي دارد. در اخلاق، رفتار، حتي در سياست و صنعت هم رسوخ كرده است، ولي غالباً در قالب پوشاك و لوازم لوكس زينتي و غير ضروري ظاهر ميشود كه هريك از اينها در تغيير فرهنگ خودي و جايگزين كردن فرهنگ بيگانه موثر ميباشد. و عوامل تحريك شهوات، خيالبافي، در رؤيا زندگي كردن، اسراف، بي عاطفه بودن و ظلم وخيانت را به همراه دارد. و از همه مهمتر ايجاد سستي نسبت به اعتقادات و پوچي ودنباله روي از دشمنان اسلام ـ خصوصاً در نسل جوان ـ مينمايد.
در يك نگاه خردمندانه، ميتوان به سادگي متوجه شد كه وسايل رفاهي غير ضروري كه گاه توليدات داخلي هم جزء آنها حساب شده و با مارك خارجي عرضه ميشود، نسبت به ساير توليدات داخلي و واردات چشمگير و قابل تأمل است. و براي خريد آن وسايل و… ميليونها تومان سرمايه از كشور خارج ميشود و به جيب دشمنان اسلام ميرود و<
/SPAN> آنهابه وسيله همان سرمايهها بر عليه اسلام توطئه ميكنند و به وسيله نشريات مضر ومسموم افكار پاك و اسلامي مردم، خصوصاً نسل جوان جامعه را كه به قول حضرت امام «سرمايههاي فوق الارض» هستند به ركود ميكشانند. در يكي از پرت كلهاي حكماي يهود (صهيونيسم)آمده است. «ما بوسيله كتاب هايي كه با سبك شيوا و (زيبا) منتشر ميكنيم افكار مسموم را به خورد مردم ميدهيم.»3
اكنون كه بيست سال از انقلاب اسلامي ما ميگذرد، در حالي كه هويت و فرهنگ ملي ما آميخته با اسلام است، ولي امروز در جامعه ما اخلاق و رفتارهايي به چشم ميخورد ومورد قبول واقع شده كه با فرهنگ اصيل مذهبي و ملّي ما در تضادّ است.
چرا بايد وسايل زندگي و تزييني، حتي خوراك و تغذيه ما كه ريشه در فرهنگ بيگانهدارد، به قدري در جامعه ما رواج پيدا كند كه رنگ جامعه اسلامي ما را عوض كند وانقلاب اسلامي ما را زير سوال ببرد.
دليل بر اين مدعا گزارش مجري سيماي شبكه يك، در روز افتتاح صداي برون مرزي ايران ميباشد كه ايشان مي گفتند: «سالانه بيش از سي هزار نامه از گوشه و كنار جهان به ايران ميرسد كه در رابطه با شناساندن اسلام براي آنها ميباشد» »جاي بسي تأسف و نگراني است كه در چنين موقعيتي كه ايران جايگاه خود را به عنوانرهبر و الگو در جهان پيدا كرده است، عواملي دست به دست هم دادهاند و براي گسترشاين وضع ناپسند در جامعه با تبليغات آبكي و فريبنده، مظاهر كم ارزش مادي را دررسانههاي گروهي حتي در تابلوهاي خيابان و بر روي بدنه اتوبوسهاي خط واحد ترويج مي كنند، به طوري كه سبب شده است شيوع اين وضع (بيماري) به سرعت رو به رشد بگذارد.
امام راحل ميفرمايد: «راديو، تلويزيون و مطبوعات و سينماها و تئاترها از ابزارهايمؤثر تباهي و تخدير ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است و از آنها براي درست كردن بازار كالاها، خصوصاً تجمل و تزئين از هر قماش از تقليد در ساختمانها (گرفته) تانوشيدن و پوشيدن و گفتار در فرم آنها استفاده كرد. ما دزد را بيرون كرديم اما خودمان را پيدا نكرديم.»4 آيا اين است قدرداني از خون شهدا و سالهاي دور از وطن بودن امام (ره) «افان مات او قتل انقلبتم علي اعقابكم.»5 اگر او< ;SPAN dir=ltr> به مرگ يا شهادت در گذشت باز شما بدين جاهليت خود رجوع خواهيد كرد؟
تجمل از نظر آيات و روايات
همان طور كه اشاره شد، اسلام ضمن اهميت دادن به زندگي دنيايي بشر، او را براي به دست آوردن لذتها و زيبايي هاي دنيا تشويق نيز مي كند. قرآن كريم ميفرمايد:
«وَ ابتغ فيمـا آتيك اللّهُ الدّارَ الآخِرةَ وَ لاتَنسَ نَصيبكَ مِن الدُّنيا»6.به هر چيزي كه خدا به تو عطا كرده، از قواي ظاهري و باطني و مال و ساير نعمتهايدنيا بكوش تا ثواب و سعادت دار آخرت تحصيل كني و (ليكن) بهرهات را هم از (لذات ونعم الهي) دنيا فراموش مكن.
قرآن كريم به افرادي كه گمان مي كردند تحريم زينتها و پرهيز از غذاها و روزيهايپاك و حلال نشانه زهد و پارسايي و مايه قرب به پروردگار است، با لحن تندي ميفرمايد:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتي اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ»7. بگو اي پيامبر چه كسي زينتهاي خدا را كه براي بندگان خود آفريده حرام كرده و از صرف رزق حلال و پاكيزه منع كرده؟ سپس براي تاكيد اضافه ميكند: به آنها بگو اين نعمتها و موهبتها براي افراد با ايمان در اين زندگي دنيا آفريده شده اگر چه ديگران نيز بدون داشتن شايستگي از آن استفاده ميكنند و نيز«قُلْ هِيَ لِلَّذينَ ءامَنُوا فِي الْحَيوةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ.»8 بگو اين نعمتها در دنيا براي اهل ايمان است و خالص اينها (يعني لذات كامل بدون الم) و نيكوتر از اينها در آخرت بر آنان خواهد بود.
در مورد استفاده از انواع زينتها اسلام مانند تمام موارد، حد اعتدال را انتخاب كرده و ضمن تشويق مردم به استفاده از نعم الهي به خاطر طبع زيادهطلبي انسان
SPAN>كه ممكن است سوء استفاده كند و به جاي استفاده عاقلانه راه تجمل پرستي و زياده روي راپيش بگيرد ميفرمايد: «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا»9 بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد.
كلمه (اسراف) كلمه بسيار جامعي است كه هرگونه زياده روي در كميت و كيفيت و بيهوده گرايي و اتلاف و مانند آن را شامل مي شود. «امروز تحقيقات دانشمندان ثابت كرده استكه سرچشمه بسياري از بيماريها غذاهاي اضافي است كه به صورت جذب نشده در بدن انسانباقي ميماند كه هم بار سنگيني است براي قلب و ساير دستگاههاي بدن و هم منبع
آماده براي انواع عفونتها و بيماريها.10»
قرآن كريم تغذيه را به عنوان يك وسيله تكامل پذيرفته، لذا سفارش به خوردن غذاي پاك مينمايد چون غذاي حلال بر روي اخلاق انسان اثر دارد. لذا ميفرمايد:
«كلوا من الطّيّبات و اعملوا صالحاً»11 از غذاهاي پاكيزه حلال تناول كنيد و به نيكوكاري و اعمال صالح بپردازيد.
از آنجا كه تجمل گرايي، روي آوردن به دنيا محسوب ميشود و ساير دلبستگيها به دنياو وابستگي را به دنبال دارد. امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: «رأس كل خطيئةحبّ الدنيا»12
سرّ هر خطا، دوستي دنياست و نيز ميفرمايد: به راستي شيطان آدميزاده را در هر چيزيميچرخاند (تا او را گمراه كند) و چون از او درمانده گرديد، در برابر پول و مالدنيا جلو او را سخت ميبندد و گردن او را ميگيرد.13
امام باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: نمونه آزمند بر دنيا، كرم ابريشم است كه هرچه بيشتر ابريشم بر خود ميتابد و ميپيچد راه بيرون شدن خود را دورتر و بستهتر مينمايد تا از غم و اندوه مي ميرد.14 گرايش به تجملات زندگي، انسان را دچار بحران اقتصادي ميكند و حتي به خاطر به دست آوردن و نگهداري آن
تجملات، دچار بحران روحي هم ميشود. گرچه لذتي به همراه دارد اما لذتش زودگذر ميباشد. علي ـ عليه السلام ـميفرمايد: هر كه دنيا را در چشم خويش عظيم گيرد و جايش را در دلش بزرگ دارد و آنرا بر خدا برگزيند و به سوي آن انقطاع پذيرد (از همه ببرد و به آن پيوند كند) چنين كسي درست بنده دنياست .15»
اينها نمونههاي كوتاهي بود از آيات و روايات، در نكوهش دنيا داري و گرايش به تجملات و استفاده درست از دنيا در حدي كه مورد قبول اسلام است كه تقديم شد.
تجمل عامل انحطاط مسلمين در صدر اسلام
به همان نسبتي كه تجمل در جامعه برقرار ميشود، به همان اندازه هم ذهن مردم متوجه منافع خصوصي ميگردد. زماني همه مسلمين در صدر اسلام به پيشرفت اسلام فكر ميكردند و در سايه برادري و برابري متحد بودند، در مقابل دشمنان اسلام سر خم نميكردند، قدرت مسلمين نفوذناپذير بود. و در راه رسيدن به هدف نهايي كه گسترش و پيروزي اسلام بود از هيچ ايثار و گذشتي دريغ نميكردند، اما از وقتي كه گرايش به تجملات و دنياپرستي در ميان آنها رواج پيدا كرد، اين عظمت رو به تنزل گذاشت. «جرجي زيدان» مورخ مسيحي لبناني مينويسد: «پس از آن كه اعراب به كشور گشايي پرداختند، سيم و زور غلام و كنيز به جزيرةالعرب روان گرديد و اندك اندك اعراب مسلمان به فساد و هرزگي گرائيدند.16 بنابراين سرنوشت مسلمانان صدر اسلام بايد لوح عبرت براي مسلمانان عصرحاضر و آينده باشد. انقلاب ما هم وقتي پايدار خواهد بود كه همه امور زندگي ماانقلاب باشد، ولي تجمل مانع اين امر است افرادي كه فقط به چيزهاي ضروري احتياج دارند و آرزو
يي جز افتخار ميهن خودشان ندارند «مردمي كه انقلاب كردند و انقلاب شان حفظ و احياء ارزشهاي اسلامي و ملي بود اما وقتي روحشان با تجمل فاسد شده باشد آرزوي ديگري ندارند و به زودي دشمن قوانيني ميشوند كه مزاحم او هستند17» لذا ميبينيم افراد متجمل دين گريز هم هستند، چرا كه قانون اسلامي مانع جذب شدن آنهادر تجملات است به قول «منتسكيو»: در اين زمان است كه تقواي ملي با چه سرعتي رو به انحطاط ميرود زماني كه مردم روم به تجمل روي آوردند، در سلطنت «تي بر» نمايندگان سنا پيشنهاد كردند كه قوانين سابق مربوط به تجمل دوباره برقرار شود. شاه كه مرديبا اطلاع بود با اين تقاضا مخالفت كرد و گفت: دولت با وضع فعلي نميتواند دوامكند.18»
حكام نالايق جهان اسلام، فضايل اخلاقي و رفاه متوسط مسلمانان را به خاطر زيادهخواهي و جاهطلبيهاي خودشان از ميان مسلمين برداشتند و قوانين اصيل اسلامي را كه مورد تاكيد رسول خدا (ص) بود، به دست فراموشي سپردند و خود و مردم را اسير تجملات كردند. اين انحراف از زمان «عثمان بن عفان» شروع شد. «ابن خلدون» مينويسد:19 ديندر آغازِ امر، مانع غلو كردن در امر بناها بود و اسراف در اين راه را بي آن كه ميانه روي باشد، روا نمي دانست و چون مردم از روزگاري كه دين فرمانروايي مي كرددور شدند، به اين گونه مقاصد بيپروا گرديدند و طبيعت كشورداري و پادشاهي و تجمل خواهي بر آنان غلبه يافت. بنابر نقل مسعودي، عثمان در پنجمين سال خلافت خود كه بيست و هشت سال پس از هجرت پيامبر بود، دستور داد خانهاي مجلل برايش ساختند كه اتاقهاي متعدد و زيبا و تالارهاي بزرگ داشت اين تجمل گرايي كم كم به اطرافيان عثمان و كارگزاران و در نهايت به مردم سرايت كرد.20
در «طبقات ابن سعد» آمده:
زبير صحابي نامدار اسلام در بصره خانهاي ساخت كه امروزه هم معروف است و تجار و ثروتمندان بحريني و غير بحريني در آن جا اتراق ميكردند و در كوفه، مصر، اسكندريه هم خانه هايي ساخت. بعد از مرگ زبير 50 هزار دينار و 1000 اسب و هزار عبد و كنيز باقي ماند.21
طلحه صحابي ديگر و مشهور صدر اسلام، خانهاي در كوفه ساخت كه معروف به «دارالطلحتين» در كناسه ميباشد. غلهاش از عراق هر روز هزار دينار بود.22 نمونه هايي از اين قبيل بسيار است. تخريب تجمل گرائي بعد از بيست و هشت سال كه از عمراسلام مي گذشت، چنان مردم جهادگر و ايثارگر را عوض كرد كه نه تنها در ميادين جهادبه صورت فعال شركت نميكردند، بلكه آشكارا از فرمان خليفه و رهبر خود علي ـ عليهالسلام ـ كه خودشان به اصرار بعد از عثمان به خلافت انتخاب كرده بودند سرپيچي ميكردند. خطبه اشباح حضرت علي ـ عليه السلام ـ شاهد براين مدعاست.
دنيا داري و تجمل پرستي، طلحه و زبير را در مقابل رهبرشان به مخالفت
واداشت ورفتند جنگ جمل را به راه انداختند و عاقبت به سرنوشت بدي دچار شدند. عبدالرحمن يكياز اعضاي شش نفره شوراي خلافت عمر، وقتي از دنيا رفت يك هشتم مالش را كه بين چهارزنش قسمت كردند هشتاد و چهار هزار بود. (سهم يك زن) 23
در روز قتل عثمان، نزد خزانه دارش پانصد هزار درهم و صد و پنجاه هزار دينار و هزارشتر بود و< ;/SPAN> صدقاتي باقي ماند كه قيمتش دويست هزار دينار بود.24 بذل و بخششهاي عثمان به قدري بود كه اصحاب نمونهاي مثل ابوذر و عمار هميشه از او انتقاد ميكردند.
مطلب گويايي كه بر اين گفتهها صحّه ميگذارد، فرمايشات علي ـ عليه السلام ـ درخطبه معروف شقشقيه است كه ميفرمايد: «يخضمون مال الله خضمه الابل نبتة الرّبيع»25وقتي عثمان به خلافت رسيد (اقوام و اطرافيان او) مال خدا را خوردند، مانند شتري كه علفهاي نرم و لطيف بهاري را ميبلعد «علامه اميني» در «الغدير» آماري را ازعطاياي عثمان به اطرافيانش آورده كه نمونهاي ذكر ميشود.مروان پانصد هزار دينار، ابن ابي سرح، صدهزار دينار، زيدبن ثابت، صدهزار دينار،عثمان الخليفه. در يك مرحله صدو پنجاه هزار و در مرحله ديگر دويست هزار دينار ازعثمان به هديه گرفتند. 26 اين بذل و بخششها باعث شد، فقرا بيش از پيش در فقرزندگي كنند و حقوق عامه مسلمين از بيت المال صرف عيش و نوش و تجمل گرايي عدهاي معدود شد و يك حالت سستي و تفرقه و فاصله طبقاتي بين مسلمانان به وجود آمد و اتحاد از بين رفت و ديوار بلندي بين آحاد مسلمين كشيده شد كه آثارش تا به امروز در جهان اسلام باقي مانده و قابل مشاهده ميباشند. گر چه علي ـ عليه السلام ـ سعي كرد دوباره سنت پيامبر را در جامعه مسلمين جاري كند و آنها را دوباره به آغوش اسلام بازگرداند و اما مردم چنان عادت كرده بودند كه حاضر نبودند از تجملات و دنيا گرايي دست بردارند و مطيع رهبر خود باشند.
ضربههاي تجمل در قرون اخير
تجملگرايي شاهان قاجار در عصر اخير، باعث سقوط كشور ايران شد. به طوري كه بخاطرتجمل و خوش گذراني هر روز امتيازي به اجانب ميدادند و با آبرو و حيثيت مردممسلمان ايران بازي مي كردند و جسم ايران عزيز را تكه تكه كرده و به دست دشمن سپردند. جاي تاسف اين جاست كه علاوه بر جدا شدن قسمتي از ايران روسيه در «عهدنامه تركمانچاي» مبلغ ده كرور هم (مبلغ پنج ميليون تومان) به عنوان غرامت جنگي گرفت. فتحعلي شاه شش كرور را از خزانه پرداخت و براي پرداخت دو كرور ديگر «عباس ميرزا» عاقد قرار داد سخت به زحمت افتاد دولت انگلستان هم از احتياج ايران استفاده كرد و با پرداخت مبلغ دويست هزار تومان دو مادّه از پيماني را كه در سال 1229 با ايران بسته بود. و طبق آن مجبور بود در جنگ ايران با دول اروپايي به كمك ايران بشتابد خريد و الغاء كرد. دو كرور ديگر بر ذمه ايران باقي ماند كه در جريان قتل «گريبايدوف» كه ايران هيئت حسن نيتي براي عذر خواهي به دربار روس اعزام داشت،! امپراطور روسيه يك كرور از آن را به «خسرو ميرزا» رئيس هيئت بخشيد و براي تاديه يك كرور ديگر هم پنج سال مهلت داد.27 عهدنامه گلستان و امتياز حكومت بر خليج < ;SPAN class=formfield>فارس به بهانه برده فروشي و دادن امتياز گمرگ و معادن و امثال اينها كه هر كدام نياز به توضيح مفصل دارند، در جاي خود قابل تحليل و تفكر است كه تجمل انسان را به كجاها ميكشاند. پادشاهي كه ادعاي حكومت و بزرگي بر كشور دارد اما غلام اجنبي شده به قول خود شاه، شمال ميخواهند بروند روس اجازه نميدهد. به جنوب كشور ميخواهند بروندانگليس اجازه نميدهد. اين چه پادشاهي است!؟
اين اعمال زشت زمامداران ايران باعث شد كمكم زنجيرهاي اسارت و وابستگي به دست و پاي مردم شريف ايران زده شود. زماني كه امير كبير، آن مرد ميهن پرست، زمام امور كشور را به دست گرفت وارث خزانهاي خالي و كسر بودجه و تعهدهاي سنگين بود كه به ايران تحميل شده بود. «ميرزا يوسف مستوفي الممالك آشتياني» وزير ماليه كه مامور رسيدگي به امور مالي شده بود، پس از بررسي گزارش داد كه «خزانه كشور دچار ده ميليون ريال كمبود بودجه است»28 در صورتي كه اصل بودجه از بيست ميليون ريال تجاوزنميكرده است.
و در عصر اخير، رضا خان وقتي براي ديدار به تركيه رفت و زرق و برق آن جا را ديده به فكر تقليد و ترقي افتاد و
تحت تأثير حكومت «آتاترك» قرار گرفت كه به قول حضرتامام كه فرمود:
من مجسمه آتاترك را در تركيه ديدم كه يك دستش به طرف غرب بود ميگفتند اين نشانه اين است كه همه چيز در غرب است. اما رضا خان فقط تجمل پرستي غرب را آورد كه عامل وابستگي و<
SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt" dir=ltr lang=AR-SA> انهدام فرهنگ خودي بود و ميرفت كه قانون اسلام به دست فراموشي سپرده شود و فرهنگ ايران چهره عوض كند كه خداوند به دست مرد توانايي از سلاله پيامبر عظيمالشأن اسلام، مردم و كشور ايران را نجات داد. مطالبي كه ذكر شد، در واقع قابل تحليل و تفكر ميباشد تا مايه عبرت گردد و تاريخ دوباره تكرار نشود.
زماني كه استعمار گران براي شروع كار در ايران دست به كار شدند تا زمينههاي سقوط ملت ايران و انهدام فرهنگ ايراني را فراهم كنند از ترويج تجمل شروع كردند.
بنابر نقل سالمندان بزرگوار، براي اولين بار كه يهود ميخواست مجري اين طرح باشد، به وسيله رايج كردن لباسها و وسايل تجملي در ايران شروع به كار كرد. به اين صورت كه لباسهاي كهنه مردم را ميخريدند و به جاي آنها ظرف زيباي چيني و پارچههاي فاستوني ميدادند كه تا آن زمان مردم پارچههاي دست بافت خودشان را ميپوشيدند. وقتي به سراغ كاسب و بازاري ميرفتند و ميگفتند ما پارچههاي فاستوني (كت وشلواري) خوب به شما ميدهيم، مردم كاسب در جواب ميگفتند: ما قدرت خريد پارچههايش ما را نداريم. ميگفتند (يهود): ما از شما پول نميخواهيم. در عوض پول، شماميتوانيد گندم به ما بدهيد و اگر جواب ميشنيدند كه گندم هم نداريم، بايد صبركنيد به موقع رسيدن محصول، قبول ميكردند كه اشكالي ندارد شما هر وقت توانستيد گندم به ما بدهيد.
كشوري كه زماني گندم صادر ميكرد، حالا وارد كننده گندم از خارج ميباشد.
زماني براي خريد گندم ايران منت
عاليت نيز باز ميدارد و آرامش روحي آنها را به هم ميريزد.
اولين گام اين سقوط، اول در خانواده برداشته ميشود و اين تخريب فرهنگ به دستبزرگان خانواده صورت ميگيرد، چرا كه در هنگام خريد توجه ندارند كه سرمايه كشور ودست رنج خود را در نهايت به جيب چه كساني ميريزند و در مقابل خواستههاي سطحي و زودگذر فرزندان خود، زود تسليم ميشوند، در حالي كه اگر با فرزندان عزيز خودشان بامنطق برخورد كنند و آنها را از واقعيتها آگاه كنند مسلماً فرزندان فهيم ايران زمين خود حاضر نخواهند شد لباسي را كه غرب و صهيونيسم (آمريكا) و (اسرائيل) باصداي بلند فرياد بزنند: مرگ بر….. در چنين شرايطي، اين شعارها اثر چنداني نخواهد داشت و ريشخند آنها را هم به دنبال خواهد داشت و مردم هندوستان
زماني كه ميخواستند از استعمار انگليس سر پيچي كنند و خود را آزاد كنند به دستور رهبرانشانهمه مردم (به جز اندك) پوشيدن و استفاده از وسايل خارجي انگليسي را بر خودشان تحريم كردند، حتي مدتها مردم هندوستان در غذاي خود از نمك استفاده نكردند، زيراامتياز نمك كشورشان به دست استعمار بود و دچار بيماري شدند&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt” dir=ltr>.
اگر اين نقاب مرغوبيت جنس خارجي و يا استحكام آن به كنار زده شود، چهره كريه وابستگي و ذلت و پوچي و انهدام فرهنگ ايراني در پشت آن به چشم ميخورد.
هرگاه جامعهاي يا
گرچه نسل حاضر در صحنه مبارزاتي انقلاب اسلامي حضور نداشتند به خاطر صغر سن ياهنوز به دنيا نيامده بودند اما با مايه گرفتن از والدين بزرگوار خود و مردان ميادين نبرد آن روز، خود به انقلاب ديگر دست بزنند و حملههاي فرهنگي را دفع كنند و خودشان فرهنگ ساز جامعه خودشان باشند و دوباره نام ايران را در عرصههاي فرهنگي بين المللي بر سر زبانها و محافل علمي فرهنگي زندهتر كنند. هر چند قدمهاي اول برداشته شده و جوانان گرانقدر، در مسابقات علمي افتخارات قابل توجهي كسب كردهاند، اما نبايد به آنها اكتفا شود و اميد
است جوانان ديگر به تأسي از آن عزيزان افتخارآفرين، در صدد افتخار آفرينيهاي بسياري باشند و خود را در مقابل ويروس تجمل گرايي و فنا شدن به دست آن واكسينه كنند.
به اميد روزي كه شعار مرگ بر…… به شعور انقلابي تبديل شده باشد. آن روز است كه واقعاً غرب و صهيونيسم مر
گ خود را جلوي چشمان خود مشاهده خواهند كرد و خواب براي هميشه از چشمان آنها خواهد رفت، ان شاءالله. اگر امروز به اين توطئه غرب و… جواب مثبت داده شود، جهان اسلام قرباني مد پرستي شده و روز به روز قرباني زيادتر خواهدشد، دين در معرض فروش قرار خواهد گرفت و سرمايههاي ملي، خصوصاً جوانان عزيز به سرعت از دست خواهند رفت. اين غارتگران مال و جان به هيچ عنوان دوستدار مردم مسلمان نيستند. آنها حتي به هم كيشان خود نيز رحم نمي كنند، چه رسد به مردمي كه آنها راسرچشمه بدبختيهاي خود ميداند.
يهود وقتي كه از كشورهاي جهان، يهوديان را جمع كردند تا به فلسطين اشغالي ببرند، افرادي را كه قادر به كار زياد نبودند نميبردند.
پاورقيها:
11. سوره مؤمنون، آيه 51.
1. سوره كهف، آيه 46.
15. غررالحكم، ج 2، ص 706.
18. همان، ص 220.
19. تمدن اسلامي از ديدگاه امام خميني (ره) ،ص 129.
14. همان، ص 467.
16. مجموعه مقالات بزرگداشت امام خميني (ره)، ج 1، ص 164.
12. اصول كافي ج 3، ص 465.
17. روح القوانين، ص 217.
10
SPAN>. تفسير نمونه ذيل آيه اسراف 31، ج 6، ص 153.
24. همان، ص 76.
25. نهج البلاغه، خطبه شقشقيه.
20
21.مروج الذهب، ج 2، ص 133.
22. همان، ص 133.
26.الغدير، ج 8،ص 286.
23. طبقات الكبري، ج 3، ص 136.
29. نبردمن، ج1، ص237.
28. همان، ص
68.
27. اميركبير قهرمان مبارزه با استعمار، ص248.
2. تمدن اسلامي از ديدگاه امام خميني (ره)، ص 123.
30. محاكمه آزادي.
3. دنيا ملعبه دست يهود، ص 152.
4. خودباختگي از ديدگاه امام خميني (ره)، ص 58.
5. سوره آلعمران، آيه 144.
6. سوره قصص، آيه 77.
7. سوره اعراف، آيه 32.
8. همان، آيه 31.
9&l t;SPAN dir=rtl>. همان، آيه 31.
منابع: اصول كافي ج 3،
منبع: www.seraj.ir
http://www.dte.ir


