حکمت30_ستون های ایمان، کفر، تردید
وَسُئِلَ عَنِ الْإِیمَانِ، فَقالَ: الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ:
1. عَلَى الصَّبْرِ، وَالْیَقِینِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ.
از امام(ع) از ایمان پرسیده شد، پس آن حضرت [درباره علامات و نشانههای ایمان و ضد آن کفر و شک] فرموده است: 1. ایمان بر روی چهار ستون استوار است: صبر و شکیبایی، یقین و باور، عدل و داد، جهاد و کوشش [در راه دین].
2. وَالصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الشَّوْقِ، وَالشَّفَقِ، وَالزُّهْدِ، وَالتَّرَقُّبِ: فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّهِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ؛ وَمَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ؛ وَمَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ؛ وَمَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ فِی الْخَیْرَاتِ.
2. و صبر از آنها بر چهار گونه است: علاقمندی، ترس، پارسائی، انتظار داشتن. پس هر که به بهشت علاقه داشت خواهشهای نفس را فراموش میکند و از آنها چشم میپوشد، و هر که از آتش ترسید از آنچه حرام و نارواست، دوری میگزیند، و هر که در دنیا پارسا شد، اندوهها را سبک میشمارد، و هر که منتظر مرگ باشد، به نیکوکاریها شتاب مینماید.
3. وَالْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ، وَتَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ، وَمَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ، وَسُنَّةِ الْأَوَّلِینَ. فَمَنْ تَبَصَّرَ فِی الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ؛ وَمَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ؛ وَمَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکَأَنَّمَا کَانَ فِی الْأَوَّلِینَ.
3. و یقین از آنها بر چهار گونه است: بینا شدن در زیرکی، رسیدن به حقایق، عبرت گرفتن از دیگران، روش پیشینیان. پس هر که در زیرکی بینا شد، راه راست (در علم و عمل) برای او هویدا گشت، و هر که حکمت و راه راست برای او آشکار گردید، به پند گرفتن از احوال آشنا شد، و هر که به پند گرفتن از احوال آشنا شد، با آن مانَد که در پیشینیان بوده [و حال آنها را دیده و نتایج کردارشان را آزموده. پس در کار مبدأ و معاد بر یقین و باور] است.
4. وَالْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ، وَغَوْرِ الْعِلْمِ، وَزُهْرَهِ الْحُکْمِ، وَرَسَاخَهِ الْحِلْمِ، فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ؛ وَمَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ؛ وَمَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَعَاشَ فِی النَّاسِ حَمِیداً.
4. و عدل از آنها بر چهار گونه است: دقت در فهمیدن درست، رسیدن به حقیقت دانایی، حکم نیکو، استوار داشتن بردباری. پس هر که حقیقت دانایی را یافت، از روی قواعد دین حکم نیکو صادر کرد، و هر که بردباری پیشه کند، در کار خود کوتاهی نکرد و در بین مردم خوشنام و ستوده زیست.
5. وَالْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَالصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ، وَشَنَآنِ الْفَاسِقِینَ: فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ، وَمَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ المُنافِقینَ؛ وَمَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ، وَمَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَغَضِبَ لِلَّهِ، غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.
5. و جهاد از انها بر چهار گونه است: امر به معروف و نهی از منکر، راستی در گفتار، دشمنی با بدکاران. پس هر که امر به معروف [وکار شایسته] کند، مؤمنان را [همراهی کرده و] توانا گردانده، و هر که نهی از منکر [و کار ناپسند] نماید، بینی منافقان و دو روها را به خاک مالیده، و هر که در گفتار راستگو باشد، آنچه بر او بوده، به جا آورده، و هر که با بدکاران دشمنی نمود و برای خدا خشمناک گردید، خدا برای او [برآنها] به خشم آید و در روز رستخیز او را خشنود [و از رحمتش بهره مند] میگرداند.
6. وَالْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ، وَالتَّنَازُعِ، وَالزَّیْغِ، وَالشِّقَاقِ: فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ؛ وَمَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ؛ وَمَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَهُ، وَحَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّئَهُ، وَسَکِرَ سُکْرَ الضَّلَالَهِ؛ وَمَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَیْهِ طُرُقُهُ، وَأَعْضَلَ عَلَیْهِ أَمْرُهُ، وَضَاقَ عَلَیْهِ مَخْرَجُهُ.
6. و کفر بر چهار ستون است: کنجکاویِ [بیجا که از وسوسه نادرست و از اندازه عقل و خرد بیرون باشد] مکابره و زد و خورد نمودن [که آن افراط و تجاوز از حقّ است] دست کشیدن از حقّ [که آن تفریط و کوتاهی از حق است]، دشمنی و زیر بار حق نرفتن. پس کسی که کنجکاوی [بی جا] کند در راه راست قدم ننهاده، و کسی که بر اثر نادانی بسیار مکابره و زد و خورد نماید، کوری و نابینایی او از حق همیشگی است، و کسی که از حق دست بکشد، شایستگی نزد او زشت شود و زشتی و ناپسندی نیکو گردد، و به مستی گمراهی مست شود، و کسی که دشمنی کند و زیر بار حق نرود، راه هایش دشوار و کارش سخت و طریق بیرون آمدنش [از ضلالت و گمراهی] تنگ باشد.
7. وَالشَّکُّ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى التَّمَارِی، وَالْهَوْلِ، وَالتَّرَدُّدِ، وَالْاسْتِسْلَامِ: فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دِیناً لَمْ یُصْبِحْ لَیْلُهُ؛ وَمَنْ هَالَهُ مَا بَیْنَ یَدَیْهِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ؛ وَمَنْ تَرَدَّدَ فِی الرَّیْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِکُ الشَّیَاطِینِ؛ وَمَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکَهِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ هَلَکَ فِیهِمَا.
7. و شک و دو دلی بر چهارگونه است: گفت و شنود [به باطل و نادرستی]، ترسیدن [از اقدام به حق]، سرگردانی، تن دادن [به گمراهی و کوشش نکردن در راه رستگاری]. پس کسی که جدال وگفت و شنود را عادت و شیوه خویش گردانید، شب او را مداد نگشته [ از تاریکی شک و دودلی به روشنایی یقین و باور نرسیده] و کسی را که آنچه پیش دارد [جهاد و کوشش در راه حق] بترساند، به عقب برمی گردد [و در کارهای خود به جایی نرسد]، و کسی که در دودلی حیران و سرگردان باشد [ و خود را به جایگاه امن و آسوده یقین و باور نرساند]، سُمهای شیاطین او راپایمال نماید [و شیاطین بر او دست یافته، هلاکش سازند]، و کسی که به تباه کردن دنیا و آخرت تن دهد، در دنیا و آخرت تباه گردد.
واژگان مهم:
دَعَائِمَ: ستونها
الشَّفَقِ: ترس
التَّرَقُّبِ: انتظار داشتن
سَلَا: چشم پوشید
اِجْتَنَبَ: دوری گزید
اِرْتَقَبَ: منتظر شد
اِسْتَهَانَ: سبک و کوچک شمرد
الْفِطْنَةِ: زیرکی
تَأَوُّلِ: تأویل کردن، برگشت دادن (رسیدن)
الْمَوَاطِنِ: اقامتگاهها (گفتارها)
غَائِصِ: فرورونده (دقت کننده)
غَوْرِ: گودی، عمق
زُهْرَهِ: زیبا، نورانی
لَمْ یُفَرِّطْ: کوتاهی نکرد
شَنَآنِ: دشمنی
ظُهُورَ: پشتها
اَرْغَمَ: به خاک مالید
قَضَى: به جا آورد
رَساخَة: استواری
الزَّیْغِ: دست کشیدن، انحراف از حق
الشِّقَاقِ: دشمنی حق کردن
عَمَاهُ: کوریاش
زَاغَ: دست کشیده از حق، منحرف شد
وَعُرَتْ: دشوار شد
اَعْضَلَ: سخت و مشکل شد
التَّمَارِی: گفت و شنود،
جدال الْاسْتِسْلَامِ: تن دادن
الْمِرَاءَ: جدال، بگو مگو
نَکَصَ: برگردد
هَالَهُ : بترساندش
سَنَابِکُ: سُمهای
وَطِئَتْهُ: پایمال کرد او را
چکیده مفاهیم
امام علی(ع) در این حکمت، ایمان را فراتر از جنبههای عقیدتی، از جنبههای عملی و رفتاری نیز مورد توجه قرار داده است و تمام ریزهکاریها و نکات دقیقی را که در شکلگیری ایمان مؤثر است برشمرده است،
ابتدا اصول وریشهها، فروع و نتایج مترتب بر ایمان و سپس ریشههای کفر و آثار آن ارائه میشود و در پایان وجوه شک (که حالتی بین ایمان و کفر است) و آثار آن تبیین میشود.
امام(ع)، در شرح و بیان ایمان از نظر اعتقاد قلبی و آثار لسانی و جنبههای عملی آن، برای هر یک از این پایههای چهارگانه، چهار شاخه بیان فرموده که مجموعاً شانزه اصل از اصول ایمان (عقیدتی و عملی) را تشکیل میدهد.
نکتــــــهها
1. ایمان: برچهار ستون استوار است:
اول: صبر که چهار شعبه دارد:
1. شوق (شوق به بهشت)
2. شفق (ترس از آتش)
3. زهد (بیر غبتی به دنیا)
4. ترقّب ( انتظار مرگ)
دوم: یقین که چهار شعبه دارد:
1. تبصرة الفطنة (بینا شدن در زیرکی
2. تاوّل الحکمة (رسیدن به حقایق)
3. موعظة العبرة (عبرت از دیگران گرفتن)
4. سنة الاولین (روش پیشینیان)
سوم: عدل که چهار شعبه دارد:
1. غائص الفهم (دقت در فهم درست)
2. غور العلم (رسیدن به حقیقت دانایی)
3. زهرة الحکم (حکم نیکو)
4. رساخة الحلم (استواری در بردباری)
چهارم: جهاد که چهار شعبه دارد: 1. امر بالمعروف (امر به معروف)
2. نهی عن المنکر (نهی از منکر)
3. صدق فی المواطن (راستی در مواطن و جایگاههای آن)
4. شنآن الفاسقین (دشمنی با بدکاران)
2. کفر: کفر بر چهار پایه استوار است:
اول: تعمّق (کنجکاوی نابجا و وسواسی)
دوم: تنازع (زد و خورد نمودن)
سوم: زیغ (دست کشیدن از حق)
چهارم: شِقاق (دشمنی با حق و زیر بار حق نرفتن)
3. شک: شک نیز چهار ستون دارد:
اول: تماری (گفت و شنود باطل)
دوم: هول: ترسیدن (از اقدام به حق)
سوم: تردّد (سرگردانی و دودلی)
چهارم: استسلام (تن دادن به هلاکت در دنیا و آخرت)
1- با اینکه پرسش کننده، درباره ایمان پرسیده، ولی امام کفر و شک را هم شرح میدهد. علما درباره علت این امر میگویند: «تُعرف الأشیاء بأضدادها؛ حقیقتِ چیزهای نامعلوم با امور مخالف و ضد آنها شناخته میشود». سیاهی با سفیدی، شب با روز، و ایمان با کفر و شک و دودلی بهتر شناخته میشوند. از این رو، آن حضرت پس از بیان مفهوم ایمان، ضد آن، یعنی حدود کفر و شک را بیان میفرماید تا سؤال کننده شناخت کامل تری از ایمان پیدا نماید. علاوه بر این، شناختن کفر و شک بر بینش و مراقبت بیشتر در حفاظت از ارکان دین و اعتقادات ما میافزاید تا در حین مواجهه با ریشههای کفر و شعب شک، از آنها دوری کنیم.
2- امام(ع) صبر را به عنوان مهمترین پایه دین و اصلیترین صفت مؤمنان بر صفات دیگر او مقدم داشت؛ چون صبر استوارترین صفت از جهات مختلف است که مؤمن در همه حال باید متصف به آن باشد، چه در نعمت و چه در محنت. صبر در نعمت به معنای این است که دلبستگی به نعمتها و اطمینان به تداومِ نعمت فانی این دنیا نداشته باشد و صبر در محنت این است که در برابر حوادث طبیعی و گرفتاریهای مادی شکیبایی ورزد؛ مثلاً در بیماریها، هنگام از دست دادن اموال، مرگ نزدیکان صبور و شکیبا باشد.
3- آدمی یا ایمان به خدا و آخرت دارد که مؤمن نامیده میشود، یا ایمان ندارد که کافر است؛ اما برخی دیگر مسیر خود را مشخص نکردهاند، نه مؤمناند نه کافر؛ بلکه به خدا و جهان آخرت شک دارند. تداوم این حالت در انسان، آثاری را به همراه دارد که در این حکمت بیان شده است.
4- عبادات و گناهان و بلاها با طبع مادی انسان، که خواهان آزادی بُعد حیوانی و نفسانیِ خویش میباشد، ناسازگار و ناملایم است و آدمی در مواجه شدن با آنها به سختی میافتد؛ هر چند شوق به بهشت و ترس از جهنم این امر را برای او آسان میکند. با این توضیح معنای صبر بر عبادات و گناهان و بلاها مشخص میشود.
5- شک شاخههای مختلفی دارد که عبارتند از:
الف) گفت و گویهای ناروا که موجب رسیدن به تنگناهای اعتقادی در راه فهم اعتقاد درست میشود؛ چرا که این کار تخم کج فهمی و نپذیرفتن کلام حق را در دل میکارد و در مواجهه با افکار درست، انسان را در دودلی نگه میدارد.
ب) ترس از پیشامدهای بد: که انسان را از ابراز عقیده و فهم راه درست دور میکند و ترس از ابراز عقیده برای فهم راه درست، او را از راهیابی به حقیقت باز میدارد و او را دودل میکند.
ج) سرگردانی بین عقاید مختلف: در چنین حالتی، انسان بر سر دو راهی میماند و عاقبتش تباه میشود؛ چرا که شیاطین فکری و اعتقادی، عقاید کفرآمیز را به او القا میکنند. پس سرگردانی توقفگاه درست و مناسبی نیست و هر چه سریعتر باید تزلزل در اعتقادات را از بین برد و پایههای اعتقادی و فکری را استحکام و سروسامان بخشید.
د) نتیجه بیاهمیتی به اعتقادات صحیح، بیهویتی است و موجب آسیب رسیدن شخصیت انسانی میشود و زیان هم در دنیا و هم در آخرت متوجه او میگردد.
6- «شوق» به معنای علاقه و اشتیاق به چیزی و «شفق» در اصل به معنای آمیخته شدن روشنایی روز به تاریکی شب است، سپس به ترس آمیخته با علاقه به کسی یا چیزی به کار رفته است.
7- صبر و شکیبایی، گاه در مقابل شهوت و در مسیر اطاعت خداست، گاه در مقام پرهیز از گناهان، گاه در مقابل مصائب و درد و رنجهای دنیوی و گاه در مقابل پایان عمر و مرگ؛ توجه به این نکته نیز لازم است که چون ایمان دارای درجاتی است و مطابق بعضی از روایات ده درجه دارد، صبر و شوق به بهشت، و ترس از دوزخ و زهد در دنیا و انتظار مرگ نیز در افراد مختلف است؛ بعضی در بالاترین درجه ایمان قرار دارند و این شاخهها به طور کامل در باغستان روح آنها نمایان است و بعضی در پایینترین درجه ایمانند و از هرکدام از این امور بهره کمی دارند.
پیـــــــامها
1. از نگاه دینی، ایمان، ترجمان باور معنوی و اعتقادی انسان است، تحقق ایمان در گرو سه اصل، اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل با اعضا وجوارح است. به عبارت دیگر، ایمان حقیقی در گفتار و رفتار باید تبلور یابد. از این رو، امام صادق(ع) فرمود:«ایمان جزعمل چیزدیگری نیست.» بنابراین، اگر انسان مؤمن بتواند اصول شانزدهگانه ایمان را در خود زنده نگه دارد، در اوج قله ایمان قرار خواهد گرفت و چنین ایمانی است که میتواند دنیا را به سوی امنیت و آرامش و عدل و داد رهبری کند و انسان را به مقام قرب پروردگار واوج افتخار انسانی برساند.
2. امام علی(ع) در این حکمت با تأکید بر شکیبایی نمودن در تمام حالات، مواردی را یادآوری میکند، که آدمی باید در مقام عمل ملتزم به آن باشد:
* مشتاق به بهشت باید درهنگام مواجهه با تمایلات حیوانی صبر کند و برای درک نعمتها و لذتهای بیشتر در بهشت، خواهشهای نفس را ندیده انگارد، و آن که از آتش جهنم میترسد، مخالفت با خدا و امور حرام را باید کنار بگذارد. (صبر در معاصی)
* آن که به معاد یقین دارد، به سوی خیرات میشتابد و تا آخرین لحظه عمرش به انجام دادن اعمال صالح، خیرات و عبادات همت میورزد ودر تداوم آنها خستگیناپذیر است و صبر میورزد. (صبر در طاعات)
* زاهد به روی آوردن یا از دست رفتن نعمتها بیرغبت و بیاعتناست و به آنها دلبستگی ندارد و ناچیزشان میپندارد، پس در مصیبتها صبور و شکیباست. (صبر در مصیبتها)
لطـــــــــــــــائف
شوق:
هر آن كس كه خواهد رود در بهشت شود همچو مردان نيكو سرشت
نبايد شود تابع نفس خويش كه گردد از اين ره يقين دلپريش
ترس:
ز نار جهنم چو باشد هراس كه دارد عذابى ز پس بىقياس
نباشد بدنبال فسق و حرام پسنديده نبود ورا اين مرام
زهد:
چو زهدى بود آدمى را به بر ورا پا نباشد به راه خطر
مصائب بر او خرد و ناچيز هست در اين ره بماند جدا از شكست
انتظار :
كسى را بود گر چنين انتظار كه مرگ آيد از ره به حكم قرار
شتابد دمادم پى كار خير بود متّكى بر خدا نى به غير
يقين :
يقين هم چهار پايه دارد بدان بدينگونه باشد به حكم بيان
يكى زيركى وان يكى درك باد ببايد رهى اين چنين بر گشاد
يكى هم ز بگذشته عبرت بود كه هر لحظه آن غنيمت بود
خودآزمایی
1. ایمان بر چهار ستون استوار است. نام ببرید؟
2. با اینکه سؤال کننده در مورد ایمان سؤال کرده است، چرا امام علی علیه السلام کفر و شک را هم شرح دادند؟
3. سرگردانی بین عقاید مختلف چه نتیجه ای را به همراه خواهد داشت؟
4. انواع صبر و شکیبایی را توضیح دهید؟
5. از نگاه دینی، تحقق ایمان در گرو سه اصل است آن ها را بیان کنید؟
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor