دربرگ چه میگذرد؟
منبع: پایگاه خبری و تحلیلی امام مهدی(ع)
بیلدربرگ یك سازمان جهانی سیاست گذاری ماسونی است كه با دو شاخه فرعی لژ نیویورك و لژ منچستر فعالیت می کند و ابزارهای قدرتمند مالی، نظامی و نفوذ لازم برای رسیدن به اهداف خود در مدیریت اقتصاد و سیاست جهان را در اختیار دارد. هدف اصلی این گروه، ایجاد یك دولت جهانی است كه تحت حكمرانی یك طبقه ممتاز باشد. در این گزارش سعی داریم به نمایی کلی از این گروه پرنفوذ و پنهان کار بپردازیم…
بیلدربرگ چیست؟ اعضای این گروه را چه کسانی تشکیل میدهند؟ اهداف و برنامههای جهانی این گروه چیست؟ چرا نشست سالیانه بیلدربرگ به صورت سری و پشت درهای بسته برگزار میشود؟ آیا بیلدربرگ برنامههای جهانی سالانه طبقه ممتاز را دیکته میکند؟ چرا نشست بیلدربرگ همانند سال 2008 که اوباما به ریاست جمهوری رسید مجدداً در همان مکان برگزار خواهد شد؟ چرا اجلاس گروه 8 و سران ناتو درست پیش از نشست بیلدربرگ به وقوع پیوست؟ آیا ارتباطی بین این 3 نشست وجود دارد؟ آیا بیلدربرگ تعیین کننده رئیس جمهورهای آمریکاست؟ آیا بیلدربرگ دستور کار جهان در سال 2012 را تعیین خواهد کرد؟ چرا 3 اجلاس بسیار مهم و حساس بینالمللی در کمتر از یک ماه در آمریکا برگزار میشود؟ آیا این نشستها به برنامه هستهای ایران مربوط میشود؟ اینها سوالاتی است که در این گزارش به آنها پرداخته خواهد شد.
بیلدربرگ یك سازمان جهانی سیاست گذاری ماسونی است كه دو شاخه فرعی به نام لژ نیویورك و لژ منچستر دارد. لژ نیویورك روابط اروپا و آمریكا و مسائل آمریكای شمالی را مدیریت می كند و لژ منچستر نیز بخش اروپایی روابط با آمریكا را تحت كنترل دارد.
هماهنگی های لازم در این سازمان از طرف دفتر گروه بیلدربرگ كه در نزدیکی شهر لاهه در کشور هلند قرار دارد؛ انجام می شود. این نهاد مانند اكثر سازمان های بزرگ بین المللی تحت کنترل صهیونیست ها بوده و ابزارهای قدرتمند مالی، نظامی و نفوذ لازم برای رسیدن به اهداف خود در مدیریت اقتصاد و سیاست جهان را در اختیار دارد. این گروه اولین اجلاس خود را در سال 1954 در هتلی بیلدربرگ واقع در هلند برگزار كرد.
هتل بیلدربرگ-محل اولین نشست گروه بیلدربرگ
قدرت و حکومت در کشورها را به افراد مورد نظر خود می سپارد تا به وسیله آنها طرح های جهانی خود را عملی كند. در این راستا از اهرم هایی چون سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سازمان تجارت جهانی، ناتو و… استفاده كرده و مناسبات نظامی همچون جنگ های مختلف و شرایط اقتصادی مانند قیمت نفت و طلای هر سال را تعیین می کند. از سوی دیگر از طریق بازوهای اجتماعی و حقوقی خود در کشورهای مختلف قوانینی را وضع می کند که هرگونه اقدام علیه اهداف صهیونیسم جهانی را خنثی كند.
جای تعجب نیست که بسیاری از مردم جهان اسم «بیلدربرگ» (Bilderberg) را هم نشنیده باشند. حتی بسیاری از افرادی که مطالعه بسیار زیادی دارند یا بسیاری از تحصیلکردگان، سیاستمداران و فعالان نیز از وجود چنین انجمنی که نام بیلدربرگ را بر آن نهادهاند بیخبرند. دلیل این امر را باید از بیلدربرگیها پرسید که علیرغم نفوذ و قدرتی که در هدایت امور جهان دارد، فعالیتها، اهداف، برنامهها و حتی خود اسم بیلدربرگ را بیش از نیم قرن با کمک رسانهها و نشریات غربی، در پس سایهها پنهان نگه داشته است.
در واقع بیلدربرگ نه دولت است، نه مجلس و نه یک سازمانی سیاسی مانند سازمان ملل و نه یک سازمان اقتصادی مانند اوپک. نامش را «کلوپ» گذاشتهاند تا مشخص گردد بیلدربرگ هیچ تشکیلات یا سازمان رسمی ثبت شده با چارت سازمانی و شرح وظایف حزبی معینی نیست، اما بزرگترین کنفرانسی است که سالانه با حضور قدرتمندترین افراد در عرصههای سیاسی، اقتصادی، بانکدار
ی، نظامی و نیز غولهای رسانهای، تحت شدیدترین مراقبتهای امنیتی برگزار میگردد.
در این کنفرانس بزرگ، هیچ طرح و پیشنهادی مطرح نمیگردد، هیچ لایحهای به مذاکره گذاشته نمیشود و هیچ تصمیمی اتخاذ و مصوبهای صادر نمیگردد!؟ بلکه سیاستها، تصمیمات و مصوبات اخذ شده در بالاترین ردهی سلطه، یعنی «طبقه ممتاز»، جهت اجرایی کردن آنها در سرتاسر جهان به منظور تحقق «نظم نوین جهانی» به شرکت کنندگان دیکته میشود.
ولین اجلاس بیلدربرگ از 29 تا 31 مه 1954 در هتل «بیلدربرگ» متعلق به پرنس «برنهارد» ولیعهد هلند برگزار شد. موفقیت نخستین نشست باعث شد که سازمان دهندگان آن در پی طرح ریزی برای برگزاری سالانه اجلاس «بیلدربرگ» باشند. شرکت کنندگان عمدتا بانکداران بزرگ، متخصصان جنگی، سرا
ن رسانه های تأثیرگذار و پرمخاطب، وزیران کلیدی، سرمایه گذاران بینالمللی و رهبران سیاسی اروپا و آمریکای شمالی هستند. بر اساس اسناد موجود از اعضای فعال بیلدربرگ میتوان به سران رسانههایی چون «لو فیگارو»، «اکونومیست»، «تایمز»، «هرالدتریبیون» و…، افرادی چون دونالد رامسفلد وزیر جنگ سابق آمریکا، «دیوید راکفلر» میلیاردر و غول نفتی جهان، «هنری کیسینجر» از وزیران اسبق خارجه آمریکا، «پل ولفو ویتز» رئیس مستعفی بانک جهانی، دیک چنی معاون بوش، شرکتها و سازمانهای بزرگ بینالمللی اشاره کرد.
هتل وستفیلد ماریوت در شانتیلی ویرجینیا محل نشست 2008 و 2012 بیلدربرگ
با این حال گمانهزنیها درباره لیست مدعوین وجود دارد. «جیم تاکر»، خبرنگار آمریکایی که به سبب افشاگریهایش درباره بیلدربرگ مشهور است اعضای شرکت کننده در این اجلاس را یک گروه سری از جنایتکارانی که متشکل از سرمایهداران بینالمللی و مقامات بلندپایه دولتهای اروپایی و آمریکای شمالی هستند، خوانده است. وی دلیل سکوت خبری رسانهها به خصوص رسانه های اصلی امریکایی درباره این اجلاس را شرکت مقامات ارشد این رسانهها از جمله «واشنگتنپست»، «نیویورک تایمز» و «لسآنجلس تایمز» عنوان میکند. این نشان میدهد که تمامی این رسانهها بر خلاف شعاری که دربارهی استقلال و غیر وابسته بودن خود به دولتها را میدهند به شدت به سیاستمداران و دولتها
و جریانهای قدرت و ثروت، وابسته بوده و در حقیقت آنها هستند که خط مشیهای این رسانهها را مشخص میسازند.
عدم انتشار مفاد مذاکرات این جلسه، سبب گمانهزنیهای زیادی دربارهی قدرت و حوزهی نفوذ این گروه شده است. اغراقها و بزرگنماییها در این باره به حدی پیش رفته که بیلدربرگ را «دولت سایه» ی جهان نامیدهاند. رازآلود بودن گروه بیلدربرگ سبب شده گروهی آن را با مجمع فراماسونرها مقایسه کنند. چنان که بسیاری افراد، قدرت این گروه را در حد تغییر کردن مقاماتی چون مارگارت تاچر (نخست وزیر سابق انگلیس) و یا روی کار آوردن بیل کلینتون و حتی اوباما میدانند.
محافظت شدید اطلاعاتی از این اجلاس به طور خاص صورت میگیرد. یعنی عدم درز هیچ نوع گزارشی از مدعوین و مفاد مذاکراتی که طی آن انجام میشود. گفته میشود که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعاتی کشوری که میزبان بیلدربرگ است کار حفاظت از این اجلاس را بر عهده دارند.
«بیلدربرگ» که نشست سال گذشته خود را در هتلی در سوئیس تشکیل داد، امسال تصمیم دارد مکان شصتمین نشست خود را مجدداً در آمریکا در هتل «وستفیلد ماریوت» ویرجینیا برگزار کند. این گروه به منظور انجام جلسات خود از 31 ماه می تا سوم ماه ژوئن برای سومین به شهر شانتیلی در ایالت ویرجینیا باز میگردد. آخرین جلسهای که این گروه در این شهر داشته است مربوط به سال 2008 میشود. سالی ک
ه بنا بر شواهد و مدارک، اوباما با تصمیم بیلدربرگ به عنوان رئیس جمهور بعدی آمریکا انتخاب شد.
اما چرا نشست 2012 مهم است و موضوعات احتمالی مورد بحث در آن چه خواهد بود؟
دنیای کنونی با بحران بزرگی روبرو شده است و چرخهای ماشین بزرگ بیلدربرگ نظیر ناتو، گروه 8، اتحادیه اروپا و آمریکا… دیگر به درستی نمیچرخند و قدرت رهبری خود را از دست دادهاند و نیاز به باز تعریف برنامهها و راهبردهای خود دارند. برگزاری نشست سران ناتو گروه 8 پیش از بیلدربرگ دلیل بر همین امر است که میتوان از آن برای پیش مقدمه اجلاس مهمتر بیلدربرگ دانست. بیلدربرگ در نشست خود بر موضوعاتی نظیر امنیت، انرژی، غذا، اقتصاد، بانکداری و موضوع برنامه هستهای ایران خواهد پرداخت. در واقع انتخاب روزهای 18 و 19 ژوئن برای دور بعدی مذاکرات ایران با 1+5 ن
زدیک به 2 هفته پس از نشست بیلدربرگ حاکی از آن است که تصمیمگیریهای طبقه ممتاز بر سر برنامه هستهای ایران در همین اجلاس 2012 بیلدربرگ گرفته خواهد شد.
از دیگر موضوعات مهمی که در خصوص آن تصمیمگیری خواهد شد، موضوع ریاست جمهوری مجدد اوباما یا رئیس جمهور بعدی این کشور خواهد بود. هر بار که اجلاس بیلدربرگ برگزار میشود مدت کوتاهی پس از آن اتفاقهای مهم و عجیبی به وقوع میپیوندد. انتخاب اوباما به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا و ناجی! دنیا یکی از این اتفاقات بود. اکنون پس از گذشت چهار سال و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بیلدربرگیها در همان هتلی که اجلاس 2008 را برگزار کردند، دور هم جمع خواهند شد و درباره آینده آمریکا، رئیس جمهور بعدی، دکترین وی، شعارها و راهبردهایش تصمیم خواهند گرفت.
در اجلاس 2008 بیلدربرگ که از 5 تا 8 ماه ژوئن در شانتیلی ویرجینیا برگزار شد، اوباما و هیلاری کلینتون برای چندین ساعت از نظرها پنهان شدند و هیچ کس از موقعیت مکانی آنها هیچ خبری نداشت. حتی رسانهها نیز سکوت کامل خبری کردند درست دو روز بعد یعنی 7 ژوئن هیلاری کلینتون از ادامه رقابت در کمپین ریاست جمهوری آمریکا کنار کشید و حمایت خود را از اوباما برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری این کشور اعلام کرد. آیا بیلدربرگ پیشنهادی به هیلاری داد تا وی از ادامه رقابت کنار بکشد و راه را برای ریاست جمهوری اوباما هموار کند؟ آیا وعده آنها ریاست بر وزارت امور خارجه آمریکا بود؟
روش های اجرایی بیلدربرگ
در همه جا، دولت، شركت های اقتصادی بزرگ و هر سازمان بزرگ دیگری كارهایی را در خفا انجام می دهد. میتینگ هایی مانند اجلاس جهانی اقتصاد، بانك های مركزی، جی 8، اجلاس شورای اروپا و… همیشه در پشت درهای بسته تشكیل می شود. تنها دلیل ممكن برای این كار این است كه آنها نمی خواهند دیگران بدانند كه آنها واقعا مشغول چه كاری هستند. وقتی در مورد موضوعی گفته می شود كه “این مورد توجه عموم مردم نیست” در واقع منظور این است كه قدرت ها علاقه ای به عمومی شدن این موضوع ندارند.
مثلا اجلاس جهانی اقتصاد در ماه های ژوئن/فوریه برگزار می شود، اجلاس جی 8 و بیلدربرگ در جون/جولای و كنفرانس سالانه بانك جهانی/ صندوق بین المللی پول در سپتامبر برگزار می گردد. اگر به توالی تاریخ ها دقت كنیم؛ یك توافق بین المللی وجود دارد كه به نظر می رسد از یك اجلاس به اجلاس دیگر برده می شود. اما واقعا شخص خاصی رهبری آن را به عهده ندارد. موضوع این توافق، پیش زمینه نشست اقتصادی جی 8 را تشكیل می دهد و همان چیزی است كه به صندوق بین المللی در مورد سیاست گزاری هایش ارائه می شود و در نهایت چیزی است كه رئیش جمهور آمریكا آن را
به كنگره پیشنهاد می كند.
بیلدربرگ صندوق بین المللی پول را كنترل می كند و بانك جهانی، سازمان ملل و تمامی بانك های مركزی اروپا را در سیطره خود دارد. هر دولت مرد مهم اروپایی حداقل یك بار به اجلاس بیلدربرگ دعوت شده است و تمامی دبیران ناتو عضو بیلدربرگ بوده اند.
نمونه فعالیت های بیلدربرگ
قبل از این كه دولت نیكسون به طور عمومی سیاست برقراری رسمی روابط با چین را اعلام كند، این بیلدربرگ بود كه پیشنهاد دهی و تصمیم گیری برای این كار را انجام داده بود.
در اجلاس سال 1973 در سوئد بیلدربرگ موافقت كرد كه قیمت نفت را به 12 دلار در بشكه افزایش دهد كه یك پرش بزرگ در قیمت بود تا در اقتصاد آمریكا و اروپای غربی به عنوان بخشی از سیاست كاهش سرعت، هرج و مرج ایجاد شود.
در 1983 بیلدربرگ از رئیس جمه
ور شدیدا محافظه كار آمریكا، رونالد ریگان این قول را دریافت كرد كه 50 میلیارد دلار از درآمدهای مالیاتی آمریكا را از كانال های دلخواه، صندوق بین المللی و بانك جهانی به جهان سوم و كشورهای كمونیستی اختصاص دهد تا سود سرمایه های اعضای بیلدربرگ كه به صورت وام از طرف بانك های اروپایی به این كشورها پرداخت شده بود را بپردازند. این موضوع مفتضح تر از آن بود كه بشود مخفی اش كرد و به طرح برادی (Brady Plan) معروف شد.
بیلدربرگ تصمیم هایی كه منجر به حذف مارگارت تاچر از سیاست شد را هماهنگی و مدیریت كرد. زیرا كه او اجازه در اختیار بودن تمام و كمال قدرت انگلستان برای ایجاد دولت مافوق اروپایی طراحی شده توسط بیلدربرگ را نمی داد و كار به جایی رسید كه حزب مطبوع تاچر او را به نفع بیلدربرگ كنار گذاشت.
در 1985، سال ها پیش از این كه به صورت سیاست رسمی دولت آمریكا مطرح شود؛ بیلدربرگ دستور حمایت كامل از استراتژی های ابداعی دفاعی (جنگ ستارگان) را صادر كرد. طرحی كه محافظت از ثروت نامحدود بیلدربرگ را تضمین می كرد.
در سال 1990، بیلدربرگ تصمیم بر افزایش مالیات ها گرفت تا سود بیشتری به سرمایه گذاران بین المللی بانك ها پرداخت شود. بیلدربرگ به جرج بوش پدر دستور داد مالیات ها را افزایش دهد و لایحه بودجه شامل این افزایش را امضا كند كه در نتیجه او انتخابات را از دست داد.
در 1996 بیلدربرگ تصمیم به فروپاشی كمپانی Ontario Hydro كه در مالكیت دولت كانادا بود گرفت. این كمپانی در بخش الكترونیك فعال بود كه به پنج بخش كوچك و خصوصی مستقل تبدیل شد و در اختیار اعضای بیلدربرگ قرار گرفت. گزارش های درز شده از اجلاس سال 2002 بیلدربرگ حاكی از آن است كه اعضاء در این سال تصمیم گرفتند كه جنگ عراق تا ماه مارس 2003 به تعویق بیافتد. این در حالی بود كه تمامی تحلیل گران در تابستان 2002 منتظر آغاز جنگ بودند.
گردهم آیی سال 2011 بیلدربرگ نیز در سوئیس و تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد. چالش های اتحادیه اروپا، اقتصادهای نو ظهور، شبکه های اجتماعی مجازی، امنیت جهانی، اوضاع جدید خاورمیانه و وضعیت چین از جمله بحث های مطرح شده در این اجلاس بوده است. بدیهی است با گذر زمان و فعالیت های حقیقت جویان مستقل چهره واقعی سازمان ها و افرادی که در تکاپوی ایجاد نظم نوین استعماری در جهان هستند بیش از پیش نمایان خواهد شد و یقینا پیروزی نهایی از آن ملت های آزادی خواه و استعمارستیز جهان است.
برای آشنایی هر چه بیشتر با بیلدربرگ و برنامههای جهانی آنان و همچنین دخالت این گروه در انتخابات 2008 آمریکا و همچنین یافتن پاسخ سوالهایی که با مطالعه این مطلب در ذهن خطور میکند، میتوانید فیلمی را که در ادامه آورده شده است دانلود کنید.
منبع:فارس-مشرق