جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 
مسابقه کتابخوانی حضرت فاطمه سلام الله علیها

مسابقه کتابخوانی حضرت فاطمه سلام الله علیها

مسابقه کتابخوانی حضرت فاطمه سلام الله علیها

فهرست مطالب

مسابقه کتابخوانی حضرت فاطمه سلام الله علیها

موسسه قرآن و نهج البلاغه مسابقه کتابخوانی حضرت فاطمه سلام الله علیها را در راستای آشنایی بیشتر آحاد مردم با معارف اهل بیت و زندگانی چهارده معصوم (علیهم السلام) برگزار می کند.

سلسله مسابقات کتابخوانی از طریق سایت و کانال های زیر مجموعه ی موسسه قرآن و نهج البلاغه هر هفته برگزار می شود. در این مرحله به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) متن کوتاهی

را از کتاب فاطمة الزهرا از ولادت تا شهادت (مولف: آیة الله قزوینی رحمه الله علیه)در معرض مسابقه قرار دادیم.

توجه:

به دلیل اینکه متن را از خود کتاب فاطمة الزهرا برداشت کردیم، منابع و اسناد هم در میان مطالب ذکر شده است.

خوشحال می شویم در انتهای مقاله نظرات خود را در رابطه با مسابقه کتابخوانی زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در سایت به اشتراک بگذارید.

 

حضرت فاطمه، اسوه ي بانوان

زنـدگی سراسـر افتخـار صـدیقه ي طاهره حضرت فاطمه سـلام اﷲ علیها سـرمشق جامعی براي همه ي بانوان با فضـیلت است، که در وجود او عفت و فضـیلت و پرهیزکـاري مـافوق تصوري ترکیب یـافته، یک

بانوي ملکوتی و آسـمانی با عالیترین سـجایاي انسانی پـدیدآمده است.

او بانوي نمونه، دختر نمونه، همسـر نمونه، مادر نمونه، و بالاخره انسان نمونه است که بایـد همه ي بانوان فضـیلت طلب، درسانسانیت، آئین همسرداري و شیوه ي تربیت اولاد را در مکتب وي بیاموزند.

او فکر بلنـد، ایمان راسخ، تقوا و شـجاعت بی نظیري را که از پدر عالیقدرش به ارث برده بود، همه را به صورت سـرمایه هاينفیس و پرارجی به فرزندانش منتقل نمود.

او شخصـیت و عظمت زن را در تجملاـت زنـدگی و جـامه هـاي رنگارنگ نمی دانست،بلکه او برترین زینت زن را در عفت،عصمت و تربیت فرزندان شایسته جستجو می کرد.

او صفاي خانه را در فرشهاي گران قیمت و کاخهاي سر به فلک کشیده جستجو نمی کرد، که از تجملات و تشریفات پر زرقو برق به شدت برحذر بود.

او با زنـدگی ساده و سراسـر فضـیلتش ثابت کرد که یک زن می توانـد تمام افتخارات انسانی را به دست آورد و در عین حال شیوه ي زندگی اش سرمشق همه ي مادران و همسران جهان باشد.

نام پرافتخار او با خطوط زرین بر تارك صفحات طلائی ثبت شده و براي همیشه زینت بخش آن خواهد بود.

فضائل و مناقب حضـرت زهرا علیهاالسـلام در این صـفحات نمی گنجد و هدف ما در این نوشتار اظهار عجز و ناتوانی خود ازترسیم زندگی سراسر افتخار اوست.

سیمـاي تابناك صـدیقه ي طاهره، با قلم وحی در سوره هاي کوثر، قـدر، الرحمن، هل اتی، و آیه هاي تطهیر و مباهله، آنچنانزیبا و پرفروغ ترسیم شده که شاهباز اندیشه بشري هرگز به دامنه ي قله ي رفیعش

نخواهد رسید.

خداي فاطمه در یک جمله ي کوتاه از احادیث قدسی، او را راز آفرینش و علثت نهایی خلقت معرفی کرده می فرماید:

»یا احمد لولاك لما خلقت الا فلاك، و لو لا علی لما خلقتک، و لو لا فاطمه لما خلقتکما.«

(اي احمـد! صـلی اﷲ علیه و آله اگر تو نبودي جهان را نمی آفریدم، و اگر علی نبود ترا نمی آفریدم، و اگر فاطمه نبود شـما رانمی آفریدم) (1) .

احادیث وارده از خانـدان عصـمت و طهارت در فضائل و مناقب حضـرت فاطمه علیهاالسـلام بسـیار فراوان است، ما در اینجا بهنقل 14 حدیث از 14 نور پاك تبرك می جوئیم:

  • رسول اکرم صلی اﷲ علیه و آله خطاب به جناب سلمان فرمود:

»یا سلمان! حب فاطمه ینفع فی مائه من المواطن، ایسر تلک المواطن: الموت و القبر و المیزان و المحشر و الصراط و المحاسبه«.

(اي سـلمان محبت فاطمه در صد مورد پرمخاطره سود می بخشد، که آسانترین آنها: دم مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط، و به هنگام حساب و کتاب است) (2) .

  • امیر مومنان امام علی علیه السـلام در واپسـین لحظات زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام چون او را مشاهده نمود که قطرات اشک دراطراف دیدگان مبارکش حلقه زده، فرمود:

»یا سیدتی ما یبکیک«.

  • 1. الجنه العاصمه، ص 149.
  • 2. مقتل خوارزمی، ج 1 ص 60.

 

(اي بانوي من! چرا گریه می کنی؟فرمود: »ابکی لما تلقی من بعدي«.

(به حال تو گریه می کنم که بعد از من با چه حوادثی مواجه خواهی شد).

امیر مومنان علیه السلام فرمود:

»لا تبکی، فواﷲ ان ذلک لصغیر عندي فی ذات اﷲ تعالی«.

(گریه مکن، به خدا سوگند این مصائب در راه خداوند متعال در نزد من بسیار ناچیز است).

آنگاه حضـرت فاطمه علیهاالسـلام وصـیت فرمود که به شـیخین اجازه ندهد در مراسم تجهیزش حضور پیدا کنند، امیرالمومنانعلیه السلام نیز به وصیتش عمل کرد. (1) .

  • حضرت زهرا سلام اﷲ علیها در فرازي از خطبه معروف خود می فرماید:

»ایها الناس اعملوا انی فاطمه، و ابی محمد صلی اﷲ علیه و آله، اقول عوداً و بدءاً، و لا اقول ما اقول غلطاً، ولا افعل شططاً«

(هان اي مردم،من فاطمه ام، پدرم حضـرت محمد صـلی اﷲ علیه و آله است، در آغاز و فرجام سـخنانم می گویم، هرگز سخنناراست نگویم و هرگز راه خطا نپویم) (2) .

  • امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید:

شب جمعه اي مادرم فاطمه را دیدم که در محراب عبادتش تا صبح مشغول عبادت بود،در این مدت افراد بسیاري را یاد کرد ودر حقشان دعا کرد ولی چیزي در مورد خودش نگفت.

گفتم: مادرجان در حق همه دعا کردي جز خودت! فرمود:

»یا بنی الجار ثم الدار«

  • 3. بحار، ج 43، ص 218.
  • 4. متن کامل خطبه در همین کتاب آمده است.

(فرزندم اول همسایه سپس داخل خانه) (1) .

  • امام حسین علیه السلام می فرماید:

»زوج النبی صلی اﷲ علیه و آله فاطمه علیاًاربعمائه و ثمانین درهماً«

(پیامبر اکرمصلی اﷲ علیه و آله حضرت فاطمه را در برابر 480 درهم به همسري علی علیه السلام درآورد) (2) .

  • امام سجاد علیه السلام می فرماید:

هنگامی که حضـرت فاطمه سلام اﷲ علیها به سوي بهشت رهسپار می شود، فرشته اي از جانب پروردگار می آید و می گوید:

اي فاطمه حاجتت را بخواه) می فرماید:

»یا رب حاجتی ان تغفرلی و لمن نصر ولدي«

(پروردگارا حاجت من این است که مرا و هر کسی را که به فرزندانم یاري رساندند مورد مغفرت خود قرار دهی) (3) .

  • باقرعلیه السلام فرمود:

»ولقد کانت- علیهاالسلام- مفروضه الطاعه علی جمیع من خلق اﷲ من الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیاء و الملائکه«

(حضرت فاطمه علیه السلام بر همه مخلوقات خداوند،از جن و انس و پرنده و درنده و پیامبران و فرشتگان واجب الاطاعه بود«.

. (4)

8- امام صادق علیه السلام فرمود:

»و هی الصدیقه الکبري و علی معرفتها دارت القرون الاولی«

(او صدیقه ي کبري است و همه ي قرنهاي پیشین بر محور معرفت او دور زده است) (5) .

  • 5. دلائل الامامه ص 56.
  • 6. مناقب ابن شهر اشوب، ج3 ص 128.
  • 7. تفسیر فرات، ص153.
  • 8. دلائل الامامه، ص 28.
  • 9. امالی شیخ طوسی،ج 2 ص 61.
  • امام کاظم علیه السلام فرمود:

»ان فاطمه- علیهاالسلام- صدیقه شهیده«

(حضرت فاطمه علیهاالسلام صدیقه و شهیده است) (1) .

  • امام رضا علیه السلام فرمود:

»کانت فاطمه صلوات اﷲ علیها اذا طلع شهر رمضان یغلب نورها الهلال و یخفی،فاذا غابت عنه ظهر«

(هنگامی که حضـرت فاطمه سلام اﷲ علیها در شب اول ماه رمضان استهلال می نمود،نور جمالش بر نور هلال غلبه می کرد وهلال دیده نمی شد، هنگامی که حضرتش از آن غائب میشد، آنگاه هلال ظاهر می گشت) (2) .

  • امام جواد علیه السـلام مـدتی بس طولانی در دریاي تفکر غوطه ور بود، امام رضا علیه السـلام پرسـید: جانم به فدایت درچه موضوعی این قدر می اندیشی؟! در پاسخ فرمود:

»در مصائب مادرم فاطمه- سـلام اﷲ علیها- این چنین اندیشناکم، به خداوند سوگند پیکر آن دو پلید را بیرون می آورم، آتشمیزنم و خاکسترشان را به باد می دهم و بازمانده شان را به دریا می ریزم) (3) .

  • امام هادي علیه السلام از رسول اکرم صلی اﷲ علیه و آله روایت می کند که فرمود:

»انما سمیت ابنتی فاطمه لان اﷲ عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار«

(دخترم از این جهت فاطمه نامیده شد که خداوند او و دوستدارانش را از آتش جهنم جدا کرد) (4) .

  • امام حسن عسگري علیه السلام فرمود:

»نحن حجهاﷲ علی الخلق و فاطمه حجه علینا«ص: 10

  • 10. اصول کافی، ج 1 ص 458.
  • 11. بحار، ج 43 ص 56.
  • 12. کامل بهایی، ص 313.
  • 13. امالی شیخ طوسی، ج 1 ص 300.

(ما امامان حجت خدا بر مردمان هستیم و فاطمه علیهاالسلام حجت خدا بر ما می باشند) (1) .

14- حضرت بقیهاﷲ ارواحنا فداه در ضمن توقیع شریفی مرقوم فرمود:

»و فی ابنه رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله لی اسوه حسنه«

(در دختر رسول خـدا براي من الگوي خوبی است) (2) اینها نمونه هاي انـدك، نمی از یم و قطره اي ناچیز از اقیانوس بیکران

فضائل و مناقب بی شـمار شـفیعه ي محشـر صدیقه ي اطهر حضـرت فاطمه زهرا سلام اﷲ علیها می باشد که براي تبرك درطلیعه ي این کتاب ارزشمند آوردیم.

بیشتر بخوانید:
زندگینامه آیت الله قزوینی: راز سالم ماندن جسد آیت الله قزوینی در قبر!

حضرت فاطمه، شاهکار بدیع آفرینش و نشان قدرت خدا

»فاطمه«، و شما خواننده ي گرامی چه میدانی که »فاطمه« کیست؟

فـاطمه شخصـیت فرزانه و انسان والایی است که نشان و ویژگی زن بودن را به همراه دارد تا هم نشان قـدرت رسا و بی همانند خـدا و توانایی شـگرف او در کران تا کران هستی باشـد و هم شاهکار بدیع آفرینش

بر تارك تاریخ بشـر، چرا که خداي توانا بنـده ي برگزیـده اش »محمـد« (ص) را آفریـد تا نشان اقتدار و توان بی همانند او در میان همه ي پیامبران باشد و آنگاه دخت فرزانه و پاره ي تن او، فاطمه علیهاالسـلام را از او

پدیـد آورد تا نشان اقتدارش، در آفرینش انسانی بی نظیر از جنس زن باشد،انسان والایی که عصاره اي از فضیلت ها و مجموعه اي از موهبت ها و فرهنگی از ارزشها را تجسم بخشد.

و راستی را که خـداي توانا کامل ترین بهره از شـکوه و بزرگی و بزرگمنشـی را به او ارزانی داشت، به گونه اي که از آغاز تافرجـام آفرینش براي هیـچ بـانویی جز او، اوج گرفتن به بلنـداي این قله ي شـکوه و

پرکشـیدن به این مقام و منزلت والا امکانپذیر نیست.

چرا که او در حقیقت از آن گروه از بنـدگان برگزیـده و دوسـتان پـاك و محبوب خـداست که پیش از آنکه زمینیـان آنـان رابشناسـند، آسمانیان به شکوه و مقام والایشان زبان به اعتراف گشوده و آیات روشنی از قرآن

شریف در مورد منزلت شکوهبارآنان در بارگاه خدا فرود آمده است. آیاتی که از هنگامه ي فرود بر قلب شفاف »محمد« تا به امروز و تا هنگامه ي رستاخیز، همواره در بامدادان و شامگاهان و شب و روز تلاوت می

گردد.

او شخصـیت شـکوهباري است که انسان به هر اندازه بیشتر و افزونتر بسوي کمال و معنویت اوج گیرد و حقایق جهان هستی را بهتر دریابـد و از راز و رمز آفرینش و صـعودها و سـقوطها آگاهی افزونتري کسب

کنـد، شـکوه و شخصـیت این برترین بانوي گیـتی براي او بصورت گسترده تري از افق آشـکار می گردد و امتیـازات و ویژگی هـایش به صورت درخشـنده تري جلوه گرمی شود، چرا که فاطمه علیهاالسـلام همان

بانوي گرانمایه اي است که خداي بزرگ او را می ستاید، به خوشنودي او خوشنود می گردد و بـا غضب و خشم او، خشـمگین می شود. پیامبر بزرگ خـدا او را به شـکوه و بزرگی مقام و منزلت یاد می کنـد وامیر

مومنان به دیـده احترام و بزرگی به او می نگرد و از او سـخت تجلیل می نمایـد و همینگونه همه ي امامان نور از حضـرتمجتبی علیه السـلام گرفته تا آخرین آنان امام مهـدي علیه السـلام، همگی به صورت وصف

ناپذیري به او احترام می کنند و به دیده ي تقدیس و تکریم به این مام فضیلت ها و والایی ها می نگرند.

بانوي بزرگی که در قرون و اعصار به نام بلند آوازه ي او نظام ها برپا گشـته و قدرت ها تاسـیس شده و نیز به نام سـتم سوزشقدرت ها و حکومت ها در هم نوردیده شده است.

انسان برتري که بخاطر دوستی او در روز رستاخیز خواهی دید که چگونه فوج فوج از مردم، وارد بهشت می گردند و به خاطر انحراف از مهر و دوستی و راه و رسم انسانسـاز او، چگونه آنان که کیفر ورزیـده انـد،

انبوه انبوه به سوي دوزخ سوق داده میشود.

گرانبهاترین درسها در زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها

نگارنـده بر این باور است که این کتاب با این محتوا، و در مورد این شخصـیت والا، بسـیار سودمنـد و مفید خواهد بود. سـخن

شنیـدنی و شـیرینی خواهـد داشت که جان حقجوي انسان با آن پیونـد برقرار می کند و روح جویاي معنویت، آن را گوارا مییابد و از آن حیات و نشاط می گیرد، و نیز ویژگی هاي وصف ناپذیر دیگري خواهد داشت که

خواننده ي گرامی با مطالعه ي دقیق آن، آنها را به تدریج دریافت می نماید. آري سـخن از زندگی سالار بانوان، در برگیرنده ي رخدادها و حوادثی است که تمامی آنها عبرت انگیز و حکمت آموز و در بردارنده ي

گرانبهاترین و کارسازترین درسـهاي زندگی و تعالی است و انسان ترقی خواه بدین وسـیله می تواند از زندگی سراسـر افتخار بندگان برگزیده و دوسـتان خدا، و از دیدگاه آنان در مورد زندگی و چند و چون آن آگاهی

یابد. با گوشه اي از تاریخ پر فراز و نشـیب اسلام که به زندگی فاطمهعلیهاالسـلام، این شخصـیت پرشـکوه و تاریـخ ساز گره می خورد، آشـنا گردد. گرچه زندگی افتخار آفرین او کوتاه بود و آن هم در بیت رفیع

امامت و سـراپرده ي خویش و اداره ي خانه و زندگی و تربیت نسـلی سرفراز، بدون ذره اي تظاهر، سپري شدو کسـی جز خاندان و همنشـینان و بستگانش از شیوه و روش انسانساز و رفتارش در خانه، آگاهی

نیافتم و تاریخ نیز در حق اوستم و بیـداد روا داشت و آنگونه که شایسـته و بایسـته ي شخصـیت گرانمـایه و فرزانه اي چون او بود، به زنـدگی و انـدیشه وسرگذشت وي و ترسیم آن زندگی پربار براي آیندگان بهاء نداد.

نگرشی بر موقعیت و جایگاه زن

  • سـخن از شخصـیت پر شـکوه فـاطمه علیهاالسـلام و نبوغ و ویژگی هاي او، در حقیقت سـخن از موقعیت و جایگاه زن، ایننیمی از پیکر جامعه را سخت گرامی داشته، و او را به جایگاه شایسته و حقیقی اش اوج بخشیده است.

 

  • در این بحث بطور طبیعی، نمونه اي از زن آگاه و مترقی که در خانه ي پدر،دختري شایسته و در زندگی مشترك، همسر وهمراهی مورد اعتمـاد و امین و در قلمرو جـامعه ي کوچـک خـانواده، یک مادر نمونه و یک مربی با ایمان و پاکـدامن و لایقبراي نسل سرفراز است، نیز در چشم انداز جستجوگران قرار می گیرد.

 

  • و نیز در ایـن بحـث از »زن« بـه عنـوان یـک انسـان به مفهـوم واقعی اش که در جـامعه و محیـط زنـدگی اش در چـارچوبمقررات انسانساز دین خدا و در قلمرو پاکدامنی و شـرافت و صـیانت از موجودیت و هویتو شخصـیت اش به او امکان کار وتلاش و پیمایش پله هاي نردبان ترقی و تکامل داده میشود نیز، سخن خواهد رفت.

 

  • و نیز ضمن بحث در این روند، روشن خواهد شد که:

اسـلام زن را بر خلاف پندار بداندیشان نه تنها از دانش و فرهنگ، ادب و شناخت،کسب معرفت و پیمایش مدارج کمال علنی و معنوي بـاز نمی دارد، که سـخت او را در این راه تشویق می کنـد و تنها از او می

خواهـد که از خودنمایی و جلف بازي، بی پروایی و هرزگی، نشـست و برخـاست نـاصواب بـا بیگـانه و اموري از این قماش که سـرانجام زن را به نگونساري و تباهی میکشد و شخصیت و حقوق و هویت و هستی

او را به نابودي سوق می دهد، بپرهیزد.

 

کدامیک بهتر است؟

نگارنـده بر این باور است که هیـچ نظام و مقررات و سازمان و تشـکیلاتی در جهان نخواهـد توانست هماننـد اسـلام واقعی، از شخصـیت و هویت و شـرافت حقیقی زن پاس دارد از این رو انجمن ها و سازمانهاي

مربوط به بانوان در کشورهاي اسـلامی تا آنگاه که دنباله رو اندیشه هاي اسـتعماري و یا ابزار سـلطه ي اسـتبدادگران باشند،نه تنها براي زنان ثمربخش نخواهند بود، که نگونساري و عقب مانـدگی و بدبختی را نیز

به صورت زشت و فاجعه باري براي آنان فراهم خواهند ساخت و دردي بر دردهاخواهند افزود. من در برخی از روزنـامه هـا خوانـدم که یکی از سازمان زنان از دولت خود تقاضا کرده بود که قانونی براي بازداري مردان

از داشـتن بیش از یک همسـر وضع نمایـد و اجازه ندهـد که مردي بیش از یک زن بگیرد، چرا که این سازمان، تعدد زوجات راستم و تجاوز به کرامت و حقوق زن می نگرد.

از این رو از دولت می خواهد که مرد را در مرز خویش نگاه دارد و قانونی فراهم آورد که او گرچه به صورت عادلانه و انسانی نتواند با بیش از یک زن ازدواج نماید.

این سازمـان آگاهـانه و یـا ناآگاهـانه بـا چنین کـاري دروازه هاي تباهی و بـدبختی را به روي زن می گشایـد و در همان حالدرهاي نیکبختی همسرداري و لذت معنوي و روحی وصف ناپذیر مادر شدن را بر روي او

مسدود می سازد.

اگر براستی زن بر سـر دوراهی قرار گیرد که یا با یک مرد داراي همسر بصورت عادلانه و انسانی پیمان زندگی مشترك ببندد

و یا خانه نشـین گردد تا گیسوانش بسان دنـدان هایش سـفید شود و به واپسـین لحضات زنـدگی و مرگ برسـد، کـدامیک رابرمی گزیند و کدام یک از این دو بهتر و بر صلاح اوست؟!

فرجام دردناك راه دوم

واقعیت این است که اگر زن راه دوم را برگزید و ازدواج نکرد، به یکی از دو سرنوشت غمبار گرفتار خواهد شد:

  • یا بخش مهمی از زنـدگی خویش را که دوران جوانی و شادابی و طراوت او نیز در آن قرار دارد، همه را در فشار و کنترلو سـرکوب سـخت خواسـته هاي طبیعی خویش و تحمل ضـربه هاي روحی و روانی برخاسـته از آن و محرومیت از لـذت ها وخوشی هاي پسندیده و مشروع زندگی، سپري می کند که سخت غم انگیز و طاقت فرساست.

 

  • و یا اینکه راه را براي خویش باز نموده و به خود اجازه می دهـد تا رها از هر قیـد و بنـد شـرافتمندانه در محافل بزم و شـبنشـینی آنچنانی شـرکت جسـته و با مردنمایان بر قصـد و… و آنگاه دیـده بگشایـد و ببیند که شـرافتش لکه دار گشـته،بر دامانپاکش گرد بی عفتی نشسته، شخصیت و هویت اش در هم شکسته و رسوایی و بد نامی ببار آورده است.

و روشن است که مردنمایان هرزه و بی بند و بار نیز تا هنگامی که او تر و تازه و پرطراوت و لـذت بخش است به او روي می آورند، و آنگاه که زیبایی و طراوت و دلربایی و طنازیش بر اثر گذشت زمان وبی بند و باري،

رو به افول نهاد، او را به دور می افکنند و به سوي دیگري می روند. براستی اگر زن خردمنـدي بر سـر این دو راهی قرار گیرد که، یا زنـدگی به صورت تنهایی و ازدواج نکردن را برگزینـد که به یکی از دو سـرنوشت

دردناك و فرجام فاجعه بار خواهد انجامید یا ازدواج و زندگی با مرد همسردار و شرافتمندي را برگزیندکه براستی خواهان اوست، کدامیک را بر خواهد گزید؟

آن زندگی سـخت و فاجعه بار را؟

یا این زندگی انسانی و شرافتمندانه اي را که به هر حال در پرتو مقررات عادلانه ي اسلامیو اخلاق انسانی آن، بتوانـد از نیکبختی همسـرداري بهره منـد گردد و خانواده تشـکیل دهـد و عفاف و نجابت خویش را

پاسدارد و خوشنام و پاکدامن جلوه کند و فرزندان شایسته و اعضاء موثر و مفیدي براي جامعه و تمدن خویش بپرورد؟

راستی کدام یک از این دو راه را برخواهد گزید؟آن یا این را؟

و کدامیک براي او و جامعه اش بهتر خواهد بود؟

بهترین طرح

آري راه، تنها همین دو راه مورد اشاره است و بس، راه سومی براي زن وجود ندارد، چرا که:

  • از سویی طبق آمارهاي موجود، شمار زنان در جهان بیش از مردان است.
  • آمار تلفات بیشتر مردان، در رخدادهایی نظیر جنگ ها و کارهاي پرخطر و توانفرسا را نیز باید در نظر گرفت که با دقت براین دو واقعیت، اگر هر مردي به زندگی با یک زن بسنده کند، میلیونها زن در سراسر جهان بی شوهر خواهند ماند.

 

  • افزون بر آنچه آمد، برّخی از مردان جامعه، بطور طبیعی به گونه اي هسـتند که یک زن نمی تواند پاسخگوي نیاز جسمی وروحی آنان باشد و نیاز به همسر دیگري دارند.
  • و نیز برخی از زنان نمی تواننـد خواسـته هاي طبیعی خود را با خواسـته ي طبیعی همسـرشان و در پاسـخگویی به میل و نیازفراوان او سازگاري و هماهنگی بخشند.
  • علاـوه بر همه ي اینهـا، زن در مسـیر زنـدگی بـا عوارضـی چون نازایی، بیماري، از کار افتادگی جسـمی، مسافرت و دیگرمشـکلات روبروست و با دقت و تعمق منصفانه به این نکات دقیق پنجگانه، بهترین و شرافتمندانه ترین راه براي سامان بخشیدنبه جامعه در این مورد، همان طرحی است که اسلام ارائه می کند.

روشن است که بحث در این موضوع فرصت بیشتري می طلبـد امـا نگارنـده اینـک در مقـام بحث گسترده در این مورد نیست،چرا که سخن طولانی می شود و از هدف اصلی کتاب باز می مانیم. به همین جهت به

بحث اصلی باز می گردیم.

قلم هاي زهرآگین

یکی از شـگفت آورترین رخدادهاي روزگار و عجیب ترین آنها این است که شخصـیت پرشـکوه و والایی چون دخت فرزانهي پیـامبر، که در اوج شـرافت و در پرفرازترین قله ي آراسـتگی و ارزشـهاي انسـانی و فضایـل

اخلاقی است، از سوي برخی از مسـلمان نمایان و بیگانگان، و هدف حملات سـخت و ناجوانمردانه اي قرار گرفته و قلمهاي زهرآگینی بر ضد او به کار افتاده است.

اگر شـما پژوهشـگر حقجو به فرهنـگ هـاي روایی که از فضایل این شخصـیت گرانمایه موج می زنـد مراجعه نمایی، در کنارانبوه روایات در ترسـیم شکوه و عظمت والاي فاطمه علیهاالسلام به چند روایت ساختگی

و بی اساس نیز برخورد خواهی نمودکه دست خیـانت و تعصب آنهـا را سـاخته و زبان هاي کینه و دشـمنی کور بازرگانان حـدیث و دروغ سازان و دروغ بافان که همواره بوقه اي تبلیغاتی سلطه گران پیشین بوده و از

شیطانهاي خویش الهام گرفته و خشنودي مخلوق را به خشم و ناخشنودي آفریدگار هستی خریدار بوده اند، این روایات دروغو بی اساس را ساخته و پرداخته اند.

این دین فروشان بـدین جهت که به خریـداران دین و عقیده ي متزلزل و وجدانهاي مرده ي خویش پاسخ مثبت دهند و آنان رااز خود خوشـنود سازد، با قلم هاي زهرآگین کینه و دشـنی خویش، به نوشـتن این روایات

دروغ و ساختگی پرداختند و در راهدین فروشـی خـود نه به این موضـوع اهمیت دادنـد که این دروغ پردازي هـا بـاعث اهـانت به صـاحب شـریعت، پیـامبر بزرگخـداست و نه به این نکته بهـاء دادنـد که این دروغ

سـازي هایشـان بـا انبوه روایـاتی که در کتاب هاي معتبر خودشان پیرامونشخصیت پرشکوه فاطمه علیهاالسلام آمده است، تناقض آشکار دارد.

گویی آنان بخاطر پاسـخگویی به درون و وجدانهاي آلوده ي خویش از اهانت به شخصیت والاي دخت سرفراز پیامبر شادمانمی شدند در حالی که خوب می دانستند که آن گوهر گرانمایه ي جهان هستی از خاندان

پیامبر و محبوب ترین انسانها در نزداوسـت. بـه نظر می رسـد که این بدانـدیشان از آنجـایی که نمی توانسـتند بطـور صـریح و بی واسـته به سـاحت پـاك پیشـوايگرانقدر توحید، اهانت روا دارند آمدند و این راه

پیچیده و انحرافی را براي راضـی ساختن وجدان پلید و پاسخگویی به انگیزه هاي دوزخی خویش برگزیدند.

من نمی دانم انگیزه هاي این یورش سخت و بی رحمانه بر شخصیت والاي فاطمه علیهاالسلام چیست؟نمی دانم دلایل این کینه عمیق و دشمنی دیرینه و عجیب کدامست؟

آیا نه اینکه این بانوي فرزانه دخت سرفراز، پاره ي تن، نور دیده،میوه ي دل و روح و روان پیامبر خداست؟

مگر فـاطمه علیها سـلام جانشـین پیـامبر گرامی بود که مقـام والاـي او دشـمن حسود و کینه توز را بر آن وادارد که شخصـیت فرزانه او را مورد یورش قرار دهد همانگونه که با شوي گرانقدرش بر اساس همین

انگیزه هاي شیطانی، بناي بداندیشی و بدرفتاري را نهادند؟!

راستی این همه اصرار بر جنگ با شخصیت پرشکوه آن بانوي گرانمایه چرا؟!

انگیزه هاي این حملات ناجوانمردانه 

آیا بدین جهت است که آن بانوي نمونه، دخت سرفراز پیامبر است؟

اگر چنین است پس چرا چنین پدیـده و روش شومی را در مورد دیگر دختران پیـامبر نمی نگریم؟ یـا بـدین دلیـل است که آنبانوي گرانقدر همسر امیر مومنان است؟

آن حضرت پس از شهادت فاطمه علیهاالسلام با چهار بانوي دیگر نیز پیمان زندگی مشترك بست، پس چرا این دروغ پردازيو شایعه سازي را در مورد آنان نمی بینیم؟!

نگارنـده بر این اندیشه است که فاطمه علیهاالسـلام تنها یک گناه داشت و آن هم این بود که محبوب ترین انسانها در پیشـگاهپیامبر بود و بر دیگر دختران پیامبر برتري داشت.

او مانع حقوق غصب شـده ي شوي گرانقـدرش، امیر مومنان بود و پشتیبان پراقتـدار و با عظمت او، و داراي امتیازات و ویژگیها و برتري هاي بسـیار دیگري که خداوند همه را تنها به او ارزانی داشـته و او را از میان

همه ي زنان عصـرها و نسلها برگزیدهبود.

گناه او این بود که در مسـجد غصب شـده ي پـدر گرانمایه اش با شـهامتی وصف ناپـذیر حضور یافت و حقوق پایمال شده ومصادره گشـته ي خویش را که خدا و پیام آورش براي او مقرر نموده بودند قهرمانانه و با

باران منطق و اسـتدلال مطالبه کرد ودر برابر سـردمدار حکـومت خودکـامه کودتـا که جـامه دین کرده بـود، ایسـتاد و بحث و منـاظره کرد و حقـانیت و مظلـومیتخویش را براي عصرها و نسلها، و زورمداري و خودسري

و حق کشی حکومت را اثبات فرمود.

آري فاطمه علیهاالسـلام جز این مواضع حق طلبانه و گامهاي شـجاعانه گناهی نداشت. اما براستی آیا اینها گناهانی است که بهبرخی از مـدعیان اسـلام اجازه می دهنـد که آن حضـرت را به گونه اي که هیـچ

تناسبی با قـداست و پاکی او ندارد نام برند وشخصیت شکوهبار معنوي او را زیر رگبار دروغ دجالگري بگیرند؟

علاـوه بر ایـن مسـلمان نماهـا، خـاور شـناسان مغرض و بدانـدیش یهـودي و مسـیحی و…نیز در این مـورد نقش گمراهگرانه وویرانگري دارند.

آنـان بـا ایـن انگیزه ي شـوم کـه مقــدسات اســلام و پیروان آن را مـورد هجـوم و بـدگویی قرار دهنـد، بـافته هـاي بی اسـاسدروغپردازان را گرفته و از آنها افسانه ها ساخته و در مجامع خود منتشـر نموده اند؛ و با

کمال تاسف برخی از مسـلمانان نوشتههـاي زهرآگین آنـان را بـدون هیـچ نقـد و تصـحیح و حاشـیه ي روشـنگرانه اي برگردان نموده و به دست چـاپ سـپرده و در کشورهاي اسـلامی منتشـر ساخته اند، به گونه

اي که گویی اینان نیز با آن مستشـرقین مغرض و بداندیش همفکر و همداسـتان بوده اند.

براي نمونه

بهـتر است که در این مورد نمونه اي به طور فشـرده و کوتـاه از کتـاب ارزشـمند »الغـدیر« (1) نوشـته ي علامه ي امینی »قـدس سره«ترسیم گردد، تا عمق این فاجعه روشن گردد.

»امیل دور منگام« خاورشـناس مسیحی مسلک، کتابی به نام »زندگی محمد« نوشته است که سراسر آن لبریز از دروغ و تهمت،مطالب گمراه کننده و توطئه آمیز،دجالگري و یورش ناجوانمردانه و سخت به اسلام

و قرآن و پیامبر گرامی است.

این کتـاب را یـک اسـتاد فلسـطینی به نـام»محمـد عـادل زعیتر« به عربی برگردان نموده و بـا انـدیشه ي پوچ »رعایت امانت درترجمه«، همه ي دروغ ها و افسانه ها و خرافات او را بی آنکه نقـد و تصـحیح کنـد، و یا

حاشـیه اي روشـنگرانه و برحق بر آنهابنویسد، همه را ترجمه کرده است.

آیا به راستی این امانتداري است؟ و اي کاش من می دانستم که به راستی پاسخ گفتن به

1- 21. الغدیر، ج 3، ص 10

باطل و دروغ و دجالگري با رعایت امانت در ترجمه، ناسازگار است؟

(این جملات و مطالب دروغ، پوچ و گمراه کننده ای را که قطعا از قلم یک شخص نطفه ناپاک برای هتک و جسارت به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امیر المومنین علیه السلام بر آمده را در

اینجا ذکر نکردیم چرا که قطعا شما خواننده گرامی هم علاقه ای به خواندن آن ندارید.)

و جنایات تاریخی سیاه و رسواي دیگري که این مردك خیانتکار، خود ساخته و پرداخته و سراسر کتاب خویش را با آنها سیاه کرده است…

پاسخ علامه امینی

مرحوم علامه ي امینی، به بافته ها و ساخته هاي دروغین و بی اساس اینش عنصر نامطلوب بداندیش، اینگونه پاسخ می دهد:

من نویسـنده را که خـداي او را نـابود و از رحمت خویش دور سـازد نکوهش نمی کنم. گرچه بسـیار دروغ پردازي هـا نموده است، چرا که او از گروه و ملتی است که نسـبت به اسـلام کینه دارنـد و ما را بر خیر آنان

امیـدي نیست و خود نوشـته ي او ازعیوب و زشتی هـایش پرده برمی دارد، پس او را نکوهش نمی کنم بلکه همه ي نکوهش هـا و سـرزنش ها درخور آن مترجم زشت کردار و جنایتکـاري است که بـا برگردانـدن

این انبوه اراجیف و افسـانه ها و دروغ هاي رسوا، به اسـلام و شـرق و جهان عرب که خویشتن را به پندار خود از آنها می شمارد خیانت ورزیده است.

آري درست گفته اند که:

قحطی شوم بسوي دهکده و سرزمین شوم می رود،

و هر پدیده اي به جنس خود تمایل پیدا می کند و روي می آورد.

کبوتر با کبوتر باز با باز

کند همجنس با همجنس پرواز

آري، تمـامی این سـخنان گونـاگون و نسـبت هاي رسوا و ساختگی که این کتاب شوم از آنها آکنـده است چیزي جز سـخنان عنصـر بی خردي نیست که بـا تاریـخ درست و حقایق و واقعیات تاریخی مخالف است و

با همه ي آنچه که امت اسـلام بر آناتفاق و اتحاد دارند بطور کامل در تضاد است و با روایات و سـخنان پیامبر گرامی که در معتبرترین منابع اسلامی پس از قرآن موجود است، تناقض آشکار و کامل دارد.

آیا این دروغ پردازي ها با سخن جاودانه ي پیامبر در مورد دخت فرزانه اش هماهنگ است که می فرمود:

فاطمه حوریه اي است در چهره ي انسان، هرگاه من در خود شور و شوق بهشت احساس می کنم او را بوسه باران می سازم.

فاطمه حوراء انسیه کلما اشتقت الی الجنه قبلتها. (1) .

و یا با این بیان او که:

دخترم، »فاطمه« حوریه اي است در چهره ي آدمیان.

ابنتی فاطمه حوراء آدمیه. (2) .

و با این سخن آن حضرت که:

»فاطمه« همان زهره ي درخشنده است.

فاطمه هی الزهره (3) .

آیا این دروغ سازي ها با سخن مادر »انس بن مالک« سازگار است که در وصف آن

  • 22. تاریخ الخطیب بغدادي، ج 5، ص 86.
  • 23. الصواعق المحرقه، ص 96 اسعاف الراغبین، ص 173.
  • 24. نزهه المجالس، ج 2، ص 222.

بانوي گرانمایه می گوید:

»فاطمه همچون ماه شب چهارده بود و یا بسان خورشید نورافشانی که ابر او را بپوشاند و از پشت ابرها بتابد و سر برآورد و نوربپراکند.

او چهره اي سپید داشت که سپیدي آن آمیخته با سـرخی بود گیسوانی مشـکی و سـیاه داشت و شبیه ترین انسانها به پیامبر خدابود«.

به خداي سوگند، فاطمه علیهاالسلام در زیبایی صورت و سیرت همانگونه بود که شاعر سروده است:

بیضاء تسحب من قیام شعرها

و تغیب فیه و هو جثل و اسحمفکانها فیه نهار مشرقو کانه لیل علیها مظلم (1) .

سپید چهره اي که به هنگام ایستادن گیسوانش بر زمین کشیده می شود و در میان موهاي انبوه و پیچیده و مشکی و زیباي خودپنهان می گردد.

تو گویی آن فرشـته ي زیبـا در میـان گیسوانش بسـان خورشـید می درخشـد و موهاي سـیاهش هماننـد شب تار،آن خورشـید درخشان را می پوشاند.

و واژه ارزشـمند »زهراء« که به مفهوم درخشـندگی است و به اتفـاق همه ي مورخـان و محـدثان یکی از القـاب بـانوي بـانوانان است، نشانگر پرتویی از زیبایی و شکوه بی نظیر دخت سرفراز پیامبر است.

درایت و هوشمندي وصف ناپذیر

راستی آیـا بافته هاي دروغین و سـخنان پوچ و بی اساس این مسـیحی مسـلک دروغ پرداز،در مورد ذکاوت و شـیوه ي اخلاقی فاطمه علیهاالسلام با سخن بلند »خدیجه« مادر مومنان گیتی، هماهنگی دارد که

می فرمود:

1- 25. مستدرك الصحیحین، ج 3، ص 169.

»فـاطمه در سازمـان وجودم سـخن می گفت و آنگـاه که جهـان را بـا ولاـدتش نور باران ساخت به حالت سـجده فرود آمـد وانگشت خویش را بلند نموده بود«؟ (1) .

و آیا دروغ بافی هاي این خاور شناس بداندیش در مورد بانوي بانوان با سخن »عایشه« سازگار است که گفت:

»هیـچ انسانی را در راه رفتن، عملکرد و سـخن گفتن، نشـست و برخاست و راه و رسم زنـدگی به پیامبر خـدا شبیه تر از دختگران مایه اش، »فاطمه« ندیدم؟

او هرگـاه به حضور پیـامبر وارد می شـد، پیـامبر به احترام او بـا همه ي قامت می ایسـتاد و او را بوسه باران می ساخت و خوش آمد می گفت و دست او را می گرفت و در جاي خویش می نشانید.«

ما رایت احدا اشبه سمتا و دلا و هدیا و حدیثا برسول اﷲ فی قیامه و قعوده من فاطمه… (2) .

من هیچ انسانی را در سخن گفتن، شبیه تر از »فاطمه« به پیامبر ندیدم…

آیا…

آیـا براسـتی دروغ پردازي هـاي این خـاور شـناس کینه تـوز در مـورد امیر مومنـان که گویی آن آن حضـرت چهره اي زیبـا و پرشـکوه نداشت، یا ترشرو و تندخو بود، و یا بانوي بانوان او را خوش نداشت و به او اهانت و

سرزنش روا می داشت و سخنان پوچ و تهمت هایی از این دست، با آنچه در مورد شکوه و زیبایی چهره ي امیر فضیلت ها آمده است تناسب دارد؟

  • 26. ذخائرالعبقی.
  • 27. عقد الفرید، ج 2 ص 3.

همه ي محـدثان و مورخـان بر این واقعیت گواهی می دهنـد که آن حضـرت در جمال و زیبایی به گونه اي بود که گویی ماه شب چهارده است. زیبایی سر و گردنش وصف ناپذیر، و سپیدي گلو و گردن او به تنگ

زرین و نقره فام می ماند. (1) .

او همواره تبسم دلنشـین و نمکینی بر لب داشت و به گاه تبسم، دندانهاي سپید و مرتب و زیبایش بسان دانه هاي مرواریدي کهدر رشته اي ردیف شده باشند، نمایان می گشت. (2) .

انه کان حسن الوجه، کانه قمر لیله البدر…

راستی را که بافته هاي این عنصر بداندیش کجا و اشعار مرد دانش و تقوا »ابوالاسود« کجا که می سراید:

اذ استقبلت وجه ابی ترابرایت البدر حار الناظریناحسدوا الفتی اذ لم ینالوا فضلهفالناس اعداءله و خصوم

کضرائر الحسناء قلن لوجههاحسدا و بغضا: انه لدمیم (3) .

هنگامی که با سـیماي شـکوهبار امیر مومنان روبرو گردي،درست هماننـد آن است که ماه نورافشان شب چهارده را می نگريکه شگفتی و بهت تماشاگرانش را برانگیخته است.

بداندیشان و حسودان به آن جوانمرد عصـرها و نسـلها حسادت ورزیدند، چرا که نتوانستند به مقام والا و برتري جایگاه معنوي او دست یابند و از این رو دشمن او شدند.

 

  • 28. الاستیعاب، ج 2، ص 469.
  • 29. حلیه الاولیاء، ج 1، ص 84.
  • 30. تذکره الخواص، ص 104.

درست بسـان زن زیبـا چهره و صـاحب جمـال و کمـالی که هووهـایش از روي حسـد و به انگیزه ي کینه جویی، او را زشت و نازیبا بخوانند.

 

سیماي پرشکوه امیر مومنان در قرآن

براستی آیا وجـدان بیـدار و آزاد شـما، بدزبانی این مردك پلید را باور می کند و می پذیرد که به امیر مومنان امام علی نسـبت سـستی وتزلزل در کارها می دهد؟ با اینکه آن سـمبل شهامت و درایت، همان قهرمان

و شهسواري است که در تمامی صحنه هاي هول انگیز و وحشت بار، با شجاعتی وصف ناپذیر گام می سپرد و در میدان هاي گوناگون جهاد و دفاع، رزم آوري پرتوان بود.

او همان رادمردي است که از نخستین روز دعوت نجاتبخش پیامبر تا روزي که با ایمان و اخلاص و شـجاعتی شگرف در بستر پیـامبر خوابیـد تـا جـان گرامی او را از خطر مصون دارد و بدینوسـیله خویشـتن را در راه او

آمـاده ي فـداکاري بی نظیري کرد همواره و در هر رخـداد نـاگوار و سـختی، پیـامبر گرامی را تا آخرین لحظات توقف پیامبر در این جهان و تا شـتافتن به جایگاه جاودانه اش، با همه ي وجود یاري کرد.

آیا او همان یکتا مجاهد گرانمایه اي نیست که این آیه ي شریفه در ترسیم شخصیت والاي او فرود آمد؟

اجعلتم سـقایه الحاج و عماره المسـجد الحرام کمن آمن باﷲ و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل اﷲ لا یسـتون عنداﷲ و اﷲ لا یهدي القوم الظالمین. (1) .

آیـا آب دادن به حاجیـان و عمـارت و آبـادانی مسـجدالحرام را، با ایمان به خـدا و روز رسـتاخیز و جهاد در راه خـدا برابر میدانید؟ اینها نزد خدا برابر نیستند و خدا بیدادگران را راه نمی نماید.

1- 31. سوره 9، آیه 19.

و نیز این آیه در مورد او فرود آمد که:

و من الناس من یشري ابتغاء مرضات اﷲ واﷲ رءوف بالعباد. (1) .

برخی از مردم براي بدست آوردن خشنودي خدا جان خویش را فدا می کنند و خدا بر این بندگان مهربان است.

با این بیان چه زمانی امیر فضـیلت ها از پیکار و درهم کوبیدن شرارت ها و رذالت ها و دفاع جانانه از ساحت پاك و شکوهبار

پیـامبر عقب نشـست تـا بتوان این نسـبت سـراپا دروغ را به او داد که آن حضـرت در کـاري از کارهـاي دینی، سـستی و تردیدورزید؟

آري جز این نیست که باطل گرایی و باطل گویی نه اندازه اي دارد و نه مرز و پایانی؟

در آئینه ي محمد

راستی آیا می توان در شخصـیت گرانمایه اي چون امیر مومنان آن شـیوه ي ناپسـند و نکوهیده اي را- که این دروغ پرداز میبافد- با همسر پاك و شکوهمندش فاطمه،تصور کرد؟ آن هم با توجه به این واقعیت که

پیامبر به او می فرماید:

علی جان! تو در آفرینش و شـیوه ي اخلاقی و عملی بسان من هستی و از همان درخت مقـدس و تناوري می باشـی، که من ازآن هستم.

اشبهت خلقی و خلقی، و انت من شجرتی التی انا منها. (2) .

و چگـونه پیـامبر خـدا، آن حضـرت را برتریـن شخصـیت امت خـویش و شـکوهمندترین آنـان،در بردبـاري و زیباترینشـان درآفرینش می نگرد و می فرماید:

»علی« بهترین و دانشمندترین و بردبارترین چهره ي امت من می باشد.

علی خیر امتی، و اعملهم علما، و افضلهم حلما. (3) .

 

  • 32. سوره 2، آیه 203.
  • 33. تاریخ خطیب بغدادي، ج 11 ص 171.
  • 34. کنز العمال، ج 6، ص 153.

 

و به بانوي بانوان می فرماید:

فـاطمه جـان! من تو را به عقـد پیشـتازترین فرد امتم از نظر گرایش به اسـلام، و به پردانش ترین و بردبـارترین و خوش اخلاـقترین آنان، درآورم.

انی زوجتک اقدم امتی سلما، و اکثرهم علما، و اعظمهم حلما. (1) .

و نیز به او می فرماید:

فاطمه جان! من تو را به ازدواج پیشگام ترین انسانها در پذیرش حق و خوش خوترین و خوش خلق ترین آنان، درآوردم.

براسـتی آیـا ممکن است که پیـامبر، امیر مومنـان را اینگـونه وصـف کنـد و اینگونه رفتـار و کردار شایسـته و اخلاـق انسـانی و ارزشـهاي والایش را در زندگی بستاید و آنگاه او در رفتار خانوادگی و سیستم اخلاقی،

آنگونه که آن مرد پلید و دروغ پردازنشان می دهد در برابر دیدگان پیامبر و همسایگی او- عمل کند، و آنچنان باشد؟ آیا می توان چنین چیزي را تصور کرد؟

خـداي گـواه است که هرگز…، واقعیت این است که دجالاـن و دروغ پردازان، دروغ می بافنـد و تهمت می زننـد و شـایعه میپراکنند. آري او همان انسان والایی است که پیامبر راستگو و امین او را معرفی می کند.

براستی آیا وجـدان شـما خواننـده ي گرامی آن دروغ رسوایی را که این مردك رذل- که خـداي دهانش را درهم شـکند- به امیر مومنان امام علی نسـبت می دهـد که گویی او دخت سـرفراز پیامبر و پاره ي تن او

حضرت فاطمه سلام الله علیهارا مشت می زد، آیا این نسـبت ناروا را وجدانت می پـذیرد؟ در حالی که امیر مومنان همان انسان والایی است که همواره در اندیشه و رفتار و گفتار گام بر جاي پاي پیامبر مینهاد و

گوش او از سخنان جاودانه ي پیامبر سرشار و لبریز بود که خطاب به

1- 35. مسند احمد، ج 5، ص 26.

بانوي بانوانان می فرمود:

ان اﷲ یغضب لغضبک و یرضی لرضاك.

فاطمه جان! خداي به خشم تو خشمگین می گردد و به خشنودي تو خشنود.

و نیز این بیـان روح بخش آن حضـرت در گوش جـان امیر مومنـان طنین افکن بود که پیامبر دست »فاطمه« را می گرفت و میفرمود:

من عرف هذه فقد عرفها و من لم یعرفها، فهی بضعه منی، هی قلبی روحی التی بین جنبی فمن آذاها فقد آذانی. (1) .

هان! هر کس این بانوي سـرفراز را می شـناسد که می شناسد و هر کس نمی شناسد بداند که او، پاره ي تن، و روح من است.

از این رو هر که او را بیازارد مرا آزرده است.

و می فرمود:

فاطمه بضعه منی یریبنی مارابها و یوذینی ما آذاها. (2) .

فاطمه پاره ي تن من است، آنچه او را ناراحت کند، مرا ناراحت می سازد و آنکه او را بیازارد، مرا آزرده است.

و می فرمود که:

فاطمه بضعه منی،فمن اغضبها فقد اغضبنی. (3) .

فاطمه پاره ي تن من است،از این رو هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است.

  • 36. نورالابصار، ص 49 الفصول المهمه،ص 150.
  • 37. مستد احمد، ج 4، ص 328 خصائص نسائی، ص 35.
  • 38. خصائص نسایی، ص 35 صحیح بخاري، ج 5، ص 12 و 29.

و می فرمود:

فاطمه بضعه منی، یقبضنی ما یقبضها و یبسطنی ما یبسطها. (1) .

فاطمه پاره ي تن من است، آنچه او را افسرده سازد مرا افسرده می سازد و آنچه او را شادمان گرداند، مرا شادمان ساخته است.

تبلور ارزشها و والایی ها

آیا پیامبر گرامی امیر مومنان امام علی را تنها بخاطر پیشـگامی و پیشـتازي در اسلام می ستود تا آن خاورشناس مغرض و پلید به دروغ ودجالگري به فلسفه بافی و دلیل تراشی بپردازد که:

»آري این ستایش هاي پیامبر از علی تنها براي خشنود ساختن دخترش، »فاطمه« بود و نه آراستگی وصف ناپذیر آن حضرت به ارزشـهاي اخلاقی و انسانی و اسلامی، و نه به دلیل هزاران ویژگی و امتیاز و برتري

بر همگان بود که پیامبر او را می ستود و اورا الگو و سمبل شایستگان و محور و مرکز حق و عدالت معرفی می کرد«.

اگر براستی این پندار صـحیح باشد که آن حضـرت،امیر مومنان امام علی را بخاطر پیشـتاز بودنش در اسـلام و در جهت خشـنود ساختن

دخت سـرفرازش مورد ستایش قرار می داد،چرا آن نکته را تنها براي فاطمه علیهاالسلام طرح نمی کرد؟ مگر نه اینکه به هدف خویش می رسید؟

چرا،گاه در میان انبوه یاران دست امام علی علیه السلام را می گرفت و می فرمود:

ان هذا اول من آمن بی.

این بزرگمرد، نخستین ایمان آورنده ي به من است؟

1- 39. مسنداحمد،ج 4، ص 323 الصواعق، ص 113.

و چرا می فرمود، هذا اول من یصافحنی یوم القیامه.

هان! بدانید که این جوانمرد نخستین کسی است که در روز رستاخیز با من مصافحه خواهد کرد؟

و چرا گاهی خطاب به یارانش می فرمود: نخستین کس که از شمایان در کنار حوض کوثر بر من وارد می گردد، همان کسی است که پیش از همگان اسلام آورده، و او کسی جز »علی« نیست؟

و چگـونه ایـن راز سـاختگی و انگیزه ي دروغیـن، که کشـف بزرگ این نویسـنده ي تیره بخت و پلیـد است، بر همه ي یـاران پیامبر و نسل دوم از آنان پنهان و ناشـناخته ماند؟

به گونه اي که بسیاري از آنان همچون:

سلمان،انس بن مالک، زید بن ارقم،عبـداﷲ بن عباس، عبـداﷲ بن حجل، هاشم بن عتبه، مالک اشتر، عبـداﷲ بن هاشم، محمدبن ابی ابوبکر، عمربن حمق، ابوغمره،عدي بن حاتم، ابورافع بریده، جندب بن زهیر و

ام الخیر… آن حضـرت را به خاطر پیشـتازیش در اسلام و ویژگی هاي بسیار وامتیازات بی شمارش ستودند؟

آیـا پنـدار سـاختگی کم توجهی پیـامبر به سـاحت مقـدس امیر مومنـان امام علی با منطق قرآن شـریف سازگاري نشان می دهـد که آنگرانمایه را »نفس نفیس پیامبر پاك« عنوان می دهد؟

و یا پاداش پرشکوه رسالت پیامبر را، محبت و مهر ورزیدن به امیر مومنان قرار می دهد؟

آیا این دروغ ساخته و پرداخته ي این خاورشـناس با بیان پیامبر گرامی در روایت »مرغ بریان« که در معتبرترین منابع دینی اهل سنت پس از قرآن آمده است تطبیق می نماید که پیامبر دست ها را به آسمان گرفت

و نیایشگرانه فرمود:

اللهم ائتنی باحب خلقک الیک لیاکل معی.

بار خـدایا! محبوب ترین آفریده ي خویش را به سویم گسـیل دار تا با من هم غذا شود!

و آنگاه به گواهی مورخان و محدثان،خدایش علی علیه السلام را فرستاد و با او از آن غذاي آسمانی و بهشتی خورد؟آیا با این بیان پیامبر هماهنگ است که به عایشه فرمود:

ان علیا احب الرجال الی و اکرمهم علی، فاعرفی له حقه، و اکرمی مثواه. (1) .

»علی« محبـوب تریـن مردان و گرامی تریـن آنـان در نزد مـن است. از این رو حرمت والاـي او را نیـک بشـناس و او را گرامیبدار؟

آیا با این سخن پیامبر می سازد که فرمود:

احب الناس الی من الرجال علی. (2) .

محبوب ترین مردان نزد من علی است؟یا با این بیان آن حضرت که فرمود:

علی خیر من اترکه بعدي. (3) .

علی بهترین چهره اي است که پس از خود بر جاي می گذارم؟یا با این روایت پیامبر که فرمود:

خیر رجالکم علی بن ابی طالب و خیر نسائکم فاطمه بنت محمد. (4) .

بهترین مردان شما »علی« است و بهترین زنان شما »فاطمه«، دخت »محمد« است؟ و یا با این سخن پیامبر که:

علی خیر البشر، فمن ابی فقد کفر. (5) .

بر بهترین انسانها( امام علی علیه السلام)، هر که امتناع ورزد، کافر شده است.

  • 40. ذخائرالعقبی، ص 62.
  • 41. الریاض النظره، ج 2، ص 161.
  • 42. مجمع الزوائد ج 9، ص 113 مواقف الایجی، ج 3، ص 276.
  • 43. تاریخ خطیب بغدادي، ج 4، ص 392.
  • 44. کنزالعمال، ج 6، ص 159.

»علی« بهترین انسان است و هر کس این واقعیت را نپذیرد، بی گمان کفر ورزیده است؟و یا با این روایت که:

من لم یقل علی خیر الناس فقد کفر. (1) .

هر کس نگوید علی بهترین مردم است، بی تردید کفر ورزیده است؟

و یا با این بیان پیامبر که در روایت »پرچم« که مورد قبول همه ي مسلمانان است فرمود:

لاعطین الرایه غدا رجلا یحبه اﷲ و رسوله، و یحب اﷲ و رسوله. (2) .

فردا پرچم جهاد را به دست مردي خواهم سپرد که خدا و پیامبرش او را دوست می دارند و او نیز خدا و پیامبر او را دوست میدارد؟

و یا با این سخن جاودانه ي پیامبر که فرمود:

علی منی بمنزله راسی من بدنی. (3) .

علی نسبت به من، بمنزله ي سر در پیکرم می باشد؟و یا با این بیان پیامبر که:

علی منی بمنزلتی من ربی. (4) .

مقام والاي علی نزد من بسان مقام من نزد پروردگار من است؟و یا با این حدیث نبوي که:

علی احبهم الی، و احبهم الی اﷲ. (5) .

محبوب ترین انسانها نزد من و دوست داشتنی ترین ها در نزد خدا، »علی« است؟

  • 45. تاریخ خطیب بغدادي، ج 3، ص 192 کنزالعمال، ج 6، ص 159.
  • 46. تاریخ خطیب بغدادي، ج 3، ص 12.
  • 47. نورالابصار، ص 80.
  • 48. سیره حلبی، ج 3، ص 391.
  • 49. تاریخ بغداد، ج 1، ص 160.

و یا با این بیان پیامبر که به علی علیه السلام فرمود:

انا منک و انت منی،…! (1) .

من از تو هستم و تو از من…؟

و یا با این سخن پیامبر که فرمود:

علی از من است و من از او، و او پس از من سرپرست و سررشته دار امور هر انسان با ایمان است؟ (2) .

و یـا بـا ایـن بیـان آن حضـرت که به هنگـامه ي فرسـتادن سـوره ي »برائت« بوسـیله ي امیر مومنـان و تلاـوت آن در مکه برايمشرکان فرمود:

لا یذهب بها الا رجل منی و انا منه. (3) .

هیچ کس جز مردي که از من است و من از او هستم، نمی تواند این سوره ي مبارکه را ببرد و تلاوت کند؟و یا با این بیان که علی علیه السلام را مخاطب ساخت و فرمود:

لحمک لحمی و دمک دمی و الحق معک. (4) .

گوشت تو، گوشت من است و خون تو، خون من و حق همواره به همراه توست؟. و یـا با این روایت که »حاکم نیشابوري« آنرا صحیح شمرده و »طبرانی« آن را از بانوي بزرگوار »ام سلمه« آورده است که:

 

  • 50. مسند احمد، ج 5، ص 204.
  • 51. مسند احمد، ج 5، ص 365.
  • 52. خصائص نسایی، ص 8.
  • 53. مناقب خوارزمی، ص 76 و 87.

پیامبر خدا هنگامی که خشمگین می شد هیچ کس جز امام علی علیه السلام جرئت سخن گفتن با آن حضرت را نداشت؟ (1) .

و یا با این حدیث از »عایشه« که می گوید:

به خداي سوگند، هیچ کس را در پیشـگاه پیامبر محبوب تر از »علی« ندیدم و در روي زمین هیچ بانویی محبوب تر از همسر اودر نظر پیامبر نبود؟ (2) .

و یا با روایت »بریده« و »ابی« که گفتند:

محبوب ترین انسانها در پیشگاه پیامبر از میان زنان، فاطمه بود و از مردان »علی«. (3) .

و یا با روایت »جمیع بن عمیر« که می گوید:

به همراه عمه ام بر »عایشه« وارد شدم و پرسیدم:

اي الناس احب الی رسول اﷲ؟ (4) .

محبوب ترین انسانها در نظر پیامبر کیست؟عایشه پاسخ داد:»فاطمه«

پرسیدم: از میان مردان چه کسی محبوب تر است؟

پاسخ داد: همسر گرانمایه ي »فاطمه« که پیوسته روزها را روزه می گیرد و شب ها را به عبادت و راز و نیاز با خدا می گذراند.

آیا دروغ پردازي هاي خاورشناس مغرض با این بیانات پیامبر سازگار است؟روشن است که هرگز!

  • 54. الصواعق المجرعه، ص 73.
  • 55. مستدرك حاکم، ج 3، ص 154.
  • 56. مسترك حاکم، ج 3، ص 155.
  • 57. جامع ترمذي، ج 2، ص 227.

چگونه؟

بـا توجه به آنچه گـذشت، چگونه پیـامبر به دیگران بیش از علی علیه السـلام توجه داشت و به او بیش از همه بهاء نمی داد،درحالی که او نخستین کسی است که خدا او را پس از پیامبر در میان همه ي مردم

روي زمین، برگزیده است؟همانگونه که به دخت سرفرازش »فاطمه« در این مورد فرمود:

فاطمه جان! خداوند به مردم روي زمین نگریست و پدرت را از میان همه ي آنان برگزید و او را به پیامبري برانگیخت. پس ازآن دگرباره به مردم روي زمین نگریست و شوي گرانقدرت را برگزید و به من وحی فرمود تا تو

را به ازدواج او درآورده و اورا جانشین خویشتن قرار دهم. (1) .

و نیز فرمود:

ان اﷲ اختار من اهل الارض رجلین احدهما ابوك و الاخر زوجک. (2) .

خداوند از مردم روي زمین دو مرد را برگزید:

یکی پدرت،و دیگري همسرت.

و نیز انبوه روایـات صـحیح و معتبر دیگري که مرحوم علاـمه ي امینی »قـدس سـره« در رد و انکـار دروغپردازي هـا و اباطیل وافسانه هاي کتاب مورد اشاره، آورده است.

و شایـد گفتنی باشـد که حملات تنـد و یورش هاي ناجوانمردانه، بر ضـد خاندان وحی و رسالت براستی بسـیار است که ما دربحث هاي سلام اﷲ علیها آینده به مناسبت هاي گوناگون به خواست خدا به برخی ار

آنها اشاره خواهیم داشت.

اما اینک پیش از طرح اصل بحث، مناسب است مقدمه اي کوتاه به عنوان سرآغازص: 63

  • 58. کنزالعمال، ج 6، ص 153 مجمع الزوائد، ج 9، ص 165.
  • 59. مواقف الایجی، ص 8.

و ورود به بحث طرح نمـاییم، چرا که شخصـیت مـورد بحث و قهرمـان نمـونه ي این کتـاب،براسـتی شخصـیتی برتر و والاـتر وشکوهبارتر از همه ي قهرمانان و شخصیت هاي شناخته شده و برجسته تاریخ انسان

است. از این رو بناگزیر پیش از اصل بحث نکاتی طرح می گردد که در حقیقت از نکات و مسائل فوق عادي و فوق طبیعی است، چرا که شخصـیت و قهرمان بحث ما نیزخود از شخصـیتی برتر و والاتر و فوق همه ي

شخصـیت هاي عالی بشـري، برخوردار است و یک شخصیت شکوهبار و ماوراء بشـري است که در آینده ي نزدیک درستی این سـخن بر شما خواننده ي گرامی روشن خواهد شد و حقیقت مقام والاي او رابا

همه ي وجود خواهی یافت.انشاءاﷲ.

 

لینک شرکت در مسابقه:

شرکت در مسابقه کتابخوانی حضرت فاطمه سلام الله علیها

 

بیشتر بخوانید:
زندگینامه آیت الله قزوینی: راز سالم ماندن جسد آیت الله قزوینی در قبر!

 

صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor

کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
ثبت نام در کلاس های تخصصی تلفنی و آنلاین موسسه

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید