ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

دختر و پسرهای شیطانی

فهرست مطالب

وقتی صحبت از شیطان پرستی میشود ذهن فطری انسان ابتدا در این اندیشه میرود که مگر افرادی هم پیدا میشوند که شیطان را بپرستند. شیطان که د
ر هر دین و آیینی منفور و مطرود است پس چطور افرادی شیطان را میپرستند؟ لذا اکثرا شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن های گذشته و نتیجه کار استعمار می دانند اما واقعیت چیز دیگری است.


شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد. البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق می‌کند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرنها پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد. در اکتشافات امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را می پرستیدند و حتی انسان هایی را برای شیطان قربانی می‌کردند. در آفریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله اوکاچاست، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده ی آن و خدای خشم و نفرت پرستش می‌شد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء می‌شد.


البته وقتی این اطلاعات باس
تان شناسی بدست می آید، اکثر این کارهای غیرانسانی در مناطقی از امریکا و افریقا مشهود میشود که از تمدن و ادیان ابراهیمی به دور بوده اند. لذا شاید سوال ابتدایی بحث بیشتر ذهن را درگیر میکند که کدام عقل فطری متمدنی که بویی از دین به آن رسیده باشد به سراغ شیطان پرستی میرود؟ امروزه چه پیش آمده است که آمار شیطان پرستی در دنیا قابل تامل است؟


این همان توجیه عارفانه ای است که شیطان را سنگ محک و وسیله آزمایش الهی تلقی می کند و نافرمانی او را از سر عشق و دقیقاً به دلیل فرمان بردن از فرمان واقعی و مخفیانه ی خداوند می دانند در واقع نافرمانی ابلیس، طبق نقشه قبلی و عین فرمانبرداری است.


برای مثال احمد غزالی در جایی مینویسد «من لم یتعلم التوحید من ابلیس فهو زندیق» یعنی: هر كه توحید را از ابلیس نیاموخت پس آن زندیق است .وی همچنین در ادامه شیطان را سیدالموحدین می دانست، زیرا به غیر از خدا در برابر هیچكس دیگری سجده نكرد[1]


همچنین محی الدین صراحتا شیطان را مظهر خدا می‏داند. همچنین او در کتاب فصوص و در «فصّ آدم» درباره آدم(ع) می گوید:‌ آدم صورت آدم و صورت عالم را در خود جمع كرده بود اما شیطان جزء عالم است و چنین صفات جامع را ندارد «و ابلیس جزء من العالم لم یحصل له هذه الجمعیّه». قیصری مرید پر استعداد محی الدین در شرح آن در توضیح فرق آدم و ابلیس می گوید: ابلیس مظهر اسم «مضّل»‌ خدا است اما آدم مظهر اسم «الله» است.


قیصرى مى گوید: بدان، شیطان نیز مربوب ومورد پرورش حقیقت آدم است گرچه او آدم را با وسوسه اش از جنت خارج كرد. زیرا حقیقت آدم (انسان كامل، خلیفه) مظهرهاى همه اسماى خدا را از عالم غیب بر مى گیرد، همان طور كه خداوند همه اسماء را براى عالم بر مى دهد. پس (چون شیطان نیز مظهر اسم «مضلّ» است و از زیر مجموعه هاى آدم است) پس آدم است كه در واقع مضلّ نفس خود است براى نفس خود. تا برساند هر كدام از افراد خود (افراد انسان) را به كمال مناسب… پس گمراه كردن شیطان آدم را اشكالى د
ر خلافت آدم و ربوبیت آدم بر شیطان، وارد نمى كند. با این بیان قیصرى، كه شیطان را عامل كمال انسان مى داند، چه جاى ملامت بر شیطان پرستان است مگر آنان چیزى غیر از این سخن مى گویند؟…؟
!.



و یا در جای دیگر میخوانیم «هر یک از ممکنات، مظهر یک اسم از اسمای حقند. هر چند گفتن و شنیدن این سخن دشوار است ولی حقیقت این است که شیطان هم مظهر اسم “یا مضلّ”‌ است.» و یا «گرچه همه ما موظف هستیم که شیطان را لعن و رجم کنیم او و پیروانش را اهل جهنّم دانسته و از شرّشان به خدا پناه ببریم، امّا آیا جز این است که شیطان مظهر اِضلال حق است؟»


البته شبیه این افتخارات برای شیطان را نیز در مثنوی میبینیم. هرچند مولانا در مباحثه شیطان و معاویه، توجیهات عارفانه ی بسیار در دهان شیطان می گذارد تا او را به عنوان محک خداوند تبرئه کند ولی در پایان داستان رأی به محکومیت شیطان می دهد. ولی این توجیهات چنان موثر است و نتیجه گیری نهایی مولانا چنان از شروع داستان فاصله گرفته است که این محکومیت نهایی چندان در مقابل اصل گفت و گوی بین شیطان و معاویه به چشم نمی آید
و شاید این به منویات درونی مولانا برمی گردد که تمایلی قوی به تبرئه شیطان داشته است
.


تـا کـه مستانت که نرّ و پر دل اند   مــردوار آن بـنـدها را بِسـکُلَـنــد


تــا بـدیـن دام و رسن های هــوا     مــردِ تـو گـردد زِ نـامــردان جدا


&lt ;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>این همان توجیه عارفانه ای است که شیطان را سنگ محک و وسیله آزمایش الهی تلقی می کند و نافرمانی او را از سر عشق و دقیقاً به دلیل فرمان بردن از فرمان واقعی و مخفیانه ی خداوند می دانند در واقع نافرمانی ابلیس، طبق نقشه قبلی و عین فرمانبرداری است.


قطعا عوامل مختلفی در افزایش آمار شیطان پرستی وجود دارد. عواملی چون استعمار و جنگ نرم، سطحی بودن آموزه های دینی و اخلاقی، عملکرد نامناسب والدین و معلمین و دلایل بسیاری که باید ریشه یابی شوند و خارج از حوصله این نوشتار است. اما شاید یکی از این دلایل که در کشور ما نیز دلیل قابل تاملی باشد و ریشه در قرنهای قبلی دارد رواج برخی از عرفانهای خارج از شریعت میباشد که در سخنان برخی به اصطلاح بزرگان عرفان اسلامی دیده میشود.اینها فقط چند نمونه از اظهار ارادتی است که در ادبیات و عرفان ما به شیطان وجود دارد. لذا شاید یکی از ریشه‌های اجتماعی رشد شیطان پرستی در ایران را بتوان ذهن هایی دانست که قبلا با این ادبیات و قضاوتها آشنا شده است. البته معنای این سخن در این نیست که نقش جنگ نرم و استفاده از موسیقی هایی چون راک و متال را در گرایش به شیطان پرستی نادیده گرفت، اما آنقدر در مقالات و گفتارها به دنبال علتهای خارج از جامعه خویش و نقش بیگانگان در شکل گیری این محفلها بوده ایم که گویا از علتهای داخلی جامعه خویش غافل شده‌ایم. البته این مساله آنجایی مهمتر میشود که در پشت جلد یکی از کتابهای مربوط به شیطان پرستی که در ایران به چاپ رسیده جمله‌ای که از غزالی در مدح شیطان نقل شد، آمده است.


شیطان پرستی در ایران بیش از اینکه یک موضوع جدی باشد و فرقه ای موضوعی است که از هیجانات جوانان استفاده کرده و انها را منحرف می کند گاهی جوان هایی را می بینید که بر روی لباس، گردن یا دست آنها نمادهای شیطان پرستان است  ولی حتی ممکن است انها خود از چسیتی این نماد یا نوع حاضر و پوشش خود با خبر نباشند اما این موج ماهواره ها و شبکه های اجتماعی است که بیش از خود اعتقادات شیطان پرستان مانور می دهند.


بنابراین شاید مهمتر از آمارگیری از میزان رشد شیطان پرستی در ایران و مهمتر از اینکه تقصیر را به گردن پدیده های خارج از جامعه بیندازیم، ریشه یابی اجتماعی تاریخی رشد این پدیده در ایران میباشد و نترسیم اگر برخی از مشکلات را در فرهنگ و ادبیات خود یافتیم و برخی از ریشه ها را در اجتماع خود دانستیم.


[1] خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه، جلد دوم، ص 108


فاطمه ناظم زاده – بخش اجتماعی تبیان

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید