ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

حضرت زینب سلام الله علیها

فهرست مطالب

حضرت زينب (سلام الله عليها )


&lt ;SPAN lang=FA style=”FONT-SIZE: 10pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman’; mso-bidi-language: FA”>خانم م.اكبري

بیوگرافی حضرت زینب(س)، مراحل زندگانی حضرت زینب(س)، کمالات حضرت زینب(س)


فصل اول: بیوگرافی حضرت زینب(س)



طهارت اصل و شرافت خانوادگی از مسائلی است که در اسلام بدان عنایت بسیاری شده است. در گزینش افراد برای تصدی امور مسلمین، در انتخاب فرد برای شریک زندگی، در درخواست حوائج مهم و اساسی از افراد و غیره به ما توصیه شده است، به سوی کسانی روی آوریم که دارای شرافت و نجابت و برخوردار از اصالت خانوادگی هستند و بر همین مبنای فکری است که ما از اصالت و ریشه و تبار حضرت زینب (س) آغاز می نمایم و در ادامه به شرح و توضیح آن می پردازیم. 1

1-1. اصل و نسب حضرت زینب(س)
جدش محمد مصطفی(ص) ختم انبیاء و آخرین حلقه از سلسله نبوت و مهلم به وحی و آورنده بهترین دین وکتاب و دارای مقام «إنّک لعلی خلق عظیم2» و مورد تأیید پروردگار در جنبه رحمت آوری و مایه مهر و عنایت برای جهانیان است.
پدر بزرگوار حضرت زینب(س) امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) پسرعمو و وصی پیامبر(ص) است او که نخستین مرد مسلمان بود و از آغاز تا پایان عمر، شب و روز در راه اسلام تلاش و فداکاری کرد که پس از پیامبر(ص) دومین انسان فوق العاده در جهان بشریت می باشد3. و آیات متعددی از قرآن در شأن امام علی(ع) گواه عظمت او می باشد که عبارتند از:
آیه اطعام4 ، آیه زکوة5 ، آیه ولایت6 ، آیه تطهیر7 ، آیه مباهله8 و…
مادرش فاطمه زهرا(س) مصداق خیر کثیر در قرآن عظیم است. مورخان نوشته اند که فاطمه(س) عزیز ترین دختران پیامبر (ص) و از لحاظ خلقت شبیه ترین آنها به رسول خدا(ص) و از لحاظ یادگاری او مهمترین یادگار ختم انبیاء بود حضرت فاطمه (س) در ههم فضایل پیشرو بود9. او در عبادت و سلوک آنچنان بودکه پاهای مبارکش متورم می گشت و از شب تا به صبح به رکوع و سجود می پرداخت10.

2-1. ولادت حضرت زینب (س)
در مورد روز، ماه و سال ولادت حضرت زنیب(س) اختلاف است11. برخی ولادت او در سال پنجم هجرت نوشته اند که مورد استناد برخی از مورخان است وبرخی دیگر سال ششم هجرت ذکر کرده اند که
در این رابطه اسناد بیش و کمی وجود دارد. ولی رأی دقیق سال پنجم هجری است و علامه مجلسی و جمعی از صاحب نظران این رأی را پسندیده اند که در هر صورت حضرت زینب (س) دو سال پس از ولادت امام حسین (ع) به دنیا آمدند12.
در مورد روز، ماه، ولادت نیز تفاوتهایی وجود دارد که مورخان بزرگ شیعه پنجم جمادی الاول را مورد قبول قرار داده و با دلایلی از آن دفاع کرده اند13.
در نحوه نامگذاری حضرت زینب (س) آمده است که در هنگام تولدش پیامبر(ص) در سفر بود فاطمه زهرا(س) به امیر المؤمنین(ع) پیشنهاد کرد نام او را تعیین کند امام علی(ع) فرمود: من هرگز بر حبیبم رسول خدا(ص) سبقت نمی گیرم، پیامبر (ص) از سفر بازآمد و از تولد نوزاد اهل بیت(س) آگاه گردید و فرمود: فرزندان فاطمه (س) فرزندان من هستند ولی نام آنان را خداوند تعیین می کند. در همین حال جبرئیل فرود آمد سلام و تهنیت خدا را به پیامبر (ص) و خاندان وی ابلاغ نمود و عرض کرد، خداوند به تو (پیامبر(ص)) سلام می رساند و می فرماید نام این دختر را زینب بگذار. چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشته ایم آنگاه رسول خدا(ص) زینب را گرفت و بوسید و فرمود: «توصیه می کنم که همه این دختر را احترام کنند که او مانند خدیجه کبری است14.
در رابطه با معنای «زینب» نوشته اند: «زینب» یا گرفته شده از «زَنِبَ» است از باب فَرِحَ یعنی فربه و یا به معنی درخت خوش بوی نیکو منظر15. که در این دو معنی مناسبات عرفانیه رعایت شده است در معنای فربهی اشاره به اجتماع کمالات در او می باشد زیرا که کمال انسان به اخلاق او است و چون عقیله بنی هاشم (حضرت زینب(س)) دارای مجموعه صفات کمالیه بود مخصوص به این اسم شریف گردیده است. همچینن آورده اند که زینب به معنای درخت نیکو منظر بدان جهت گفته شده که در کنایات و استعارات عرب هر شخص بزرگ بلکه هر چیز نفیس را به شجر تعبیر می کنند چنان که فرموده اند: «أنا وعلیٌ من شجرة واحد16.»
برخی دیگر گفته اند که «زینب» از «زین وأب» بوده است یعنی زینت پدر که به اعتبار همین معنی بعضی تعبیر از آن مخدره نموده به «زین ابیها» در مقابل «ام ابیها».
برخی در مورد اسرار نام زینب گفته اند: «زاء» اشاره است به مادرش زهرا که از کمالات او ارث بوده است. «یاء» کنایه است از پدر بزرگوارش علی(ع) و حکمت تقدیم مادر بر پدر همانا علاقه سنخیت و وحدت در انوثیت است. «نون» کنایه است از دو
برادرش حسنین (ع) چون قدر جامع بین آن دو بزرگوار نهایت المقامات است که مقام وصول باشد. «باء» کنایه از جد بزرگوارش «النبی الامی العربی» می باشد17.
در رابطه با القاب حضرت زینب(س) چند بعدی بودن حیات زینب (س) و پردامنه بودن صفات عظیم او سبب شده اند که برای او القابی متعدد پدید آید و هر فرد و گروهی از را صفتی خاص موسوم نماید که البته توان شمارش همه آنها خارج از این بحث می باشد ولی بر اساس آنچه در برخی از کتب و سیر نوشته شده اند مواردی را بیان می کند که عبارتند از:
1- عالمه غیر معلّمه: دانای بدون معلم
2- فهمه غیر مفهمه: فهمیده بدون تفهیم کننده
3- کعبه الرزایا: کعبه مصائب بزرگ
4- نائبة الزهرا(س) : جانشین فاطمه زهرا(س)
5- نائبة الحسین(ع): جانشین امام حسین(ع)
6- ملکة النساء: زن قدرتمند در میان زنان
7- عقلة النساء: بانوی خردمند در دنیای زنان
8- عدیله الخامس من اهل الکساء: همطراز پنجم اهل کساء (امام حسین(ع))
9- شریکة الشهدا: شریک و مشارک شهیدان
10- کفیلة السجاد: کفیل امام سجاد(ع)
11- ناموس رواق العظمة: ناموس آستانه کبریا و عظمت
12- سیدة العقائل: بانوی بانوان
13- سرّ ابیها: راز وجود و هستی پدر
14- سلالة الولایه: چکیده و عصاره مقام ولایت
15- ولیدة الفصاحة: زاده بلاغت و فصاحت
16- شقیقة الحسن: خواهر عزیز حسن(ع)
17- عقیلة خدر رساله: بانوی حریم رسالت
18- رضیعة الولایه: پرورش یافته دامان ولایت
19- البلیغة: زنی دارای بلاغت در سخن
20- الفصیحة: زنی فصیحه و با فصاحت
21- الکامله: زنی کامله و دارای کمال
22- عابدة آل علی: عابده خاندان علی(ع)
23- الصدیقه الصغری: صدیقه صغری(فاطمه زهرا کوچک)
24- الموثقه: زنی مورد وثوق و اعتماد
25- عقیلة الطالبین: عقیله بانوی خاندان ابوطالب
26- الفاضله: زنی با فضل و دارای فضیلت
27- عقیله الوحی: عقیله خاندان وحی
28- شمة قلادة الجلاله: در درخشان شکوه و جلال
29- نجمة سماء النباله: ستاره آسمان نجابت و شرف
30- المعصومة الصغری: عصمت صغری
31- قرینة النوائب: همدم دردها و مصیبت ها 33- قرة عین المرتضی: نور چشم علی مرتضی
34- صابرظ محتسبه: بردبار هوشیار
35- عقیلة النبوه: بانوی سراب نبوت
36- ربه خدر القدس: نگهبان حریم قدس
37- قبلة البرایا: قبله ابرار و نیکان
38- رضیعة الوحی: شیرنوش پستان وحی
39- باب حطة الخطایا: آستانه پناه گنهکاران
40- حفرة علی(ع) و فاطمه(س): پاره وجود و هستی علی(ع) و فاطمه(س)
41- ربیة الفضل: پرورش یافته خاندان فضیلت
42- بطلة کربلاء: قهرمان کربلا
43- عظیمه لواها: رایت دار بزرگ
44- عقیلة القریش: عقیله قریش
45- الباکیه: زن گریان و اشک ریز
46- سلیلة الزهراء: چکیده و عصاره فاطمه زهرا(س)
47- امین الله: امین خداوند
48- آیة من آیات الله: آیه ای از آیات خدا
49- مطلومة وحیدة: مظلومه تنها
50- عارفة: زنی عارف و شناساگر 18

3-1. رحلت حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) پس از شهادت امام حسین(ع) عمری طولانی نکرد. برخی آن را 5/1 سال پس از واقعه کربلا، گروهی 5/2 سال، و عده ای حدود 4 سال و بیش تر ذکر کرده اند. اما بیش ترین و معتبرترین اسناد که در عین حال بیشتر قابل قبول است این است که حضرت زینب(س) همان 5/1 سال پس از شهادت امام حسین(ع) رحلت فرموده است19. در تاریخ روز و سال وفات حضرت زینب(س) اختلاف اقول بسیار است. ولی از تتبع در روایات و مدارک می توان گفت که حضرت زینب (س) در نیمه رجب سال 62 هـ.ق در 56 سالگی رحلت نموده اند20.
راجع به محل دفن حضرت زینب(س) سه نظر وجود دارد که عبارتند از:
أ‌. مدینه منوره کنار قبور خاندان اهل بیت عصمت و طهارت یعنی بقیع.
ب‌. قاهره مصر.
ت‌. مقام معروف و مشهور در قریه «راویه» واقع در منطقه غوطه دمشق.
قول اول: (مدینه منوره) ظاهراً هیچ مدرکی به جز حدس و تخصین ندارد و مبتنی بر این نظریه احتمالی است که چون حضرت زینب (س) پس از حادثه کربلا به مدینه مراجعت کرده است. چنانچه رویداد تازه ای پیش نیامده باشد، بطور طبیعی در مدینه از دنیا رحلت نموده است. و نیز بطور طبیعی در بقیع آرامگاه خاندان پیامبر(ص) دفن شده است. در مورد قول دوم (قاهره مصر) نیز مدرک درستی در دست نیست. با تضعیف
اقوال اول و دوم اعتبار قول سوم ثابت می شود که مرقد حضرت زینب(س) را در قریه راویه از منطقه غوطه شام، وقاع در هفت کیلومتری جنوب شرقی دمشق، می داند. آنچه از تاریخ بدست می آید، قدمت بسیار بنای مزار حضرت زینب(س) است که درقرن دوم نیز موجود بوده است زیرا بانوی بزرگوار، سیده نفیسه، همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام جعفر صادق(ع) به زیارت این مرقد مطهر آمده است21.


پي نوشتها:
1- قائمی، علی؛ زندگانی حضرت زینب(س)، ص 17
2- قلم/ 4
3- محمد اشتهاردی، محمد؛ حضرت زینب(س) فروغ تابان کوثر، ص 15
4- انسان/ 8
5- مائده/ 55
6- نساء/ 59
7- احزاب/ 33
8- آل عمران/ 61
9- بابازاده، علی اکبر؛ سیمای زینب کبری(س) اسوه صبر و پایداری، ص 31
10- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج43، ص 81
11- محمدی اشتهاردی، محمد، همان، ص 17
12- مستدرک سفینة البحار، ج4، ص 302 (به نقل از همان)
13- قائمی، علی؛ همان، ص 24
14- ریاحین الشریعه، ج3، ص 38
15- ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص 453
16- فرازی از دعای ندبه
17- جزایری، نورالدین، فضائل الزینبیه، ص 55 و 56
ر.ک.رحمانی همدانی،احمد؛فاطمةالزهرا(س) ريال وجزائری،نورالدین،خصائص الزینبیه،و شرف الدین،انوارالقدسیه وعقیله الوحی،غروی اصفهانی،دیوان کمپانی
19- عمر رضا کحاله، اعدام السناء، ص 501
20- محمدی اشتهاردی، محمد؛ حضرت زینب(س)، فروغ تابان کوثر، ص 283 و 284
21- عزیزی، عباس؛ 200 داستان از فضایل و کرامات و مصایب حضرت زینب (س)، ص 169 و 170


 


 


فصل دوم: مراحل زندگانی حضرت زینب

مراحل زندگی حضرت زینب(س) ر می توان در سه مرحله بررسی نمود که عبارتند از در خانه پدر،درخانه همسر و درواقعه کربلاکه درادامه به شرح وتوضیح هر یک از موارد خواهیم پرداخت.

1-2. حضرت زینب (س) در خانه پدر
حضرت زینب (س) در محیطی رشد و نمو کرد که کانون فضائل بود و سراسر آن را صفا
و صمیمیت فرا گرفته بود محیط زندگی زینب (س) هنگام نشو و نما در همان مدینه در محیط خانه فاطمه(س)، علی(ع)، حسن(ع) و حسین (ع) بود و در پرتو انوار مقدس رسول خدا(ص) پرورش یافت. بنابراینکه ولادت حضرت زینب(س) در سال ششم هجری باشد و تاریخ رحلت پیامبر(ص) در سال یازدهم، زینب(س) پنج سال با پیامبر (ص) همراه بوده است و پیامبر (ص) نسبت به حضرت زینب (س) توجه خاصی داشت. زیرا که روزی جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد در حالی که گریه می کرد رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید جبرئیل عرض کرد: این دختر(زینب(س)) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با اندوه دست به گریبان خواهد بود گاهی به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانی دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) و از این مصائب دردناکتر و افزونتر اینکه به مصائب جانسوز کربلا گرفتار شود به طوری که قامتش خمیده شود و موی سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پراشکش را بر صورت زینب (س) نهاد و گریه سختی کرد. حضرت زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص)مقداری ازمصائبی را که بر زینب(س) وارد می شود برای حضرت زهرا(س) بیان کرد.
حضرت زهرا(س) پرسید: «ای پدر! پاداش کسی که بر مصائب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟» پیامبر (ص) فرمود: «پاداش او همچون پاداش کسی است که بر مصائب حسن و حسین(ع) گریه می کند.
حضرت زینب (س) در دوران کودکی روزی به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا(ص) و ای جد بزرگوارم شب گذشته خواب هولناکی دیده ام آمده ام برای شما بازگو کنم: در خواب دیدم طوفان سختی برخاست و جهان را تاریک ساخت. از شدت ناراحتی به این سو و آن سو پرتاب می شدم ناگهان به جانبی پرتاب شدم و در آنجا درخت بزرگی را دیدم به آن درخت چسبیدم تا جانم را حفظ کنم. طوفان آن درخت را از ریشه درآورد و به زمین افکند به یکی از شاخه های نیرومند آن درخت چسبیدم. طوفان آن شاخه را نیز قطع کرد سپس به شاخته دیگری چسبیدم آن نیز شکست سپس به دو شاخه چسبیده به همدیگر چسبیدم، طوفان آن را نیز در هم شکست سرانجام وحشت زده از خواب پریدم.
رسول خدا(ص) که به تعبیر این خواب آگاهی داشت بسیار متأثر و گریه سختی کرد آنگاه آن خواب را چنین تعبیر نمود خطاب به زینب(س) فرمود: «ای نور دیده آن درخت بزرگ جد تو رسول خدا(ص) است که به زودی طوفان اجل او را از پا در می آورد و آن شاخه نیرومند که نخست به آن چسبیدی م
ادرت می باشد، شاخه بعدی که به آن آویختی پدرت است، آن دو شاخه به هم چسبیده دیگر که به آنها چسبیدی دو برادرت حسن (ع) و حسین(ع) هستند که طوفان اجل آنها را از کنار تو جدا نمیاد و تو به فراق آنها مبتلا می شوی و دنیا به نظرت تاریک گردد و سیاه پوش گردی و در غم سوگ آنها بنشینی.»
کمتر روز و هفته ای می گذشت که رسول خدا(ص) را نبیند و در کنارش قرار نگیرد. شیرین زبانیهای کودکانه اش که از هوش سرشار او حکایت می کرد مایه جذابیت بیشتر او و سبب شادابی رسول خدا(ص) بود و نکته های ظریفی که رسول خدا(ص) در دوران خردسالی او القاء کرد، درسهائی ارزنده برای بزرگسالی او بود و او در ردیف صحابه پیامبر(ص) قرار داده اند و افرادی چون ابن عباس از او حدیث نقل کرده اند.
روزی زینب (س) در دوران کودکی، در دامن پدر ارجمندش حضرت علی(ع) نشسته بود علی(ع) را لطف و نوازش مخصوص، دخترش را آموزش می داد در این هنگام علی(ع) به زینب(س) رو کرد و فرمود: دخترم! بگو: یک . زینب (س) گفت: «یک» ، علی(ع) فرمود: بگو «دو» زینب (س) سکوت کرد علی (ع) فرمود دختر چرا ساکت هستی؟ صحبت کن، بگو «دو».
زینب(س) با شیرین زبانی ویژه ای عرض کرد: پدر عزیزم! زبانی که به گفتن «یک» حرکت و عادت نموده چگونه کلمه «دو» بگوید؟ (منظور زینب(س) یکتایی خدا بود که تمام ذرّات وجودش به توحید الهی گواهی می داد.)حضرت علی(ع)از پاسخ عمیق دخترش بسیار مسرور شد، او را به نشانه محبت تقدیر و تجلیل ، به سینه اش چسباند بین دوچشمان را غرق در بوسه ساخت.
در نقل دیگر آمده: «این بار زینب(س) از پدر پرسید: «پدر جان! آیا ما فرزندانت را دوست داری؟» علی (ع) فرمود: «آری البته چگونه شما رادوست ندارم، با اینکه میوۀ دل من هستید؟»
زینب(س) عرض کرد: «پدر عزیزم در دل دو دوستی جمع نمی شود، دوستی خالص برای خدا است، لطف و مهربانی برای ما است.
زینب (س) با این بیان به توحید خالص فعلی اشاره کرد که همان انقطاع و دلبستگی خالص برای خدا است ولی دوستی نسبت به فرزندان دوستی ظاهری و به معنی مهربانی است. منظور امام علی(ع) نیز همین دوستی بود که با بیان زینب(س) در آن سن و سال توضیح داده شد.
حضرت علی(ع) با طرح این گونه سؤالات می خواست مقام زینب(س) را در همان دوران کودکی به دیگران معرفی کند.
همچنین در رابطه با گذشت و ایثار حضرت زینب (س) از همان دوران کودکی
آورده اند که مهمانی به خانه علی (ع) آمد، غذا در خانه نبود. علی (ع) به فاطمه (س) فرمود: «آیا غذایی در خانه یافت نمی شود؟» فاطمه(س) جواب داد: نه جز یک عدد نان که آن را برای دخترم زینب(س) ذخیره کرده ام» زینب(س) بیدار بود سخن مادر را شنید، با این که در آن وقت حدود پنج ساله بود به مادر عرض کرد: «نان مرا برای مهمان ببرید من صبر خواهم کرد.»
چندی نگذشت که گوشه ای از خواب زینب(س) به وقوع پیوست. زینب(س) پنج سال بیشتر نداشت که جدش رسول خدا(ص) در آستانه رحلت قرار گرفت. در این لحظات زینب(س) می دید که بزرگترین پناه آنان جد بزرگوارشان در حال پیوستن به لقاءالله است.
سر مبارک حضرت رسول (ص) روی سینه پدر بزرگوارش امیر المؤمنین(ع) قرار گرفته بود گویا ودایع رسالت به سینه ولایت انتقال می یافت. ملائکه نیز گروه گروه نازل می گشتند و در عزای شریف ترین خلق عالم امکان به اهل بیت(ع) به ویژه فاطمه زهرا(س) تسلیت می گفتند. در همین روزها بود که نابکاران ماجرای غدیر خم را نادیده گرفتند و می خواستند که علی(ع) را به بیعت با خلیفه وادارند آمده بودند تااو را به زور از خانه اش بیرون ببرند. علی(ع) بیرون نرفت زهرا(س) پیش آمد و با ضربات «مغیره» و«قنفذ» نقش زمین گشت و با بدنی مجروح در بستر قرار گرفت.
زینب(س) در مجلس سخنرانی مادرش فاطمه (س) در مسجد رسول خدا(ص) در دفاع از حقوق اهل بیت (ع) و فدک حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به یاد داشت بطوری که خود یکی از راویان آن خطبه به شمار می آید.
حضرت فاطمه (س) بعد از پدر گرامی خود رسول خدا(ص) چند صباحی بیش در این دنیا نماند. زینب (س) مادرش فاطمه(س) را بعد از رحلت رسول خدا(ص) خندان و متبسم نمی دید. فاطمه (س) در غم از دست دادن رسول خدا(ص) چنان گریست که نام او در شمار گریه کنندگان معروف تاریخ چون آدم(ع)، یعقوب(ع)، یوسف و امام سجاد(ع) قرار گرفت.
زینب(س) به چشم خود دید که چگونه پدرش جسم پاک مادر را غسل داد وچگونه اشک ریخت و ازخدا صبر و بردباری طلبید . زینب(س) با دیدن چنین مناظری رو به سوی قبر جدش رسول خدا(ص) نموده و خطاب به او با آهی جانکاه چنین گفت: «یا رسول الله الاَن حقاً فقدناک» ای رسول خدا(ص) به راستی هم اکنون با رحلت مادرم فقدان و جای خالی تو را دریافتیم.
حضرت زینب(س) پس از شهادت مادر با اینکه کودک است به سر و سامان دادن امور خا
نه می پردازد و بر اساس آموزش ها و حتی سفارش هائی که از مادر داشت به مراقبت از پدر و حتی برادران می پردازد. و در خانه پدر مقام و منزلتی فوق العاده داشت. حوادث روزگار او را به گونه ای پرورش داد که توانست جای خالی مادر را در خانه اش پر کند.
به نوشته برخی از تاریخ نویسان درجه محبت زینب(س) به امام حسین(س) به گونه ای بود که هر روز چند بار به دیوار حسین(ع) می پرداخت و نوشته اند که هنگامی که حضرت زینب (س) شیرخواره و در گهواره بود هرگاه برادرش حسین(ع) از نظر او غایب می شد گریه می کرد وبی قراری می نمودوقتی که دیده اش به جمال دل آرای حسین(ع)می افتادخوشحال وخندان می شد.
البته باید به این نکته توجه شود که محبت حضرت زینب(س) به امام حسین(ع) تنها یک مسأله عاطفی نبود بلکه از یک محبت ریشه دار خالص ملکوتی خبر می داد محبتی که از سرچشمه نور مطلق و غیب نشأت می گرفت. چرا که پیامبر(ص) فرموده اند: انّ لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرُدُ ابداً… همانا برای قتل حسین (ع) سوزشی در دلهای مؤمنان قرار دارد که هرگز به سردی نمی گراید.
فطرت زینب(س) از همان آغاز با ایمان کامل آمیخته بود و گرمی محبت حسین(ع) در وجود زینب (س) از همان ایمان می جوشید و این از ویژگی های ایمان سالم و کامل هر انسانی است که حسین(ع) و خط فکری و عملی او را دوست بدارد. بنابر این گرمی محبت زینب(س) به حسین(ع) آمیزه ای از عشق، ایمان، عاطفه،شعور و دریافت زینب (س) بود، روشن است که چنین محبتی در راه هدف بسیار کارساز خواهد شد.

2-2. حضرت زینب(س) در خانه همسر
هنگامی که حضرت زینب(س) دوران طفولیت را سپری کرد و به سن ازدواج رسید بسیاری از بزرگان قبایل به خواستگاری آن حضرت (س) آمدند از آن جمله، اشعث بن قیس کندی بود. شرح حال اشعث اینگونه است که وی در سال دهم هجرت با جمعی از قبیله خود ایمان آورد و بعد از رسول خدا(ص) مرتد شد. و ابوبکر او را دستگیر کرد وخواهر کور خود را به شرط به او داد که خواهر ابوبکر برای او یک فرزند ذکور و یک فرزند انوث آورد که بعدها هر دوی اینها به اهل بیت(ع) خیانت نمودند به این صورت که اسماء دختر اشعث بن قیس کندی قاتل امام حسن(ع) شد و محمد بن اشعث بن قیس کندی از سربازان عمر بن سعد در سرزمین کربلا بود. حضرت علی(ع) که با علم لدنی خود بر احوال این خانواده آگاه بود. به این خواستگاری جواب منفی
داد. اما وی همچنان اصرار می ورزید تا اینکه امام علی (ع) به او فرمود: ای پسر بافنده (اشعث بن قیس کندی) پسر ابو قحافه (ابوبکر) تو را مغرور کرد که خواهر خود را به تو داد اگر این بار نام دخترم را در میان نامحرمان ببری جواب تو به جز شمشیر نخواهد بود.
از جمله افرادی که به خواستگاری حضرت زینب(س) آمدند عبدالله بن جعفر طیار بود. عبدالله بن جعفر به خانه امام علی(ع) رفت و آمد داشتند ولی حیاء و شرم مانع از این بود که اظهار مطلب نماید بالاخره فردی از سوی عبدالله بن جعفر خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین شما می دانید که رسول خدا(ص) به اولاد جعفر طیار چقدر علاقه داشت و روزی نظر به آنان نموده و فرمود: «بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا» همانا دختران ما از آن پسران ما هستند و پسران ما به دختران ما اختصاص دارند. بنابراین مناسب است که حضرت زینب(س) را به تزدیج عبدالله بن جعفر در آورید. و صداق او را مانند صداق مادرش فاطمه زهرا(س) چهارصد و هشتاد درهم معین فرمائید. حضرت امیر المؤمنین(ع) قبول فرمودند. وحضرت زینب (س) را به عبدالله بن جعفر طیار تزویج نمودند. البته مشروط بر این که هرگاه امام حسین(ع) خواست به مسافرت برود و حضرت زینب(س) خواست همراه او برود عبدالله بن جعفر جلوگیری نکند. عبدالله این شرط را پذیرفت و زندگی مشترک اسلامی آغاز گردید.
عبدالله بن جعفر به برکت این ازدواج مبارک تا چند روز مردم را اطعام می نمود و بر فقراء و مساکین انفاق بسیار کرد. بطوری که داستان جود و سخای وی ضرب المثل شده بود. حضرت امیرالمؤمنین(ع) همه روزه به خانه عبدالله بن جعفر و حضرت زینب(س) رفت و آمد داشت و به همان گونه که با فرزندان خود حسن(ع) و حسین(ع) رفتار می کرد با عبدالله بن جعفر هم همان رفتار را داشت. و هرگاه حضرت زینب(س) برای زیارت جدش رسول خدا (ص) اراده می کرد امام حسن(ع) از یک طرف و امام حسین(ع) از یک طرف حضرت زینب(س) می رفتند و امیرالمؤمنین(ع) کسی را می فرستاد تا چراغهای مرقد را خاموش کند تا مبادا نامحرمی به سوی حضرت زینب(س) نظر کند.
و هنگامی که حضرت علی(ع) به کوفه سفر نمودند عبدالله بن جعفر و حضرت زینب(س) را نیز همراه خود بردند و هنگام شهادت امام علی(ع) یک شب در خانه امام حسن(ع) و یک شب در خانه امام حسین (ع) و یک شب در خانه ام کلثوم زینب (س) به سر بردند و شب نوزدهم ماه مبارک رمضان در خانه حضرت
زینب(س) بوده اند.
و در هنگام سکونت حضرت زینب(س) در کوفه زنان شیعه به حضورش شرف یاب می شدند و از انفاس قدسیه حضرت زینب(س) بهره ها می بردند و به فیوضات کامل نائل می شدند. اما شرح حال عبدالله بن جعفر اینگونه است که پدرش جعفر بن ابیطالب برادر حضرت امیرالمؤمنین(ع) ده سال از حضرت امیر المؤمنین (ع) بزرگ تر بود و صاحب مناقب بسیار و شبیه به رسول خدا(ص) و قدیم الاسلام است و در مکه با رسول خدا(ص) درکنار امام علی(ع) و خدیجه (س) به نماز جماعت می ایستاد و از مهاجرین به جانب حبشه است و در آنجا بترویج اسلام مشغول بود و از برکت او نجاشی پادشاه حبشه و خلق کثیری به اسلام مشرف شدند. جعفر بن ابی طالب پس از دوازده سال زندگی پرافتخار در حبشه در سال هفتم هجرت همزمان با پیروزی جنگ خیبر به مدینه بازگشت. رسول خدا(ص) ضمن استقبال گرم از او پیشانیش را بوسید و فرمود: نمی دانم از کدام یک بیشتر خوشحال گردم پیروزی سپاه اسلام در خیبر؟ یا بازگشت برادرم جعفر؟! سپس خطاب به جعفر فرمود: امروز می خواهم چیزی را به تو هدیه کنم. حاضران پنداشتند که پیامبر(ص) درهم و دینار به وی خواهد داد ولی لحظه ای بعد آن حضرت(ص) سکوت را شکست و خواندن نمازی را به وی تعلیم داد که بعدها به نماز جعفر طیار معروف گشت.
در کیفیت و فضیلت نماز جعفر طیار آورده اند که اکسیر اعظم و کبریت احمر است و باعث آمرزش گناهان عظیمه است و افضل اوقات آن صدر نهار جمعه است و آن چهار رکعت است به دو تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد، سوره زلزال خوانده می شود و در رکعت دوم بعد از سوره حمد، سوره العادیات و در رکعت سوم بعد از حمد، سوره النصر و در رکعت چهارم بعد از سوره حمد، سوره توحید خوانده می شود و در هر رکعت بعد از فراغت از قرائت سوره های مذکور پانزده مرتبه «سبحان الله و الحمد الله و لااله الّا الله و اللهُ اکبر» و در رکوع بعد از ذکر رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه و در سجده دوم نیز به همین صورت و در هر چهار رکعت چنین است که مجموع تسبیحات سیصدمرتبه می شود و شرح مفصل این نماز در مفاتیح الجنان آورده شده است.
سرانجام جعفر بن ابیطالب در جنگ موته به آرزوی خود رسید و شربت شهادت نوشید و چون دستهایش در این جنگ قطع گردید پیامبر خدا(ص):
«إنّ الله یعَوّضُک عن ذلک بِحِناحین تطیرُ بهما فی الجنّة»
خداوند به تو دو بال عطا کرد تا باآنها در بهش
ت پرواز کنی.»
مادر عبدالله بن جعفر اسماء بنت عمیس نیز در مکه با جان و دل آیین اسلام را پذیرفته بود و در کنار همسرش جعفر بن ابیطالب راه حبشه را در پیش گرفت و پس از بازگشت به مدینه با خانواده پیامبر(ص) بسیار رفت و آمد داشت زیرا علاوه بر پیوند ایمانی محرم اسرار اهل بیت(ع) نیز بود و از جهت غرابت خواهرش «ام میمونه» همسر پیامبر(ص) و دوخواهر دیگرش به نامهای «لبابه و سلمی» به ترتیب همسران حضرت عباس و حضرت حمزه عموهای پیامبر(ص) بودند که پس از شهادت جعفربن ابیطالب با ابوبکر ازدواج کرد و پس از درگذشت ابوبکر همسری پرافتخار امیرالمؤمنین(ع) را کسب نمود.
در رابطه باخود عبدالله بن جعفر آورده اند که عبدالله بن جعفر از لحاظ جنبه های اجتماعی در صحنه احسان و کمک به نیازمندان و بی نوایان شهرت بسیار داشت و نمونه بارزی بود. و به جهت کثرت جود و سخا او را بحرالجود یعنی دریای جود و سخا می گفتند و این صفت به برکت دعای پیامبر(ص) بود که در حق عبدالله بن جعفر نموده بود که پیامبر (ص) در حق ایشان چنین دعا فرمود که: «اللهم بارک له فی صفقة» خدایا به معامله او (عبدالله بن جعفر) برکت بده، که پس از آن عبدالله بن جعفر همیشه در معاملات خود سودی می برد. و هیچگاه ضرر نمی کرد. همچنین عبدالله بن جعفر در تمام مراحل تابع اهل بیت(ع) بود. نمونه های این تابعیت عبارتند از: فرماندهی سپاه جنگی امام علی(ع) در جنگ صفین، امضای صلح نامه ماجرای حکمیت در نزد امام علی(ع) شرکت در جنگ درسال 36 هـ.ق ، بدرقه ابوذر غفاری همراه با امام علی(ع) و حسنین(ع) باوجود جلوگیری و اعتراض مروان بن حکم حاکم وقت مدینه.
اما در رابطه با سؤالی که چرا عبدالله بن جعفر در کربلا حضور نداشته است. پاسخ های متعددی وجود دارد.
اولاً اینکه: امام حسین(ع) قیام را بر وی واجب ننموده بود.
ثانیاً اینکه: در آن روزگار عبدالله بن جعفر نابینا بود.
ثالثاً اینکه: اجازه داد تا فرزندانش (عون، محمد) به کربلا روند.
بنابراین باید دلیل قابل توجهی برای عدم حضور داشته باشد و شاید تشخیص می داده است که ماندن او در مدینه از جهات مختلفی به صلاح و مصلحت نزدیک تر است.
در مجموع می توان گفت که رفتارهای او بعد از شهادت امام حسین(ع) بهترین دلیلی است بر اخلاص و ایمان و صداقت و اطاعت او از خاندان امامت(ع).
در رابطه با وفات عبدالله
بن جعفر اختلاف وجود دارد برخی وفات وی را در سال 62 هـ.ق درسن 62 در واقعه حرّه دانسته اندو برخی دیگر وفات وی را در سال 80 هـ.ق در سن 90 سالگی ثبت نموده اند. که قول دوم مشهور تر است.
فرزندان حضرت زینب(س)
در رابطه با تعداد فرزندان حضرت زینب (س) در تاریخ اختلاف است بیشتر مورخین برای آن حضرت(س) چهار پسر و یک دختر ذکر کرده اند که عبارتند از: علی،عون، محمد، عباس و ام کلثوم که دو فرزند حضرت زینب(س) بنام عون و محمد در کربلا شهید شدند.
و قول دوم این است که حضرت زینب(س) دارای سه پسر و یک دختر بوده اند که عبارتند از: جعفر، عون، علی و ام کلثوم.
که قول اول قابل پذیرش و قابل مقبولیت بیشتری می باشد.
اما درباره خواستگاری ام کلثوم دختر حضرت زینب (س) و عبدالله بن جعفر آورده اند که معاویه بن ابوسفیان به حاکم خود در مدینه مروان بن حکم نام نوشت که دختر عبدالله بن جعفر (ام کلثوم) را برای یزید خواستگاری کند و مهریه او را هر مقداری که پدرش گفت: قرار دهد و بدهکاریهای عبدالله بن جعفر را هم پرداخت کند تا میان بنی هاشم و بنی امیه صلح و صفا بر قرار گردد. اما عبدالله بن جعفر در مقابل این پیشنهاد گفت: اختیار زنان ما با حسن بن علی(ع) است. باید به نزد وی بروی مروان خدمت امام حسن(ع) رسید. و امام حسن(ع) بر حسب ظاهر با این خواستگاری موافقت کردوبه مروان گفت مجلسی ترتیب دهید و چون جمعی از بنی امیه و بنی هاشم در مجلس حضوریافتند مروان خواسته خودرا بیان کردبعداز پایان سخنان مروان امام حسن(ع)آغاز سخن کرد و بعد از حمد و ثنای پروردگار فرمود: مروان مطالبی را بیان داشتی، اکنون جواب خود را بشنو.
1- مهریه دختر را به عهده پدر واگذار کردی که این برخلاف سنت و روش پیامبر(ص) است وما بدان عمل نمی کنیم.
2- تاکنون کدام دختری ازما، دیدن پدر خود را قبول کرده است که این دومین او باشد.
3- تو این وصلت را وسیله صلح دو طائفه شمردی در صورتیکه چنین نخواهد بود زیرا اختلاف ما بر سر امور دنیوی نیست که آشتی بردار باشد. بلکه اختلاف و دشمنی ما با شما برسر راه خدا و دین می باشد که درآن صلح وآشتی راه ندارد.
4- گفتی بخاطر این ازدواج مردم افسوس و غبطه می خورند، افسوس و غبطه صحیح است اما بخاطر ارتباط با خاندان نبوت و رسالت نه بخاطر امور مادی و یزید.
5- آری انتخارات معنوی از
ناحیه رسول خدا(ص) و خاندان اوست نه از جانب یزید.
آنگاه امام حسن(ع) بر خلاف انتظار مروان حکم و حاضرین در مجلس – باهماهنگی قبلی که صورت گرفته بود – اعلام کرد: من این دختر را (ام کلثوم) برای پسر عموی خود قاسم فرزند محمد بن جعفر طیار به ازدواج در می آورم و قطعه ملکی را که در مدینه دارم و معاویه آن را به ده هزار اشرفی از من خریداری کرد مهریه او قرار دادم، تا وسیله تأمین زندگی او قرار گیرد.
مروان حکم با مشاهده این وضع بسیار شرمنده و ناراحت شد.
خانه داری حضرت زینب(س)
یکی از مطالبی که بیانگر شخصیت حضرت زینب(س) است موضوع همسر داری آن بانوی معظمه است که در کنار فضایل و مناقب بی شمار و مراجعات عمومی زنان در امور و مسائل شرعی، بانویی خانه دار بود. مدیریت او در خانه عبدالله بن جعفر و رسیدگی کامل به حوائج و خواسته های همسر از امور قابل توجه و درخور دقت است زیرا در تمام این مدت مدیه همسرداری حتی یک خبر ضعیف نقل نشده که حضرت زینب(س) کمترین کوتاهی و تقصیری درباره همسر خود و یا راجع به امور خانه کرده باشد. و کسی نگفته که حضرت زینب(س) بر اثر دلبستگی به امام حسین (ع) در ادای حقوق همسر خود کوتاهی کرده باشد. بلکه منش و بزرگواری رفتار حضرت زینب(س) در قبال شوهر در خانه عبدالله بن جعفر اعجاب نویسندگان عرب حتی برادران اهل سنت را برانگیخته می گوید: «تزوحبّ السیّدة زنیب من ابن عمها هذا فکانت مع زوجها اکمل سیدة ضمتها اهناًدار»؛ بانوی بزرگ زینب(س) با عموزاده خود عبدالله وصلت کرد او نسبت به شوهرش کاملترین بانوئی بودکه شکوهمندترین خانه ها او را در برداشت.

3-2. حضرت زینب(س) و حادثه کربلا
حسین(ع) به شهادت رسید و زینب(س) فریاد در گلو مانده حسین(ع) را در کوفه و شام و بعدها در مدینه و مصر به گوش مردم رساند. رسوائیها و پستی ها و مواضع ضد اسلامی بنی امیه را علنی ساخت.اگر عاشورا پیروزشدیکی از علل آن این بودکه خطابه های شورانگیز زینب(س)را به دنبال داشت که در ادامه به برخی ازعملکردهای حضرت زینب(س)پس از واقعه عاشورا اشاره می کنیم.

1-3-2. مشی مبارزاتی حضرت زینب(س)
در این زمینه بحثی عظیم و پردامنه ای را باید گشود که تنها به ذکر سه مبحث بصورت خلاصه قناعت می کنیم.

أ‌. جبهه شناسی حضرت زینب(س)
جبهه زینب(س) زنی مجاهده و
در مجاهده ستوده است. اهل رزم و مبارزه است او بهترین روش مبارزاتی را در حرکت و تلاش خود بر گزیده و با بهترین شیوه و فنون به پیش رفته است. یک عمر آگاهی و یک عمر کار ورزی حضرت زینب(س) را پخته و ورزیده کرده بود به ویژه که او تحت لوای برادرش حسین(ع) قدم بر می داشت. آنچه دانستنی بود خود می دانست و آنچه فرا گرفتنی بود حسین(ع) در جریان نهضت و در طول مدت مبارزه اش به او گوشزد کرده بود. بگفته استاد مرحوم دکتر آیتی: خطبه ها و سخنرانیهای حضرت زینب(س) از آن گونه نبود که بر اثر تحریک عواطف و ناراحتی های روحی فشار مصائب گفته شود بکله از روی نقشه دقیق و منظمی هر قسمت در جای خود و در حد لزوم و فرصت گفته شد. موضع سکوت و خاموشی او هم حساب شده بود. او می دانست که در کجا حرف بزند و در کجا ساکت باشد و در کجا مردم را به گریه اندازد و در کجا بی اعتنا در برابر حوادث بگذرد. حضرت زینب(س) در جریان کربلا بیدار بود هوشیاری داشت آنی از وظیفه غافل نبود. حتی عصر عاشورا با اینکه تازه مصیبت زده ای بود، با اینکه خیمه ها را آتش زده بودند دچار غش و ضعف نشد با کمال هوشیاری جریانات را زیر نظر داشت و حتی مراقب بود که کودکی گم نشود و بین او و دیگران فاصله ای نیفتد و به امام سجاد(ع) هم آسیبی نرسد و حضرت زینب(س) مواظب بود کودکان نان صدقه ای نخورند که بر آل رسول(ص) حرام بود. آری! حضرت زینب(س) چنان اندیشیده به پیش رفت که تاریخ هرگز خواری و ذلتی را درباره او ثبت نکرده است.

ب‌. عاطفه انگیزی حضرت زینب(س)
به هر میزان عواطف ریشه دارتر و اصیل تر باشند نقش و اثر آن اصیل تر و اساسی تراست. حضرت زینب(س) هنگامی که وارد قتلگاه شد در کنار اجساد پاره پاره برادر زمزمه و نوحه هائی داشت که در این مرثیه سرایی یک دنیا عظمت و اوج را برای امام حسین(ع) بیان کرد و این درحالی بود که دشمنان می شنیدند.
– جانم فدیا تو ای کسی که قربانی بوستان پیامبری
– جانم فدای تو ای کسی که فرشتگان به ولادت تبرک جستند.
– جانم فدای تو ای کسی که تو را تشنه شهید کردند.
– جانم فدای تو ای کسی که از محاسن شریف خون می چکد.
– جانم فدای تو ای کسی که با بدن پاره پاره و بی سری
– جانم فدای تو ای کسی که بدن ترا عریان به خاک افکنده و رفته اند و ….
این زمزمه ها چنان طوفان در دل خصم ایجاد کرد که از حر
کت دادن اسیران غافل شدند و نفرت و شرمی از عمل خودشان بر آنان مستولی شد.
حضرت زینب(س) در شام و در مجلس یزید نیز با سعی در عاطفه انگیزی عرصه را بر خصم تنگ و مردم را بیدار کرد او با سخنان سنجیده بیدرای هائی به وجود آورد. خطاب به یزید فرمود: أمن العدل یابن الطُلَقاء؟ آیا این عدالت است ای فرزند آزادشدگان از محل عاطفه و ریحان رسول خدا(ص)؟ اشاره به این نکته که حاکم اگر مسلمان است باید عدالت را در همه حال مراعات کند و تو نکردی.
«تخذیرک سرائرک و سوقُکَ بناتُ رسول الله» خانواده و اهل حرم خود را در پشت پرده جا دادی و دختران رسول خدا(ص) را در منظر و مرآی عموم قرار دادی؟ سخنان حضرت زینب(س) برای خصم تکان دهنده و برای مردم لرزاننده بود.

ت‌. موج آفرینی حضرت زینب(س)
سرانجام حاصل اقدامات حضرت زینب(س) جبهه شناسی و عاطفه انگیزی او ایجاد موجهائی عظیم و پردامنه بود که شعاع آن حتی داخل دستگاه بنی امیه را هم در برگرفت. که در ادامه به شرح و توضیح برخی از این جلوه ها و آثار می پردازیم.

اول: لرزندان دستگاه بنی امیه
دامنه موج در اندک مدتی به حجاز و یثرب رسید و از آن سو به دستگاه امپراطوری روم از آن بابت که نمایندگان شان در کوفه و دمشق حضور داشتند و از حادثه اطلاع یافتند. ارکان حکومت لرزید دستگاه در معرض تزلزل قرار گرفت و زمین برای سردمداران و عربده کشان عرصه کربلا تنگ و حضورشان در جامعه با اشکال مواجه شد. قاتلان امام حسین(ع) جرأت نمی کردند که در ملاء عام حضور یابند و افرادی چون شمر و عمر سعد و ابن زیاد و حرمله و خولی و … در مضیقه ای سخت قرار گرفتند.

دوم: وحشت انگیزی
شاید در آغاز کار دشمن عاطفه انگیزی و موج آفرینی زینب(س) را کم ارج و بی بها می دانست و به همین خاطر دست او را در عمل باز گذارد و این هم عنایت خدائی بود که دشمنان خاندان پیامبر را جاهل و احمق قرار داده بود.
عملکرد حضرت زینب(س) کم کم برای دشمن وحشت انگیز شد تا حدی که هر کدام از سران خصم سعی داشتند او را از محیط خود دور نگه دارند بدون آنکه به شخصیت و غرورشان لطمه ای بخورد. بطوریکه یزید پس از اندک مدتی به لعن ابن زیاد پرداخت و اصرار کرد خاندان پیامبر (ص) به مدینه برگردند و دستور داد سه روز درباره او برنامه عزاداری برپا سازند این عملکردها برای دوستی
و پشیمانی و دلسوزی نبود بلکه برای آن بود که عزاداری در محدوده دربار باشد و سخنان و مرثیه خوانان محدود باشند. و کار به جایی رسیده بود که یزید در محدوده حرم خود نیز ایمنی نداشت و مورد شماتت همسرش قرار گرفته بود همین مشکل برای ابن زیاد از سوی مادرش بود که او را جداً سرزنش کرد.


 


فصل سوم: کمالات حضرت زینب(س)

1-3. کمالات علمی حضرت زینب(س)
علم و دانش حضرت زینب(س) مانند دانش سایر صنوف بشری نیست که از طریق اکتساب و تحصیل ایجاد شده باشد بلکه علم آن حضرت(س) از منبع علوم غیبی نبوت و باب علم و دانش امامت سیراب گشته و به وسیله الهامات خفیه و افاضات نبویه و تعلیمات علویه که در جهان مادی راهی به سوی آن نیست أخذ علم و دانش نموده است.
حضرت زینب(س) علم منایا و بلایا از پدر بزرگوارش امام علی (ع) فرا گرفت و دارای اسرار بود امام سجاد(ع) خطاب به حضرت زینب(س) می فرمایند: «یا عمد أنت بحمدلله عالمة غیر معلّمة و فهمة غیر مفهّمة» عمه جان تو عالمه ای هستی بدون این که معلم داشته باشی و فهمیده ای هستی بی آن که کسی مطالب رابه تو
فهمانده باشد.
حضرت زینب(س) در ایام پدر بزرگوار خود در کوفه چنان چه در بعضی کتب آمده است مجلسی در منزل خود برپا می ساخته است که برای زن ها تفسیر قرآن بیان می فرموده است یکی از روزها تفسیر «کهیعص» را می فرمود در این هنگام امیرالمؤمنین (ع) وارد شده و فرمود: ای نور دیده شنیدم تفسیر «کهیعص» را برای زن ها بیان می نودی عرض کرد: بلی فدایت شوم فرمود: این رمزی است در مصیبت وارده بر شما عترت پیامبر(ص) پس مصایبی که بر آن حضرت (ص) وارد می شد برایش بیان فرمود.
حضرت زینب(س) تربیت شده آغوش «وحی» همچون مادرش فاطمه زهرا (س) مرجع فکری و علمی برای بانوان جهان تشیع می باشد.
حضرت زینب(س) جلسات آموزشی و تفسیر قرآن داشت که زنان و مردان جداگانه از آن برخوردار می شدند حرام و حلام را می آموختند و از علوم غیبی که مخصوص خاندان اهل بیت(ع) بود بهره ها می جستند. صدها روایت اخلاقی و اعتقادی از آن بانوی بزرگوار نقل کرده اند که نمونه بارز آن خطبه پر محتوای حضرت فاطمه زهرا (س) در دفاع از ولایت علی(ع)، موضوع فدک و تبیین رسالت پیامبر(ص)، و استیضاح خلیفه است که حضرت زینب(س) در حالی که پنج سال داشت آن را به دقت به دیگران انتقال داد و دانشمندان بزرگ اسلام همچون «عبدالله بن عباس» شاگرد پرافتخار امیرالمؤمنین(ع) آن را از حضرت زینب(س) نقل نموده است.
حضرت زینب(س) دختر بزرگ علی (ع) و یادگار پنج تن آل عبا تمام فضائل انسانی را از آنان به ارث برده بود در علم و فصاحت و بلاغت وارث امیر المؤمنین(ع) بود، گویا سخنان علی(ع) از حلقوم و زبان زینب(س) جاری می گشت.
حضرت زینب(س) وارث خاندانی بود که سرسخت ترین دشمن آنان یزید دربارۀ آنان گفت: «إنّ هولاء ورثوا العلم و الفصاحة و زقوا العلم زقاً» اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر(ص) به ارث برده و آن را همراه شیرخوارگی از پستان مادر می مکند.
هنگامی که امام زین العابدین(ع) پس از شهادت پدر به شدت مریض بود. حضرت زینب(س) با شایستگی تمام جانشینی ایشان شد. و مرجع فکری و علمی جهان تشیع گردید و فتاوی لازم را صادر نمود تا از این طریق نیاز شرعی و علمی مردم را برطرف سازد وامام معصوم را نیز که از سوی امویان مورد تهدید بود نجات دهد.
همین مرجعیت فکری و علمی حضرت زینب(س) بودکه مورد توجه هزاران انسان فداکار و مؤمن قرار گرفت و فرماندار مدینه آن حض
رت (س) را به دستور یزید تبعید کرد.
همچنین حضرت زینب(س) از جد بزرگوارش رسول خدا(ص) و پدرش علی مرتضی (ع) مادرش فاطمه زهرا(س) ، برادرانش امام مجتبی(ع) و سید الشهدا(ع) ، اسماء و دیگر شخصیتها، احادیث بسیاری نقل نموده است و امام سجاد(ع) عبدلله بن عباس، عبدالله بن جعفر، فاطمه صغری دختر امام حسین(ع) و دیگر راویان حدیث از ایشان احادیثی را نقل کرده اند. در این زمینه علماء و دانشمندان و محدثین بزرگ سنت نیز اتفاق نظر دارند که حضرت زینب (س) زنی فوق العاده تیز هوش، عاقل، فصیح و بلیغ بود و احادیث بسیاری از مادرش فاطمه(س) ، ام سلمه، اسماء و دیگران نقل نموده است.
در طول پنج سال خلافت امام علی(ع) در کوفه، زنان کوفه متوجه علوم و کمالات حضرت زینب(س)شدندو نمایندگانی به حضور امام علی(ع)فرستادندتااجازه فریادازمحضر دخترش استفاده نمایند. زیرا حضرت زینب(س) تجسم حضرت زهرا(س) در میان مردم کوفه بود از آن پس کلاس درس شروع شدو جنب وجوش عجیبی در میان زنان کوفه به وجود آمد. زنان کوفه در این مجالس برتفقه دینی واطلاعات قرآنی دست می یافتندوسرشارازعلم وکمال به منزل برمی گشتند.

2-3. فضائل اخلاقی حضرت زینب(س)
دنیا به تعبیری مکان کمال جویی و کمال یابی است هر کس می تواند در مسیری که خدا تعیین نموده و انبیاء الهی و اهل بیت عصمت و طهارت رفته اند گام بر دارد و کم و بیش به اهداف و کمالاتی برسد که اولیا رسیده اند. با این مقدمه به این نتیجه می رسیم که حضرت زینب(س) ستاره درخشانی است که در آسمان علم و تقوی و عمل طلوع کرد و تمام فضائل انسانی را در درون خود جای داد و چنان شایستگی از خود نشان داد که محرم راز الهی شد. که در ادامه به گوشه ای از فضائل اخلاقی آن بزرگوار اشاره می کنیم.

1-2-3. عبادت و عرفان حضرت زینب(س)
حضرت زینب (س) در عبادت و عرفان و مناجات کم نظیر بود و همانند جد و پدر و مادر خود با خدای خویش راز و نیاز داشت. او آنچنان در عبادت معروف و مشهور بود که امام حسین(ع) با آن مقام و عظمتش در هنگام وداع آخر به خواهرش می فرماید: «یا اختاه لاتنسینی فی نافلة لیل» خواهرم در نماز شب مرا فراموش مکن.
فاطمه دختر امام حسین(ع) نقل می کند: «و امّا عمّتی زینب فانّها لم تزل قائمةٌ فی بلک الیلة ای عاشیزة من المحرّم فی محرابها تستغیثٌ الی ربّها و ماهدات لنا عین و لاسکنت ل
نازفرةٌ»؛ عمه ام زینب(س) شب عاشورا در محراب عبادتش پیوسته مشغول عبادت بود و با خدا راز و نیاز می کرد و از او یاری می طلبید و تمام چشمها در این شب گریان و پریشان بود.
امام سجاد(ع): «ما ترکت تَهَجُّد هالله طول دهرها حتی لیلة الحادی عشر من المحرم». زینب کبری(س) هرگز در عمرش نافله شبانه را ترک نکرد حتی شب یازدهم (که غرق گرفتاری و ماتم عزیزان بود.

2-2-3. زهد حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) در درجه اعلاء رضایت و تسلیم را داری بود خانمی که شوهرش بحر الجود لقب داشت و خانه اش از جهت پاسخگویی به حوائج فقراء یگانه بود و از نظر مال وجاه و جلال دنیوی در وفور نعمت قرار داشتند با این حال برای کسب رضای خدا از همه آنها صرف نظر کرد و به کلی از آنها چشم پوشید. حتی از شوهرش و با رضایت شوهر از اولادش و خدم و حشم و به کمک برادرش امام حسین(ع) شتافت تا دین خدا را یاری کند و برای جلب رضایت خداوند، تن به اسارت داد تا آنکه به مقامات عالیه نائل گردید.

3-2-3. صبر و شکر حضرت زینب(س)
مصیبتهایی که بر حضرت زینب(س) وارد شد وی را «ام المصائب» لقب داده اند و هر کدام از این مصیبتها کافی بود که تا انسانی را از پای درآورد. ولی حضرت زینب(س) آنچنان صبر و استقامت کرد که از قول او نقل کرده اند که فرموده است: «سأصبر حتی یعجز الصبر عن صبری»؛ آنچنان صبر و استقامت کنم که خود صبر از صبر من ناتوان گردد.
پس از مقام صبر، مقام رضا است که بالاتر از مقام صبر است حضرت زینب(س) این مقام را نیز با بهترین وجه به پایان رسانید زیرا که خبر رضا و خشنودی خدا چیزی نمی خواست و پس از مقام رضا مقام شکر است. حضرت زینب(س) فردی شکر گذار و سپاس گوی خدا بود در سراسر تاریخ حیات او هر جا که سخن از سخنان زینب(س) است، در رأس آن حمد و سپاس خدا را می بینیم این مسأله حتی در وقایع بعد از شهادت که حضور او در عرصه حیات بیشتر از موارد دیگر بود، کاملاً به چشم می خورد. که از جمله آن سخنان آن حضرت (س) در مجلس ابن زیاد می باشد که سپاس خدای را گفت و شهادت را افتخاری برای خانواده خود ذکر کرد.

4-2-3. عفت و حجاب حضرت زینب(س)
پس از شهادت حضرت فاطمه (س) دخترش حضرت زینب(س) الگوی عفت و تقوی بود و این رسالت را به حکم شرع و وظیفه به عهده گرفت و از همه جهات به ویژه در جنبه ستر و عفاف نائبة الز
هرا(س) بود. به گفته علامه مامقانی او درحجاب و عفاف فریده زمان بود واحدی از مردان از زمان کودکی و دوران زندگی پدر و برادران تا واقعه کوفه حضرت زینب(س)را ندیده بودند.
یحیی مازنی روایت کرده است: «مدتها در مدینه در خدمت حضرت علی(ع) به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه حضرت زینب(س) بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده، صدایی از او به گوشم نرسید.

5-2-3. فصاحت و بلاغت حضرت زینب(س)
برخی از کمالات و سجایای حضرت زینب(س) در بلاغت و فصاحت سخن او قرار دارد و غرض از آ« روشنی و همه فهمی سخن، سلاست در آن، انتخاب لفظ و معنای درست است و گفته شده که فصاحت و بلاغت حضرت زینب(س) به کسی جز پدرش امام علی(ع) تشبیه نمی شود که گفته اند: «کانّها تفرع عن لسان امیرالمؤمنین(ع) » یعنی گویا سخنان حضرت زینب(س) (در کوفه) از زبان امیرالمؤمنین(ع) قصد و آهنگ می نمود و هر کس درباره کربلا و در احوال و سرگذشت های امام حسین(ع) کتابی نوشته است. و هنگامی که مرد پلید و جنایت کار یعنی پسر زیاد فصاحت حضرت زینب(س) را دریافت به صورت تحقیرانه ای گفت: «انّ هذه السّجاعة و لعمری لقد کان ابوها سجاعاً شاعراً» به راستی که این زن در علم سجع گویی زیر دست است پدرش نیز سجع گو و شاعر بود؟ و حضرت زینب(س) در پاسخش فرمود: «ماللمراة و لسجاعة، انّ لی عن السّجاعة لشغلاً ولکن صدری نفث بما قلت». یعنی «زن را با سجع گویی چه کار؟ مرا بدان دل بستگی نیست و آنچه شنیدی سوز سینه ام بودکه بر زبان جاری شد.

6-2-3. مدیریت و تدبیر
از اسرار پیروزی حضرت زینب(س) مدیریت اوست . که در ایجاد تاریخ اسلام نقش فوق العاده ای را ایفا کرده و در بسیاری از صفحات تاریخ عاشورا حضور یافته و حتی در مواردی بسیار خود آن را رقم زده است و هدف وسیع سالار شهیدان را با تمام و کمال اجرا نموده است و جریان عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش بدون حضور حضرت زینب(س) تداوم نمی یافت و این پیروزی از جنبه بعد مدیریت حضرت زینب(س) شامل مدیریت برخود با مسلط بدون بر خویشتن به صورتی که مالک خشم و غضب و مهار کننده عواطف خود باشد و داشتن روحیه ای عظیم.
مدیریت بر دیگران با دلداری و پرستاری از زنان داغدار و کودکان صغیر و امام سجاد(ع) در هنگام کسالت.
مدیریت بر عالم هستی با معجزه ای که از خود در ساکت کردن همهمه ها و هجوم ها نشان دا
د به گونه ای که نفس ها در سینه حبس شد و زنگ شتران از صدا باز ایستاد و این نفوذی در جهان وجود و طبیعت بود که از سوی حضرت زینب(س) انجام شد.

3-3 کرامت های حضرت زینب(س)
هر که را حاجتی باشد دنیویه یا اخرویه هرگاه متوسل به حضرت زینب(س) شود مأیوس نخواهد شد. چرا که انجام مقاصد از قبیل، رحمت ها هستند و اعطای هر مطلبی رحمتی است خاص. و چون حضرت زینب(س) عالم به رحمات و قادر بر اعطای هر گونه موهبات می باشد چگونه ممکن است کسی درخانه او برود و مأیوس گردد؟در حالی که آنان از خانواده ای با صفت جود و بخشندگی می باشند. در ادامه به شرح و توضیح برخی از کرامات آن حضرت (س) می پردازیم.

1-3-3. نفرین حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) فرموده اند: کنار خیمه ایستاده بودم ناگهان مردی کبود چشم به سوی خیمه آمد(خولی) و آنچه در خیمه یافت سرقت کرد. امام سجاد(ع) روی فرش پوستی خوابیده بود، آن نامرد آن پوست را آنچنان کشید که امام سجاد(ع) روی خاک زمین افتاد. سپس او متوجه من دشو مقنعه ام را کشید و گوشواره ام را از گوشم بیرون آورد بطوری که گوشم پاره شد. و در عین حال (خولی) گریه می کرد. گفتم غارت می کنی در عین حال گریه می کنی؟ گفت برای مصایبی که بر شما اهل بیت پیامبر (ص) وارد شده گریه می کنم. گفتم خداوند دستها و پاهایت را قطع کند و در آتش دنیا قبل از آخرت بسوزاند.
بعد از گذشت زمان هنگامی که مختار روی کار آمد به دستور مختار خولی را دستگیر کرده و نزدش آوردند، مختار به او گفت تو در کربلا چه کردی؟ جواب داد به خیمه علی بن حسین(ع) رفتم روسری و گوشواره زینب(س) را کشیدم و ربودم. مختار گریست و گفت در این هنگام زینب(س) چه گفت: خولی جواب داد گفت: خدا دستها و پاهایت را قطع کند و تو را در آتش دنیا قبل از آخرت بسوزاند. مختار گفت: سوگند به خدا خواسته او را بر می آورم، آنگاه دستور داد دستها و پاهای خولی را بریدند و او را آتش زدند.

2-3-3. سکوت محض در هنگام خواندن خطبه
در دروازه کوفه در آن ازدحام و شلوغی که صدا به کسی نمی رسد حضرت زینب(س) می خواست حقیقت را برای مردم بیان کند و خطبه ای انشاء نماید هیچکس گوش نمی کرد و سر وصدای لشکر و هیاهوی تماشاچیان و هلهله آنان نمی گذاشت که صدا به کسی برسدکه ناگاه به قوه ولایت اشاره فرمود: «إشارت الی الناس إن إسکتوا فآرتدت الآصوات و س
کنت الأجراس» ساکت شوید، همه صداها گرفته شد، بلکه به همان اشاره زنگهای گردن اسبها و قاطرها و شترها ایستاد و در یک سکوت محض خطبه عزایش را انشاء فرمود و حق را بیان کرد.

3-3-3. شفای یکی از بزرگان دین
فیض السلام می گوید: بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطباء سودی نبخشید برای استشفاء به اتفاق و همراهی خانواده به کربلا مشرف شدم در آنجا هم سخت مبتلا بودم تا اینکه روزی دوستی از زائران در نجف من و گروهی را به منزلش دعوت نمود. با اینکه رنجور بودم رفتم. در بین گفتگوهای گوناگون یکی از علماء که در آن مجلس حضور داشت، فرمود: پدرم می گفت: هرگاه حاجت و خواسته ای داری خدای تعالی را سه بار به نام حضرت زینب(س) بخوان، بدون شک و دو دلی، خداوند خواسته ات را رو می سازد. از این روی من چنین کردم و شفاء بهبودی بیماری خود را از خداوند خواستم و علاوه بر آن نذر نمودم و عهد بستم که اگر از این بیماری بهبودی یابم کتابی در احوال سیده معظمه حضرت زینب(س) بنویسم تا همگان از آن بهره مند گردند. حمد و سپاس خدارا که پس از زمان کوتاهی شفا یافتم اما به علت اشتغال به نذر وفا ننموده بودم تا اینکه یکی از دخترانم مرا آگاه ساخت که به نذرم وفا نکرده ام از خداوند توفیق کمک خواستم و کتاب خاتون دو سرا را تألیف نمودم.

4-3-3. برطرف شدن حاجت یک هندی
یکی از علماء می گوید: متولی حرم حضرت زینب(س) می گفت: یک روز یک هندی آمد جلوی صحن حضرت زینب(س) و دستش را دراز کرد و چیزی گفت دیدم یک سکه طلایی در دست او گذاشته شد رفتم پیش او و گفتم این سکه را با پول من عوض می کنی؟ مرد هندی با تعجب گفت برای چه؟ گفتم برای تبرک، با تعجب گفت مگر شما از این سکه ها نمی گیرید. من 20 سال است که هر روز یک سکه می گیرم و در شهر شام زندگی می کنم.

5-3-3. شفای پسری که از بام سرنگون شده بود.
مرحوم سید کمال الدین رقعی که زمانی مسئول واحد تأسیسات و برق صحن مقدس حضرت زینب(س) بود برای یکی از دوستان خود چنین تعریف می کرد که روزی پسری به نام صاحب مشغول چراغانی مناره های حرم حضرت زینب(س) برای جشن مبعث بود که از بالای پشت بام به وسط حیاط صحن سرنگون شد.
مردم جمع شدند و بلافاصله او را به بیمارستان عباسیه شهر شام منتقل کردند و به علت حال بسیار وخیم او توسط پزشکان بستری شد.
منابع و مآخذ:
1- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، محرم 1405، مجله اول قم، ایران.
2- اباذری، عبدالرحیم، اسماء بنت عمیس پاسدار ولایت، انتشارات شاکر، چاپ نگین، چاپ اول، زمستان 1376
3- انصاری شیرازی، عبدالرحمان، با همکاری عذرا انصاری، پیام زینب(س)، انتشارات زمینه سازان ظهور امام عصر(عج)،چاپ مهر، تابستان 1376
4- الهی بوته کار،حسن،زینب کبری(س)عقیله بنی هاشم، مؤسسه فرهنگی آفرینه، فروردین 1375
5- بابازاده، علی اکبر، سیمای زینب کبری(س) انتشارات مکایل، چاپ اول، آبان 1377
6- بنت الشاطی، ترجمه سید جعفر شهیدی، شیرزن کربلا یا زینب دختر علی(ع)، نشر مشعر، چاپ دارالحدیث، چاپ پنجم، تابستان 1376
7- اسدی، اکبر، رضایی، مهدی، زیباترین شکیب، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1374
8- جزایری، سید نورالدین ، محقق: ناصر باقری بیدهندی، فصائص زینبیه، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دانش، اول بهار 1377
9- رجالی تهرانی، علیرضا، مادر مصیبتها، انتشارات نبوع، چاپخانه باقری، چاپ دوم،1379
10- رجالی تهرانی، علیرضا، یادگار خیمه های سوخته، انتشارات دارالصادقین، چاپ الهادی، چاپ اول، بهار 1379
11- رسولی محلاتی، نگاهی کوتاه به زندگانی زینب کبری(س) دفتر انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، زمستان 1376
12- سپهر، عباسقلی خان، تبصحیح: محمدباقر بهبودی، ناسخ التواریخ، انتشارات کتابفروشی اسلامیه 1398 هـ.ق
13- صادقی اردستانی، احمد: زینب قهرمان دختر علی(ع)، نشر مطهر، چاپ فتاحی، بهار 1374
14- صادقی اردستانی، احمد، زنان دانشمند و روای حدیث، مرکز انت
شارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، بهار 1375
15- عزیزی، عباس، 200 داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت زینب(س)،انتشارات سلسله، چاپ دوم، مهر 1378
16- عباس غریب، محمد علی، زینب(س) و شخصیت تاریخی او، چاپ دوم، پائیز 1372
17- فیض الاسلام، علی نقی، ترجمه خاتون دوسرا، مرکز نشر آثار فیض الاسلام ، چاپ دوم، بهار 1366
18- فاضلی، حبیب الله، مرد آفرین روزگار، واحد هندی دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
19- قائمی، علی، زندگی حضرت زینب(س)، انتشارات امیری، چاپ سوم، تابستان 1376
20- کریمی جهرمی، علی، عقیله بنی هاشم زینب (س)، نشر راسخون، چاپ اول، خرداد 1376
21- ملتجی، مهدی،بزرگ بانوی جهان زینب(س)، انتشارات اشرفی، بهمن 1353
22- محمدی اشتهاردی، محمد، زینب(س) فروغ تابان کوثر، انتشارات برهان، چاپ دانش، چاپ سوم، تابستان 1379
23- محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، دارلکتب الاسلامیه
24- میرخلف زاده، احمد و قاسم، داستان هایی از حضرت زینب(س)، چاپ اول، بهار 1378
25- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت – لبنان


Parsianfourm.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید