ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

نگاهی به دوران پس از ظهور

فهرست مطالب

نگاهی به دوران پس از ظهور


دوران پس از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام)، بدون شك، والاترين، شكوفاترين وارجمندترين فصل تاريخ انسانيّت است. دوراني كه وعده هاي خداوند در خلافت مؤمنان و امامت مستضعفان وراثت صالحان عملي ميگردد و جهان با قدرت الهي آخرين پرچمدار عدالت و توحيد، صحنه شكوهمندترين جلوههاي عبادت پروردگار ميشود.


در احاديث مختلفه، گوشه هايي از عظمت آن دوران به تصوير كشيده شده است:


1 ـ حاكميت اسلام در سراسر هستي:


امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه از قرآن كريم: «و قاتلوهم حتي لاتكون فتنة و يكون الدّين للّه» ميفرمايد:


«تأويل اين آيه هنوز نيامده است. پس زماني كه تأويل آن فرا رسد، آنقدر از مشركين كشته ميشوند تا بقيّه، خداي عزّوجلّ را به آيين توحيد پرستش نمايند و هيچ آثاري از شرك باقي نماند، و اين امر در قيام قائم ما، تحقق خواهد يافت».


امام صادق (عليه السلام) نيز فرمود: «اذا قام القائم لايبقي أرض اِلاّ نودي فيها شهادة أن لا اِله اِلاّ اللّه و أنّ محمداً رسول اللّه».


«زماني كه حضرت قائم قيام كند، هيچ سرزميني نميماند مگر اينكه نداي شهادتين ـ لا اِله اِلاّ اللّه و محمد رسول اللّه ـ در آن طنين اندازد».


 


2 ـ اقامه كامل حدود الهي:


امام كاظم (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «يحيي الأرض بعد موتها»با اشاره به قيام حضرت مهدي (عليه السلام) فرمود:


«مراد اين نيست كه خداوند زمين را با باران زنده ميكند، بلكه خداوند مرداني را بر ميانگيزد كه زمين را
با احياي عدالت و اقامه حدود الهي زنده ميسازند».


 


3 ـ احياي قرآن و معارف قرآني:


اميرالمؤمنين (عليه السلام) با اشاره به قيام حضرت مهدي (عليه السلام) فرمودند:


«كأنّي أنظر إلي شيعتنا بمسجد الكوفة. و قد ضربوا الفساطيط يعلّمون النّاس القرآن كما أنزل.»


«گويا شيعيان ما اهلبيت را ميبينم كه در مسجد كوفه گرد آمده و خيمه هايي زده اند و در آنها قرآن را آنچنانكه نازل شده است به مردم میآموزند».


مولا علی (عليه السلام) در خطبه ای ديگر،
در باره عمل كَردِ حضرت مهدی(عليه السلام) پس از ظهور فرمودند:


«يعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و يعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی.»


«آن هنگام كه مردم هدايت را تابع هوای خويش قرار داده باشند، او میآيد و خواستههای نفسانی را به تبعيّت از هدايت میكشاند.


و آن زمان كه مردم قرآن را مطابق نظر و رأی خود توجيه كرده باشند، او میآيد و رأی و انديشه را به خدمت قرآن میگيرد و آن را در مطابقت با قرآن شكل میبخشد».


 & lt;/P>

4 ـ گسترش عدالت و رفع ستم:


رسول اللّه(صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود: «المهدی من ولدی، تكون له غيبة. ادا ظهر يملأ الأرض قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً.» «مهدی(عليه السلام) از فرزندان من است. او را غيبتی هست. زمانی كه ظهور كند، زمين را از قسط و عدل پر سازد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد».


اين حديث و نظاير آن، در كتب شيعه و سنی، از شهرت و تواتر فوق العاده ای برخودار است. و در اغلب آنها عناوين قسط و عدل در كنارهم آمده است كه يقيناً فرقهايی با يكديگر دارند. مانند اينكه گفتهاند: عدل اعم از قسط است. قسط فقط رعايت حق
ديگران است و عدل، رعايت حق همه چيز و همه كس; قسط فقط در مورد ديگران بكار میرود و عدل در مورد رابطه انسان باخود، باخدا و با ديگران; قسط ضد جور است و عدل ضد ظلم.


 


5 ـ تجديد اسلام:


امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اذا قام القائم (عليه السلام) دعا الناس إلی الاسلام جديداً».


«زمانی كه حضرت قائم (عليه السلام) قيام میكند مردم را مجدّداً به اسلام فرا میخواند».


دوران پر فراز و نشيب پس از رحلت پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) و روی كار آمدن اسلام خلافت، موجبات تحريف و توجيه مبانی اسلامی و معارف دينی را فراهم كرد. و دور ماندن مردم از اهلبيت (عليهم السلام) كه پاسداران حريم اسلام ناب محمّدی بودند، خصوصاً در دوران غيبت طولانی امام زمان(عليه السلام)، چنان فكر و انديشه مسلمين را با حقايق وحی بيگانه كرد كه امام صادق (عليه السلام) به دنبال همان فرمايش فوق میفرمايد:


«او دو باره مردم را به اسلام دعوت میكند و به امری هدايت میكند كه از ميان رفته است و مردم، از مسير آن گمراه شدهاند. همانا حضرت قائم (عليه السلام)، «مهدی» ناميده شده است به خاطر آنكه به امری گم شده هدايت میكند و «قائم» ناميده شد از آن رو كه به «حق» قيام میكند».


امام باقر(عليه السلام) در باره سيره حضرت مهدی(عليه السلام) فرمود:


«آنچه را پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) انجام داد او نيز انجام میدهد، بنيانهای پيشين را در هم میشكند، چنانكه رسول اللّه(صلی الله عليه وآله وسلم) امر جاهليت را در هم شكست، و او اسلام را دو باره از سر میگيرد. «و يستأنف الاسلام جديداً»


 


6 ـ كمال دانش و معرفت:


  امام صادق (عليه السلام) فرمود: «علم بيست و هفت حرف است ـ بيست و هفت قسمت دارد ـ همه معارفی كه پيامبران صلوات اللّه عليهم آوردهاند، دو حرف است. پس مردم تا امروز بيش از اين دو حرف را نشناختهاند. «فاذا قام قائمنا أخرج الخمسة و العشرين حرفاً فبثَّها فی النّاس و ضممّ اليها الحرفين» پس زمانی كه قائم ما قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را ظاهر ساخته و با آن دو حرف قبلی ضميمه ساخته و در بين مردم منتشر گرداند».


  ابزار دانش اندوزی آنچنان گسترش میيابد و فراگيری معارف آنقدر آسان میشود كه همگان در همه جا به زينت علم و معرفت دست میيابند و از دانش يكديگر بی نياز میشوند.


امام باقر (عليه السلام) فرمود:


«تؤتون الحكمة فی زمانه، حتّی أنّ المرأة لتقضی فی بيتها بكتاب اللّه تعالی و سنّة رسول اللّه(صلی الله عليه وآله وسلم)».


«در زمان حضرت مهدی (عليه السلام)، به دانش و حكمت دست میيابيد تا آنجا كه زن در خانهاش، بر اساس كتاب خدای تعالی و سنّت رسولخدا (صلی الله عليه وآله وسلم) قضاوت میكند».


و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در باره دوران پس از ظهور مهدی (عليه السلام)فرمود: «يُقذف فی قلوبهم العلم، فلايحتاج مؤمن إلی ماعند اخيه من علم».


«دانش در دلهای مؤمنين انداخته میشود، در آن زمان مؤمن، نيازی به دانش برادر ايمانی خويش پيدا نمیكند».


 


7 ـ رشد عقلی:


امام باقر (عليه السلام) فرمود: «اذا قام قائمنا وضع اللّه يده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم».


«آن زمان كه قائم ما (عليه السلام) قيام كند، خداوند دستش را بر سر بندگان گذارد و بدين وسيله عقول آنان را جمع كند و سامان بخشد و فكر و انديشه آنان را كامل گرداند».


اگر پذيرفته باشيم كه «همه خوبیها را به عقل میتوان دريافت».


و «دين انسان به عقل اوست و هر كه عقل ندارد دين ندارد».


و «عقل راهنمای انسان مؤمن است».

و «دين شخص، استقامت نيابد مگر آنكه عقل وی استقامت يابد».


و دين شخص را بايد به ميزان عقل او سنجيد كه «نبايد اسلام كسی شما را به شگفت آورد، مگر زمانی كه كنه و عمق عقل او را در يابيد».


و ارزش عمل خير را بايد به مقدار عقل شخص دريافت كه «مردم كارهای شايسته میكنند، امّا پاداش خويش را روز قيامت به قدر عقولشان دريافت میدارند».


اگر كلام پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) را ـ در آنچه نسبت به اهميت عقل و نقش حياتی آن ذكر شد ـ باور داشته باشيم، بهترين رهآورد ظهور حضرت مهدی(عليه السلام)را در همين ويژگی جستجو میكنيم. از آن رو كه ريشه همه مشكلات ما ـ در نفس ابتلای به غيبت و در خسارتهايی كه به دنبال غيبت مولايمان دامنگيرمان شده ـ
در كم سويی نور عقل، و تيرگی آيينه انديشه صحيح است.


 


8 ـ امنيّت و آسايش:


  در زمان او «گوسفند وگرگ» و «گاو و شير» و «انسان و مار» به امنيت میرسند از صحف ادريس (عليه السلام) نقل شده:


  «در زمان خروج قائم آل محمد (صلی الله عليه وآله وسلم)امنيت به زمين بخشيده میشود، ضرر رسانيدن و ترس از يكديگر از بين میرود. درندگان و حيوانات اهلی بين مردم زندگی میكنند و برخی از آنان برخی ديگر را آزار نمیرسانند».


  اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «تمشی المرئة بين العراق و الشام لاتضع قدميها اِلاّ علی النبات و علی رأسها زينتها. لايهيجها سبع ولاتخافه».


  «در دولت حضرت مهدی (عليه السلام) زنی بين عراق و شام راه میپيمايد در حالی كه گامش را ـ از كثرت آبادانی زمين ـ جز بر سبزه و گياه نمینهد. و با اينكه زينت و زيور خويش را بر سر و چهره دارد هيچ درندهای به او حمله نمیكند و آن زن ـ در اثر اطمينان به امنيّت موجود ـ ترسی به دل راه نمیدهد».


 


9 ـ يگانگی و اتحاد و محبّت:


  اميرالمؤمنين (عليه السلام) از رسول اللّه (صلی الله عليه وآله وسلم) میپرسد: آيا مهدی (عليه السلام)از بين ما، خاندان محمد (صلی الله عليه وآله وسلم) است يا از غير ماست؟ رسولخدا میفرمايد:


 «نه; بلكه از بين ماست. خداوند دين را به او خاتمه میبخشد چنانكه به ما آغاز فرمود. و مردم به وسيله او از فتنهها رهايی میيابند چنانكه به وسيله ما از شرك نجات يافتند. و خداوند به وسيله او بعد از دشمنی و فتنه، الفت برادرانه ايجاد میكند چنانكه بوسيله ما بعد از دشمنی شرك، الفت در دين ايجاد فرمود.»و اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «و يؤلّف به بين القلوب المختلفه».


«و خداوند به وسيله حضرت مهدی (عليه السلام) بين دلهای مخالف، الفت و دوستی ايجاد میكند».


  و در حديثی ديگر فرمود: «لوقد قام قائمنا، لأنزلت السماء قطرها ولأخرجت الأرض نباتها و اذهبت الشحناء من قلوب العباد».


  «اگر قائم ما قيام نمايد، آسمان، بارانش را نازل كند و زمين، گياهانش را بروياند و كينه و دشمنی و ستيزه جويی از دلهای بندگان برود».


 


10 ـ تطهير زمين از گناه:


امام صادق(عليه السلام) در بيان حال مردم پس از ظهور مهدی(عليه السلام)فرمود: «و لا يعصون اللّه عزّوجلّ فی ارضه». در زمين به نافرمانی خدا نمیپردازند.


www.lahoof.ir

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید