ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

آنان که يه کمي با حجاب مخالفند

فهرست مطالب

برخي زنان مخالفت اصو
لي با حجاب دارند، اما از ايشان كه بگذريم، برخي بانوان مسلمان و معتقد را شاهديم كه اهل «مِجابند» نه حجاب! شايد بتوان ريشه اين امر را در تنبلي، مسائل روان شناختي اعم از اميال و هوس هاي جنسي، ميل به هم رنگ شدن با جماعت، خود كم بيني و … يا مسائل انديشه اي مانند اظهار روشنفكري و مدرن بودن، گرايشات فمينيستي و اموري از اين دست دانست. مايلم در اينجا به يكي از انگيزه ها كه ظاهراً شيوع هم دارد بپردازم: باور به تسامح و تساهل اسلام درباره حكم حجاب.

برخي زنان در عين اعتقاد به اصل حجاب، بر اين گمانند كه اسلام، جزئيات دقيقي درباره حجاب معين نكرده است و تعيين اين جزئيات را بر عهده خود افراد نهاده است. به باور آنها خداي كريم و مهربان، كسي را به خاطر تخلفي جزئي و پيدا شدن چند تار مو يا باريك بودن كمر مانتو يا كوتاه تر از زانو بودن آن عذاب نمي كند. برخي معتقدند رنگ روسري، شلوار و مانتو بايد شاد باشد تا خود فرد و ديگر افراد جامعه خصوصاً همكاران و هم نشينان او دچار افسردگي نشوند و اسلام از آنجا كه دين افسردگي و اندوه نيست، قاعدتاً نبايد با استفاده از رنگ هاي شاد در پوشش زنان مخالفتي داشته باشد.

در تحليل اين اعتقاد، بايد نكاتي را بيان كرد:

۱- معمولاً هر گونه اعتقادي از اين نوع (تسامحي بودن قوانين و دستورات)، ريشه در تمايل به آزاد بودن در عمل و رهايي از محدوديت ها دارد. چگونه است كه در تخلف از مقررات راهنمايي و رانندگي، جاي هيچ تسامحي براي خود قرار نمي دهيم و خود را موظف به اجراي مو به موي آن مي دانيم اما در مقررات ديني، اهل تسامح و تساهليم؟ خداوند مي فرمايد: «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره»، پس، او به كمترين مقدار خير و شر نيز رسيدگي دقيق مي كند. نامه عمل انسان ها در قيامت چنان است كه «لايغادر صغيره و لاكبيره الااحصيها».

۲- لطف و مهر خدا بر غضب و خشم او پيشي گرفته است، اما ادب بندگي اقتضا مي كند كه انسان، دستورات خداوند را مو به مو اجرا كند و در مورد كاستي هاي احتمالي در بندگي، به رحمت واسعه پروردگار چشم بدوزد. در آيه ۶ از سوره انفطار آمده است: «يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم» يعني اي انسان چه چيز تو را به پروردگار كريمت غره كرد (فريفت) ؟ بنا بر مضمون اين آيه شريفه، نبايد از عفو الهي، استمرار نعمت ها و عدم عقوبت به خاطر گناهان، فريفته شد و كرم الهي را دستاويزي جهت تجاوز از مرزهاي شعائر و اوامر خداوند قرار داد. حتي برخي گناه خود را در برابر گناهان بزرگ ديگران قرار مي دهند و خود را مستحق ثواب مي شمرند! اين بدان مي ماند كه فرزندي بي ادب و متخلف، از ادامه يافتن مهرباني هاي پدر نسبت به خويش و نيز سكوت او در مورد تخلفات بسيار بزرگ برادرش، چنين برداشت كند كه پدر به استمرار بي ادبي او راضي است!

۳- اينكه اسلام جزئيات دقيقي براي حجاب معين نكرده است مطلبي صحيح است. واقعيت آن است كه از قوانين كلي، نمي توان انتظار داشت به جزئيات نيز بپردازند، چرا كه جزئيات بي شمارند و بسته به شرايط زمان و مكان، متحول مي شوند، اما آيا دستورات كلي اسلام درباره حجاب آن قدر كارايي ندارن
د تا حكم جزئيات را در شرايط زماني و مكاني امروز آشكار سازند؟ در شماره هاي پيشين بر اساس آيات و روايات گذشت كه حجاب، پوششي است براي بدن، زينت ها و حجم اندام ها به گونه اي كه مصداق تبرج نباشد و موجب تحريك و طمع بيماردلان نشود. همچنين مطرح شد كه حجاب به موازات مراتب تقوا، داراي مراتب و درجاتي است و هر چه موارد فوق بيشتر مراعات شود، حجاب كامل تر خواهد بود. قرآن به همه انسان ها دستور داده است «اتقوا الله ما استطعتم» . بنا بر اين هر زني بايد با كنار نهادن سست عنصري و بهانه هاي واهي، حداكثر تلاش خود را در حفظ حجاب اسلامي به كار بندد و براي كاستي ها از خداوند عفو بخواهد و به رحمت او تكيه كند. نه آن كه از سر لاابالي بودن و اهميت ندادن، حدود حجاب را يكي پس از ديگري زير پا بگذارد.

۴- «چند تار مو يا باريك بودن كمر مانتو يا كوتاه تر از زانو بودن آن»، هر چند به نظر كوچك مي رسند، اما اولاً گفته اند در گناه، به خردي آن منگر، بلكه به بزرگي كسي بنگر كه گناهش مي كني. ثانياً اينها و موارد مشابه، گناهي واحد نيستند، بلكه ذيل چند عنوان گناه هستند:

«تخلف از حجاب واجب»، «اعانه بر اثم» (كمك كردن به گناه و فراهم كردن بستر چشم چراني)، «ايذاء مومن» (آزار رساني به مردان مومن خصوصاً جوانان مجرد با ايماني كه در برخورد با زني با حجاب ناقص، مجبورند چشم بر زمين بدوزند و بر حس شهواني خود غلبه كنند) و «ترك نهي از منكر» (همان گونه كه رعايت حجاب كامل، نوعي مخالفت عملي با بي حجابي است و نهي از منكر محسوب تواند شد، بدحجابي، ترك اين نهي است و نوعي همگامي و همدلي با بي حجابان). ثالثاً چون اين اشكال بدحجابي، در ملاعام انجام مي شود، عناوين گناهان فوق الذكر را بايد در تعداد كساني كه در كوچه و خيابان حضور دارند ضرب كرد. رابعاً همه مسلمين علاوه بر شخص خودشان، در برابر جامعه و محيط اجتماعي نيز مسئولند و بايد در مسير تشديد، تكثير و ترويج شعائر و نشانه هاي اسلام در جامعه بكوشند. ه
مان گونه كه در يكي از شماره هاي پيشين اين نوشتار گذشت «من سنَّ في الإسلام سنَّه ي سيئه ي فعليه وزرها و وزر من عمل بها من به عده». هر زن بدحجاب، به سهم خود، بر رواج ناهنجاري ديني و كاهش نشانه هاي دين در جامعه كمك مي كند و در نتيجه گناه همه كساني را كه با ديدن ظواهر او يا همنشيني با او، نسبت به حجاب، اندكي تزلزل يا سهل انگاري يافته اند بر دوش خواهد كشيد. روشن است كه يك دختر نوجوان در جامعه و جمعي كه زنان پايبند به حجاب در آن اندكند، گرايش كمتري به حجاب كامل خواهد يافت و چه بسا در رعايت حجاب، احساس خود كم بيني و خجالت به او دست دهد. خامساً گناهان از جمله بدحجابي، روندي تدريجي و آرام دارند. بدحجابي، تسامح در رعايت حجاب كامل است و خود زمينه ساز مراحل عميق تر بدحجابي تا بي حجابي مي شود. زني كه پيش از اين، به خوبي خود را با چادر مي پوشاند، با عذر و بهانه هايي به مانتوي گشاد رضايت مي دهد، اما اندك اندك، نسبت به پوشاندن كامل موها بي تفاوت مي شود، سپس اشكال چنداني در پوشيدن مانتوي تنگ هم نمي بيند و گاه گاه در صحبت كردن و رفتارهايش، متانت و وقار رنگ مي بازد… وقتي مرز اوليه شكست، مرزهاي بعدي راحت تر مي شكنند. با ارتكاب يك گناه، گناهان عميق تر (كه روزي، براي فرد تابو تلقي مي شدند)، آسان مي شوند، زيرا هر گناه، تنها يك درجه و تنها يك درجه بدتر از گناه قبلي است!

۵- اما در مورد رنگ سياه: هر چند در جامعه ما، رنگ سياه، در عزاداري ها به كار مي رود، بايد توجه نمود كه تنها كاربردش، اين نيست. ما در موارد متعددي نظير رنگ اتومبيل، ساعت، كيف، كفش، كت و شلوار مردانه
و …. رنگ مشكي را بيش از ساير رنگ ها ترجيح مي دهيم بدون آنكه اين ترجيح نشانه افسردگي يا اندوه ما باشد.

عباي بسياري از روحانيون و پرده خانه كعبه هم مشكي است. در مورد رنگ حجاب، عرف هاي محلي و عرف كشورهاي مختلف اسلامي، گوناگون است و طبق دستور اسلام، نبايد از «لباس شهرت» كه هنجار شكن و هن
جارستيز است استفاده كرد. در ايران امروز، چادر مشكي عرف شده است و اين، عرف ناپسندي نيست. اولاً در اسلام سابقه دارد (مثلاً در تفسير كشاف ذيل آيه
۳۱ نور، از عايشه نقل كرده كه زناني بهتر از زنان انصار نديدم، وقتي آيه «و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن» نازل شد هر يك از آنان به گونه اي خمار به سر كردند كه گويي كلاغ روي سرشان است. اين نقل نشان مي دهد كه زنان انصار از رنگ مشكي براي پوشش استفاده مي كردند و اين امر مورد مخالفت پيامبر صلي الله عليه و آله قرار نگرفته است) . ثانياً چادر سرتاسري مشكي به زنان اين امكان را مي دهد كه در زير آن، از لباس هاي جذاب و شاد استفاده كنند و به محيط زنانه يا ميان محارم كه مي رسند، ظاهري خوب و مناسب داشته باشند. ثالثاً رنگ مشكي پوشش زنان، به لحاظ روان شناسي نيز قابل تاييد است. ماكس لوشر در كتاب «روان شناسي رنگ ها» (ترجمه ويدا ابي زاده، انتشارات درسا، ۱۳۸۳)، رنگ مشكي را به معناي «نه» در مقابل سفيد به معناي «بلي» مي داند و شي جي وا در كتاب «همنشيني رنگ ها» (ترجمه دهدشتي و پور پيرار، نشر كارنگ، ۱۳۷۷)، رنگ مشكي را رنگي وزين (در نتيجه، محبوب سياستمداران و هنرپيشه ها) و در ارتباط با ثروت و زيبايي مي
شمرد.

دكتر زينب جلالي مي نويسد: «در روان شناسي رنگ ها چيز جالبي خواندم كه وقتي انسان به يك چيز سفيد نگاه مي كند احساس مي كند انگار به آن چيز نزديك تر مي شود، اما وقتي چيز مشكي مي بيند احساس مي كند از او دور مي شود» (حجاب از ديدگاه روان شناسي، ص
۱۱، قم، مديريت تربيتي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره). در نتيجه، اين نگاه مخالفين كه پوشش مشكي زنان نشانه اندوه و غصه است، از پيش فرض و نوع نگاه آنان ناشي مي شود و كافي است نگرش خود را تغيير دهند و به رنگ مشكي پوشش زنان به ديده ارزش، متانت و وقار بنگرند.

مصطفی تبریزی


http://fa.tveslam.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید